گلاویز شدن با خدا!
خداوند ذاتی است بی همتا و کسی را در پهنه و گستره او نتوان یافت. او قادری است متعال، و کسی را یارای مقابله با او نیست زیرا اگر قار باشد کسی در مقابل او قرار گیرد باید هم عرض خداوند به موجود دیگری قائل شویم که قدرتی مانند خدرت خداوند داشته باشد و اینجاست که که باید از عقیده با خداوند یکتا عدول کنیم. در غیر این صورت (که همان عقیده به وحدانیت خداوند است) میطلبد که تنها او قادر مطلق باشد و دیگراه به عنوان مخلوقات او از سر عجز و ناتوانی هر آنچه را که میخواهند از او طلب نمایند. با این پیش زمینه به سراع روایتی از کتاب صحیح بخاری میرویم که از جمله کتب بسیار معتبر نزد وهابیت میباشد: «ابوهریره گوید: چون خداوند آفرینش موجودات را پایان بخشید، «رحم و قرابت» برخاست و با کمر خدا (و یا کمربند خدا) گلاویز شد و آن را گرفت؛ خدا فرمود: آرام! او عرض کرد: اینجا همان جای است که باید از بریده شدن آن (قطع رحم) به تو پناه برد. خداوند فرمود: آیا راضی نمیشوی که وصل کنندگان با تو را احسان و قطع کنندگان با تو را از رحمتم قطع کند؟ گفت: بلی ای پروردگار من ...» [1]اشاره به جسمانیت خداوند را میتوان از مضامین این روایت جعلی پی برد:1. خداوند دارای کمربند است و «رحم» دارای دست و پا و اندام است. 2. «رحم» توانایی گلاویز شدن با خداوند را دارد. 3. اگر قبول کنیم «رحم» با خداوند گلاویز شده لابد دیگر مخلوقات هم بر انجام آن توانایی خواهند داشت!!!
افزودن نظر جدید