انتظار منجی در مکاتب فکری غیر ابراهیمی
منجیگرایی ریشه در همهی ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی دارد؛ به عبارت دیگر اعتقاد به ظهور منجی، در بسیاری از اقوام اروپایی قدیم نیز پیدا میگردد، که نمونههایی از آن در میان سرخپوستان آمریکایی، و در مکاتب کنفوسیوس، دائو و مانی بیان شده است، که این گرایشات نیز به دنبال منجی موعود، برای رسیدن به آرمانهای خود در آخرالزمان هستند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اعتقاد به ظهور مصلح مقتدر، برای نجات انسانیت را میتوان در میان همهی اقوام و ملل یافت. اعتقاد به ظهور مصلح کل، منجی عالم، موعود نهایی آخرالزمان و جامعه آرمانی برای نجات انسانیت و دسترسی به بهترینها در آیینها، کیشها، فرهنگها، ادیان، اعم از ابراهیمی و غیرابراهیمی ریشه داشته است. این باور یا زاییدهی خردورزی اندیشمندان باستانی و برآمده از داوری عقل فطری و محدود به آن است و یا بقایا و نمادهایی از آموزههای پیامبران الهیست که صحف آسمانی آنها به کلی از میان رفته، تعالیم آنان با پندارهای بومی و افسانهها در همآمیخته و تنها نمادهایی از حقایق ادیان ابراهیمی در آنها باقی مانده و گرچه گرفتار برخی تعالیم غلط و غبارآلود بودهاند، اما بسیاری از آنها ریشه در فطرت انسانی داشته است. روند منجیگرایی و انتظار تا جایی است که میتوان رگ و ریشههایی از آن را در بسیاری از اقوام اروپایی قدیم نیز پیدا کرد که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنیم:
- بشارت منجی در میان سرخپوستان آمریکایی؛
«برنارد بارلر» جامعهشناس آمریکایی در رساله نهضت منجیگری، وجود چنین اعتقادی را حتی در میان سرخپوستان آمریکایی نقل کرده، میگوید: «در میان قبایل سرخپوست آمریکایی این عقیده شایع است که روزی گرد سرخپوستان ظهور خواهد کرد و آنها را به بهشت زمین رهنمون خواهد ساخت.»[1] افرادی نظیر «تدد انلیز» از اهالی «فیلادلفیا» که هر هفته ادبیات سال 2000 میلادی را بررسی میکنند، شدیدا بر این باورند که هزاره بعدی زمان ظهور منجی آخرالزمان است.
- بشارت منجی در مکاتب کنفوسیوس، دائو و مانی؛
همچنین روند منجیگرایی و انتظار را میتوان در اقوام و ملتهای زیر نیز یافت: کنفوسیوس شعار بازگشت به عصر فرزانهی شاهان باستان را سرلوحه اندیشههای اصلاحی خویش قرار داده و ایجاد حکومتی همانند حکومت پادشاهان باستان را از آرمانهای اصلی خود میداند.[2]
همچنین تفکر موعودخواهی در دائو پررنگتر دیده میشود، و اعتقاد به موعود در عقاید مانوی نیز خودنمایی میکند. در «انجیل زنده» که از متون مقدس مانویان و منسوب به مانی است، مانی، خود را فارقلیط، یعنی همان که مسیح، مژده آمدنش را داده بود، میداند. در زبور مانوی نیز که یکی دیگر از آثار ادبی دینی مانویان است و به پیروی از زبور داود سروده شده، «مانی» همان فارقلیط معرفی شده است.[3]
پینوشت:
[1]. ر. ک: حکومت حهانی مهدی، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، ص 58 ـ 59.
[2]. ر. ک: منجی در ادیان، ص 244، روح الله شاکری زواردهی.
[3]. همان.
افزودن نظر جدید