موضع احمد بن حنیل در برابر دشمنان پیامبر و اهلبیت
احمد بن حنبل در موارد مختلف و با شیوههای متفاوت به دفاع و طرفداری از دشمنان اهلبیت (علیهم السّلام) پرداخته است. از باب نمونه علی بن یونس بیاضی عاملی مینویسد: «صالح به پدرش (احمد بن حنبل) میگوید: چرا یزید را لعن نمیکنی؟ احمد بن حنبل در جواب میگوید: کی دیدی من کسی را لعن کنم؟ در کجای قرآن یزید لعن شده است؟»
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ احمد بن حنبل در موارد مختلف و با شیوههای متفاوت به دفاع و طرفداری از دشمنان اهلبیت (علیهم السّلام) پرداخته است. که در این مقاله به دو نمونه از این گونه مواضع وی اشاره میکنیم:
الف) دفاع احمد بن حنبل از معاویه
احمد بن حنبل از کسانیکه نسبت به معاویه موضع منفی داشته باشند، روایت نقل نمیکند. خطیب بغدادی شافعی به نقل از ابوزکریا (غلام احمد بن ابی خیثمة) مینویسد: «در مسجد جامع رصافة بغداد که مولایم ابوخیثمه نمازهایش را در آنجا میخواند، نشسته بودم. یحیی بن معین نماز ظهرش را خوانده بود، که فرستاده احمد بن حنبل وارد مسجد شد. یحیی بن معین نمازش را سریع خواند تا به پیام و سخن فرستاده احمد بن حنبل گوش کند. فرستاده احمد بن حنبل خطاب به یحیی بن معین گفت: احمد بن حنبل به تو سلام رسانده و میگوید: چرا از عبیدالله بن موسی زیاد روایت نقل میکنی؟ مگر ما از او نشنیدیم که نسبت به معاویه بدگویی میکرد؟ به همین خاطر من از او روایت نقل نمیکنم، تو هم نقل نکن. غلام احمد بن ابی خیثمه میگوید: یحیی بن معین در جواب فرستاده احمد بن حنبل گفت: از طرف من به احمد بن حنبل سلام برسان و بگو: عبدالرزاق نیز پیش ما از عثمان بدگویی کرد، عثمان که از معاویه برتر است، پس چرا تو از عبدالرزاق روایت نقل میکنی؟ تو از عبدالرزاق روایت نقل نکن، تا من هم از عبیدالله بن موسی روایت نقل نکنم.»[1]
در نقل دیگری از احمد دفاع صریح از معاویه گزارش شده است. وی درباره معاویه چنین گفته است: «کسیکه اعتقادی به ترحم بر معاویه نداشته باشد و آن را جایز نداند، گمراه و بدعتگذار است.»[2]
ب) احمد بن حنبل و لعن نکردن یزید
علی بن یونس بیاضی عاملی مینویسد: «صالح به پدرش (احمد بن حنبل) میگوید: چرا یزید را لعن نمیکنی؟ احمد بن حنبل در جواب میگوید: کی دیدی من کسی را لعن کنم؟ پسر خطاب به پدر میگوید: آیا کسی را که خداوند در کتابش لعن کرده است، لعن نمیکنی؟ احمد گفت: در کجای قرآن یزید لعن شده است؟ صالح در جواب پدر آیه شریفه «فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُم * أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُم.[محمد/22 ـ 23] پس [اى منافقان] آيا اميد بستيد كه چون [از خدا] برگشتيد [يا سرپرست مردم شديد] در [روى] زمين فساد كنيد و خويشاوندیهاى خود را از هم بگسليد* اينان همان كسانند كه خدا آنان را لعنت نموده و [گوش دل] ايشان را ناشنوا و چشمهايشان را نابينا كرده است.» را قرائت کرد و گفت: آیا قطع پیوند خویشاوندیی، بزرگتر از قتل وجود دارد؟!»[3]
پینوشت:
[1]. تاریخ بغداد أو مدینة السلام، خطیب بغدادی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 14، ص 427.
[2]. الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، علی بن یونس عاملی، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ج 3، ص 224 و 225.
[3]. الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، علی بن یونس عاملی، المکتبة المرتضویة لإحیاء الآثار الجعفریة، ج 3، ص 223.
افزودن نظر جدید