جسمانیت خداوند
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وهابیها ادعا دارن که فقط اونا مُوَحّدَن و بقیه مسلمونا که عقیده اونا رو قبول ندارن، مُشرکَن! اما عقاید خودشون شرکآلوده و اونا خودشون مُشرکن! اونا میگن:
- خدا نه جسم است و نه غیرجسم! اگر کسی بگه خدا جسمه یا بگه جسم نیست، بدعتگذاره!
اما...
بن عثیمین از مفتیان بزرگ وهابی صفت «خستگی» را به خداوند نسبت می دهد و آن را یک نوع از خستگی معرفی می کند که چیزی از نقص در آن وجود ندارد. او برای اینکه ظاهرگرایی را کنار نگذارد، برای خستگی معنایی متصور می شود که نقص نباشد، درحالیکه خستگی کمبود و نقص است.
ابن بطوطه در مورد ابنتیمیه میگوید: وی در علوم و فنون مختلفی اظهار نظر میکرد در حالیکه اختلال ذهنی و مشکل عقلی داشت... روزی در جلسه درس ابنتیمیه شنیدم که میگفت: همانگونه که من از منبر پایین میآیم خداوند نیز از آسمان به زمین میآید.
سبکی درباره پیامدهای ناگوار پیروی از ابنتیمیه میگوید: ابنتیمیه ضررهای سهمگین و جبران ناپذیری را بر مِزی، ذهبی، بِرزالی و پیروان خود وارد ساخته است و آنان را به ارتکاب اشتباهات بزرگی وا داشته و در گرداب کارهای زشت و حفرههای آتش فرو برده است.
همانگونه که در این دنیا ما میتوانیم از روی علامات و نشانهها به وجود خداوند پی ببریم در عوالم ماقبل و ما بعد نیز چنین خواهد بود.
عبارت «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ» نشان از آن دارد که خداوند بشر نیست، بلکه او خالق بشر است و از اینرو تعلقات بشری در ذات او راه ندارد. احساسات و عواطف، خنده و ... همه از مشخصات موجودات مادی است. اما هیچکدام از آنها در ذات اقدس الهی راه ندارد، چراکه وجود او منزه از امور مادی است.
برخی از چاپلوسان در مورد ارزش و صحت روایات مندرج در صحیحین آوردهاند که اگر کسی سوگند یاد کند که آنچه در دو کتاب بخاری و مسلم آمده سخنان پیامبر (ص) میباشد و در غیر این صورت همسرم بر من طلاق است، به اجماع علمای اسلام سخن صحیحی گفته و کفاره شکستن سوگند بر او نیست.
وهابیت و ایادی آن در مباحث علمی و روایی راه هر گونه نقد بر کتب صحیحین را بسته و از این رو مجبورند چشم و گوش بسته مطالب آن را حتی اگر غیر عقلایی باشد را بپذیرند.
وهابیت اعتقادات سست و بی پایه خود را از صحاح سته و بیشتر از کتب صحیح بخاری و صحیح مسلم میگیرند که معتقد به جسمانیت خداوند هستند.
تمسک تنها به ظاهر قرآن گاه موجب عدم کشف حقیقت میشود کانند آنجا که خداوند را در عرش فرش کرده و آن را دارای اندازه و حدود بدانیم. سبحان الله
با توجه به اینکه مسلم نیشابوری در کتاب خود که نام «صحیح» را نیز بر آن گذاشته است، بابی را تحت عنوان «اثبات روئیت خداوند» آورده راهی برای توجیه و یا تاویل روایات مربوط به جسمانیت خداوند که در کتب ایشان آمده باقی نمیماند.
وهابیت که با توجه به کتب مورد قبولشان در مبحث خداشناسی معتقد به جسمانیت خداوند هستند برای اینکه در مقابل استدلالات و براهین شیعیان راه گریزی برای خود داشته باشند با تدلیس در روایات شیعیان اعتقاد به جسمانیت خداوند را به شیعیان نیز نسبت دادهاند.
بخاری و امثال آن که تنها به ظاهر قرآن تمسک میکنند از آیه «یوم یکشف عن ساق» برای خداوند اندام و به صورت خاص، ساق پا را برداشت نمودند که قائل شدن به جسمانیت خداوند میانجامد و حال آنکه ذات ربوبی عاری از این گونه موارد است.
در کتاب بخاری که مورد قبول وهابیت میباشد از گلاویز شدن با خداوند روایاتی وارد شده که با ذات مقدس ربوبی در تعارض است و از آن به خداوند پناه میبریم