ظلم‌پذیری از دیدگاه قرآن و شیخیه

  • 1396/10/23 - 15:41
پیشوایان مسلک شیخیه بر خلاف آموزه‌های اصیل اسلامی، پیروان خود را به سمت کُرنش در برابر ظلم و ظالم سوق می‌دهند! این در حالیست که آیات بسیاری از قرآن، مسلمانان را از ظلم پذیری بازداشته و تفکر جبرگرایی را در پذیرش ظلم رد کرده است. بعلاوه، این‌گونه موضع‌گیری پیشوای شیخی، بی‌شباهت به اندیشه‌ی جبرگرایی علمای حکومت بنی‌امیه نیست!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیشوایان مسلک شیخیه بر خلاف آموزه‌های اصیل اسلامی، پیروان خود را به سمت کُرنش در برابر ظلم و ظالم سوق می‌دهند؛ همچنان که کریم خان کرمان (پیشوای شیخیه‌ی کرمان) گفته است: «... و باید مشیت خود را تابع مشیت الهی کرد و به آن‌قدر که خدا خواسته است بخواهی، و به آن قدر که او را معزّز داشته معزّز بداری و نظم عالم را بر هم نزنی... و خلاصه اطاعت هر صاحب غلبه و به قدر غلبه‌اش هرگاه صاحب حکم باشد، لازم است؛ مثل نماز و روزه، و شک در این نیست و اطاعت خدا است».[1]
اما لازم است بدانیم که این اظهارات پیشوایان شیخی مسلک در حالیست که:
اولاً: این نگرش بی‌شک به موضوع جبر گرایش دارد، جبری که خدای متعال صراحتاً آن را در قرآن رد کرده و تعیین سرنوشت ما را به دست خودمان دانسته است: «...إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّي يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ... [رعد/11]؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آن‌که آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند». و یا آن‌جا که ما را از همراهی با ظالمین بازداشته است: «وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ [هود/113]؛ و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب می‌شود آتش شما را فرا گیرد؛ و در آن حال، هیچ ولیّ و سرپرستی جز خدا نخواهید داشت؛ و یاری نمی‌شوید!». و یا آن‌جا که خداوند سلطنت کفار را بدون هیچ قیدی و برای همیشه از مسلمانان نفی کرده است: «... وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرينَ عَلَي الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً [نساء/141]؛ و خدا تا ابد اجازه نداده که کافران کمترین تسلطی بر مؤمنان داشته باشند».
ثانیاً: این نحوه موضع‌گیری پیشوای شیخی، بی‌شباهت به موضع‌گیری علمای حکومتی عصر بنی‌امیه نیست. چرا که: «یکى از راه‌هاى تخدیر افکار مردم و رام ساختن آنان، ترویج جبرگرایى است. معمولاً هروقت حکومت‌هاى جبار مى‌خواهند خود را توجیه کنند، جبرگرا مى‌شوند؛ یعنى، همه چیز را به خدا مستند مى‌کنند، در برابر هرکارى تلقین مى‌کنند که کار خدا بود که این جور شد و اگر مصلحت خدایى نبود این جور نمى‌شد و خدا خودش نمى‌گذاشت که این جور بشود. منطق جبرگرایى این است که آنچه هست همان است که باید باشد و آنچه نیست همان است که نباید باشد!».[2] بنابراین، این‌گونه علما با ترویج چنین تفکراتی، سعی در رام نگهداشتن مسلمانان برای هوسرانی و چپاول توسط دشمنان دین خدا داشته‌اند.

پی‌نوشت:

[1]. ر.ک: محمد کریم خان کرمانی، رساله ازهاق الباطل، کرمان: چاپخانه‌ی سعادت، 1392 ق، صص 177-164.
[2]. شهید مرتضى مطهرى، حماسه‌ی حسینى، تهران: انتشارات صدرا، چاپ اول، 1361 ش، ج 1، ص 313-312.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.