راز به آتش کشیدن خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها)
حاکمیت وقت و سران سقیفه از منظر شرع و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مشروعیت نداشتند. آنها برای مشروعیت بخشیدن به خلافت خود باید اجماع مسلمین را به دست میآوردند، و از آنجایی که برخی از بزرگان، از مهاجر و انصار و بنی هاشم و برخی از قبایل خارج مدینه با ابوبکر بیعت نکرده بودند، این اجماع حاصل نشده بود.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ به آتش کشیدن خانه امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (علیهما السلام) از دردناکترین اتفاقات صدر اسلام است. ولی آنچه که در خصوص این ماجرا اهمیت دارد، ریشهیابی و واکاوی علت آتش زدن خانه وحی است. باید دید که راز آتشافروزی حاکمیت وقت در چیست و چرا دست به چنین جنایت بزرگی زدند؟ سران سقیفه با چه مشکل و بحرانی مواجه بودند که راه چاره را در چنین اقدام ظالمانهای دیدند؟
اینها پرسشهایی است که برای روشن شدن پشت پرده ماجرا باید پاسخ داده شود.
با مطالعه تاریخ و حوادث بعد از رحلت رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، میتوان گفت تهاجم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها)، چند علت کلیدی دارد:
1) اولین علت هجوم را میتوان مشروعیت بخشیدن به خلافت ابوبکر دانست. طبق نظر مشهور مشروعیت خلافت یا باید از طریق قرآن و یا از طریق رسولخدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حاصل شود، و یا اینکه خلیفه باید از اقرباء رسولخدا بوده باشد که خلافت ابوبکر از هیچکدام از این موارد مشروعیت پیدا نکرد. پس تنها راه مشروعیت بخشیدن به خلافت ابوبکر، اجماع مسلمین بود. مشکل حاکمیت این بود که برخی از بزرگان مهاجر و انصار و در کل بنیهاشم که در رأسشان حضرت علی (علیه السلام) بود، حاضر به بیعت با ابوبکر نشدند؛ لذا اجماع مسلمین اتفاق نیفتاد. بنابراین برای اینکه اجماع حاصل شود، مجبور به اقدامات تهاجمی علیه حضرت علی (علیه السلام) شدند، لذا به خانه ایشان هجوم بردند و بالاجبار حضرت را برای بیعت به مسجد بردند.
2) علت دیگر هجوم به خانه وحی، پایان دادن به مخالفت جمعی از مسلمانان خارج از مدینه بود. آنچه که از تاریخ بهدست میآید، سران قبایل خارج از مدینه به تبعیت از بنیهاشم حاضر به بیعت با ابوبکر نشدند و منتظر بودند که شخصی از بنیهاشم زعامت و رهبری مردم را بهدست بگیرد. از همینرو از پرداخت زکات به عمال ابوبکر خودداری کردند. سران سقیفه برای پایان دادن به این اعتراضات، به خانه حضرت علی (علیه السلام) هجوم برده، تا این پیام را به معترضین خارج از مدینه برسانند که جایگاه شما بالاتر از جایگاه اهلبیت (علیهم السلام) نیست، وقتی ما آنان را به بیعت وادار کردیم، قطعاً شما را نیز به تسلیم در برابر خلیفه وادار خواهیم کرد.[1]
3) علت دیگر هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) این بود که اگر به تحصن و مخالفت بنیهاشم و حضرت علی (علیه السلام) پایان داده نمیشد، به دلیل جایگاهی که آن حضرت در نزد مردم مدینه داشت، در کوتاهترین زمان همه توجهات به سمت ایشان میرفت و مردم در حمایت از حضرت علی (علیه السلام) قیام میکردند و هر آنچه که سران سقیفه رشته بودند، پنبه میشد. لذا چون مخالفت با حضرت علی تهدید جدی برای خلافت ابوبکر بود، دست به بیعت اجباری زدند که مقدمه آن، یورش به خانه حضرت بود.
4) دلیل دیگر هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) را میتوان روحیه خشن خلیفه دوم و نوع نگاهی که او نسبت به زنان داشت، نام برد. چرا که سابقه اخلاقی خلیفه دوم، مبین این نکته است که او با تجمعات و اعتراضات و حتی عزاداریهای زنان مخالفت میکرد و به برگزار کنندگان آن به شدت برخورد میکرد. این خشونت به حدی گسترده بود که شخص خلیفه دوم به آن اذعان داشت و آرزوی از بین رفتن آن را داشت.
ابنسعد در کتاب الطبقات نقل کرده است: عمر نخستین کلماتی که بر فراز منبر گفت این بود: «اللهم اِنّی شدید غیظ فلیّنی.[2] خدایا من تند خویم، پس مرا نرم و ملایم قرار ده.»
ذهبی در تاریخ اسلام نقل میکند که عمر بن خطاب به دلیل اینکه شوهر خواهرش اسلام آورده بود، او را مورد ضرب و شتم قرار داد «فجاءت اخته لتدفعه عن زوجها، فنفخها نفخة بیده فدمی وجهها...[3] هنگامیکه خواهرش برای دفاع از همسرش برآمد، عمر چنان با مشت به صورت وی کوبید که خون از صورتش جاری شد...»
نمونه دیگر از خشونت عمر بن خطاب، تعرض او به خواهر خلیفه اول است. در تاریخ طبری آمده است: «پس از مرگ ابوبکر، بستگان وی نوحه و گریه میکردند که عمر از آنها خواست تا ساکت شوند، ولی آنها گوش نکردند، عمر دستور داد تا آنها را از خانه بیرون کنند. وقتی که امّ فروه خواهر ابوبکر را بیرون کشیدند، او را با تازیانه زد.»[4]
نمونه دیگر از خشونت خلیفه دوم و آنچه که مطابق نقل مسند احمد است، این مورد میباشد: «پس از رحلت رقیه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زنانی در فراق او گریه میکردند، عمر که در آنجا حاضر بود، آنان را با شلاقش میزد. این کار مورد مخالفت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) قرار گرفت و فرمود: «دعهنّ یبکین.[5] بگذار گریه کنند.»
بنابراین با سیر اجمالی در زندگی و شخصیت خلیفه دوم در مییابیم که اعمال خشونت او نسبت به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) ریشه در نوع نگاه او به زنان و اخلاق گذشته او دارد. لذا نباید از تهاجم و ضرب و شتم او نسبت به فاطمه زهرا تعجب کرد.
پینوشت:
[1]. تاریخ طبری، محمد بن جریر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص747
البدایة و النهایة، ابن اثیر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج3، ص311
[2]. الطبقات الکبری، ابن سعد، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج8، ص339
[3]. تاریخ الاسلام، ذهبی، دارالکتب العربی، بیروت: ج1، ص147
[4]. «فعلاها بالدّرهَ، فضربها ضربات» تاریخ طبری، محمد بن جریر، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج3، ص423
[5]. مسند احمد، احمد بن حنبل، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص110
نویسنده: محمد یاسر بیانی
افزودن نظر جدید