73 فرقه
ثمرهی منع کتابت وصیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و منع نقل حدیث به وسیلهی خلیفه، چیزی غیر از انشعاب امت به هفتاد و سه فرقه نبود. عدهای، احادیث رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) را مانعی بر سر راه خود میدیدند؛ با منع نقل روایت از پیامبر به تصمیمات شوم خود میرسیدند؛ از اینرو با حذف حدیث، توانستند قرآن را به دلخواه خود تاویل و تفسیر کنند.
روایت افتراق امت از سه قسمت تفرقه امت، گمراه بودن همه فرق و تعیین گروه ناجیه تشکیل شده است. اهلسنت با توجه به این حدیث، نجات را در تبعیت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اصحاب آن میدانند؛ اما بحث این است که با توجه به اختلاف میان اصحاب، از کدام گروه از اصحاب باید پیروی کرد؟
اهلسنت با توجه به روایت فرقه ناجیه و استدلال به عبارت "جماعت" در انتهای روایت، خود را گروه نجاتیافته میدانند. این در حالی است که معانی کلمه "جماعت" بر این ادعای اهلسنت خط بطلان میکشد. افزون بر این باید بیان داشت که چگونه اهلسنت که خود به گروههای مختلف تقسیم میشوند، یک فرقه بوده و ناجیه هستند.
به عقیده اهلسنت، فرقه ناجیه تنها ایشان هستند و تکیه ایشان بر اثبات این کلام، روایت ناجیه است. بنا به ادعای اهلسنت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در انتهای این روایت از فراز "ما انا و اصحابی" بهره برده است که این کلام تنها قابل تطبیق بر اهلسنت است. این در حالی است که این ملاک بر دیگر گروهها نیز صدق میکند.
«سبکی» از علمای اهلسنت در مورد ابن تیمیه گفته است: «او در پوشش پیروی از کتاب و سنت در عقاید اسلامی بدعت گذاشت و ارکان اسلام را در هم شکست. او با اتفاق مسلمانان به مخالفت برخاست، سخنی گفت که لازمه آن جسمانی بودن خدا و مرکب بودن ذات اوست.... شوکانی نیز گفته است: اگر کسی به ابن تیمیه شیخ الاسلام بگوید کافر است.