دعا و قانون جذب در یک نگاه

  • 1396/02/07 - 10:46

بنابر قانون جذب یک شخص باید آرزویی را که با توان تخیل و تجارب خود در دلش پدید آمده به روشنی تصور کند و آن را تجسم بخشد و در نهایت به همان برسد. اما در دعا به تصور و تجسم شفاف و بسته‌ای از دعا نیاز نداریم. بلکه دعا می‌تواند بسیار مبهم و کلی باشد.

در قانون جذب، انسان کانون عالم است و فرمان می‌دهد و محقق می‌شود، کائنات غلام حلقه به گوش و غول چراغ جادو هستند و انسان باید مثل فرمانروای نیرومندی آرزوهای خود را بدست آورد. نیروی برآوردن آرزوها، قدرت تصور و تجسم اوست و آن‌چه انسان بخواهد، همان خواهد شد. اما در دعا خداوند کانون هستی است. فرمان، فرمان اوست و اراده، اراده او. کائنات به اذن او عمل می‌کند و انسان فروتنانه و نیازمندانه از او درخواست می‌کند. هرچه خداوند بخواهد همان خواهد شد و بعد از دعا انسان با همه امیدواری و اعتمادی که به قدرت و مهربانی و بخشندگی خداوند تعالی دارد، تسلیم خواست خدا می‌شود، تا در صورت صلاح بودن دعایش مستجاب و آرزویش برآورده شود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تفاوت‌های قانون جذب با دعا به نحوی است که نوع ورود و خروج به دعا زمین تا آسمان با قانون جذب فرق می‌کند. در قانون جذب این نیروی انسان زمینی و تخیل اوست که نتیجه را تعیین می‌‌کند؛ در حالی‌که در دعا نیروی الهی تعیین‌کننده است. راز دعا احساس نیاز و وابستگی و شکستگی است، اما راز قانون جذب تخیل بی‌نیازی، دارایی، خودمحوری و خود کامی است.
دعا در یک لحظه ناب نورانی از سوز و عشق و نیاز به نتیجه می‌رسد، ولی ادعا این است که قانون جذب با استمرار تصور برخورداری و بی‌نیازی و انتقال انرژی خوشی و شادی به تخیلات نتیجه بخش خواهد بود.
دعا از انسان عبد می‌سازد و از ره‌گذر رابطه بندگی با آفریننده و فرمان‌روای عالم، انسان را بر پدیده‌های هستی و کائنات مسلط می‌کند، ولی قانون جذب انسان را به فرمان روای تخیلی کائنات تبدیل می‌کند. دعا انسان را به فضایل تقوا، تواضع، بخشایش، بندگی، مهربانی و ... می‌آراید، اما قانون جذب انسان را در تخیل رویاهای رنگارنگ و آرزوهای دراز غرق می‌کند و خودمحوری و منفعت‌طلبی و لذت‌جویی را نیرومندتر می‌سازد.
این تفاوت‌ها و نتایج و آثار دورکننده از ارزش‌های اخلاقی فارغ از درستی یا نادرستی قانون جذب به دنبال عمل کردن بر آساس آن به وجود خواهد آمد. و اگر نادرستی قانون جذب مورد توجه قرار گیرد این ناکامی‌ها انسان را هرچه بیشتر در آرزوها و رویاهای خود فرو می‌برد و بیشتر و بیشتر پیامدهای اخلاقی آن را پرورش می‌دهد.
گذشته از همه این‌ها قانون جذب در مقایسه با دعا بسیار محدود‌کننده است و با فرض درستی و کارآیی از ظرفیت کمتری برای کام‌بخشی برخوردار است. بنابر قانون جذب یک شخص باید آرزویی را که با توان تخیل و تجارب خود در دلش پدید آمده به روشنی تصور کند و آن را تجسم بخشد و در نهایت به همان برسد. اما در دعا به تصور و تجسم شفاف و بسته‌ای از دعا نیاز نداریم. بلکه دعا می‌تواند بسیار مبهم و کلی باشد. ما در دعا به جای تصورات محدود خود لطف و رحمت بی‌کران خداوند را معیار قرار می‌دهیم و او بیش از خواسته و تصورما می‌بخشد و عطا می‌فرماید.
قانون جذب سرچشمه کامیابی را در تخیلات محدود جستجو می‌کند، در حالی که دعا کامیابی را به بخشندگی نامحدود خداوند می‌پیوندد. با قانون جذب چنان که ادعا می‌شود، شما به چیزی که می‌دانید چیست و می‌خواستید می‌رسید و این موضوع بسیار تجربه شده است که انسان وقتی به خواسته‌اش می‌رسد، احساس ناکامی می‌کند و در طول این رسیدن ایده‌های فراتری در تخیلش نقش می‌بندد، که موجب می‌شود، لحظه دست‌یابی به رویای گذشته، شادمانی و لذتی کمتر از آن‌چه در آغاز احساس می‌کرد، پیدا کند. در دعا اما با توجه به عدم تصور و تجسم خواسته با عطای خداوند به اوج شامانی می‌رسد، بخشش الاهی هر چه باشد، پیش‌بینی نشده و غیر منتظره است و این شرایط از کوچک‌ترین رویدادها و پدیده‌ها بزرگ‌ترین شادمانی‌ها را می‌آفریند.
با این توضیحات معلوم می‌شود که همانند انگاری قانون جذب با دعا اشتباهی است که ما را از درک ارزش گنجی نامحدود غافل کرده و با تخیلات محدود سرگرم می‌کند.[1]

پی‌نوشت:

[1]. برگرفته از روزنامه کیهان مورخ 17 بهمن 1395،ص8

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.