نگاه اومانیستی در عرفان کیهانی (حلقه)
تئوری شعور کیهانی در دههای گذشته توسط اومانیستها مطرح شد. محمدعلی طاهری در عرفان حلقه نیز این تئوری را ادامه میدهد و بر این باور است که انسان میتواند به مقام خدایی برسد، سپس انسان را محور و معیار همهچیز معرفی میکند و خدا را فراموش میکند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ محمدعلی طاهری در عرفان حلقه به صورت گامبهگام و طی چند مرحله، از توحید قرآنی فاصله گرفته و در نهایت به انسانخدایی متمایل شده است، چنانکه طاهری در قدم اول با این بهانه که خداوند قابل تعریف نیست و در نتیجه قابل فهم و شناسایی نیست، به انکار معرفت و شناخت خداوند پرداخته و ادعا میکند که انسانها نمیتوانند عاشق خدا گردند.[1] وی میگوید: «انسان نمیتواند عاشق خدا شود؛ چون انسان از هیچ طریقی قادر به فهم او نیست.»[2]
گاهی طاهری خدا را مطرب میخواند و گاهی هدف از سیر و سلوک را به غیر کسب رضایت خدا معرفی کرده و تأکیدش بر شعورمندی موجودات به جای خداگرایی است. وی در کتاب «انسان از منظری دیگر» دیگر حرفی از خدا نمیزند و همهچیز را به شعور کیهانی نسبت میدهد و میگوید: «درمان توسط شبکه شعور کیهانی انجام میگیرد.»[3] اما هیچکس حق معرفی این اتصال را با نام غیر شعور کیهانی ندارد[4] و این جهان از حرکت آفریده شده، عامل و محرک این حرکت، شبکه شعور کیهانی است.[5]
وی تمامی کارکردهایی را که از خدا انتظار میرود، به شعور کیهانی نسبت داده، پذیرش شبکه شعور کیهانی را به عنوان غایت عرفان حلقه میداند و در ارتباط گرفتن، نیاز به خدا را لازم نمیداند
و در این کتاب مینویسد: «عامل مشترک و زیربنای فکری همهی انسانها، شعور حاکم بر جهان هستی است. اساس عرفان حلقه بر اتصال به حلقههای متعدد «شبکهی شعور کیهانی» استوار است و همهی مسیر سیر و سلوک آن، از طریق اتصال به این حلقهها صورت میگیرد.» و «داشتن ایمان و اعتقاد برای حضور در حلقه به هیچ وجه لازم نیست.»[6]
طاهری در مقالهی «آزمایش آخر» از قول خداوند میگوید: «... این بار همهی قدرت خود را در اختیار شما بگذارم! وقتیکه همهی قدرت خود را به شما ببخشم، فقط در آنجاست که مفهوم بخشندهی مهربان را خواهید فهمید. حال من هستم و شما. آیا با داشتن همهی قدرت من و احساس بینیازی، باز هم طالب من خواهید بود؟ بهزودی یقین حاصل میکنید که شما خدا هستید. آن زمان که شما خدا شدید، میخواهید بدانید که با من چه خواهید کرد؟»
وی در ادامه میگوید: «برخی از شما پس از کسب اطمینان از خدا بودن خود و احساس بینیازی نسبت به من، خواهید گفت: حالا که خدا هستیم و بینیاز به او، چرا برای خود خدایی نکنیم؟»
بین خداشناسی عرفان حلقه با خداشناسی در عرفان اسلامی تفاوتهای عمیقی وجود دارد و وَرای ادعاهای این شبه معنویت مبنی بر رساندن اعضای فرقه به خداوند، عملاً شبکهی شعور کیهانی به عنوان غایت عرفان حلقه پذیرش داده میشود و سپس باور به خودمختاری ماده و شعورمندی آن به جای ایمان به خداوند ترویج شده و اتصال به حلقههای عرفان کیهانی جای شریعت و دستورات الهی را گرفته و مرکزیت عرفان حلقه جایگزین رسولان الهی میشود.
در مجموعه اصول و آموزههای عرفان حلقه، غیرقابل شناخت پنداشتن خداوند به کمک جایگزینی شعور کیهانی و کنار گذاشتن و کمرنگ کردن معرفت خدا و عشق به او به وضوح دیده میشود. به این ترتیب، تمام تکیهی این عرفان از خداوند به شعور کیهانی (که شعور هستی مادی است) منتقل و محدود میشود. بنابراین، عرفان حلقه برای کسی که منکر خداست، سود دارد؛ زیرا بسیاری از مادیگرایان که منکر وجود خدا هستند، شعور کیهانی را میپذیرند و معتقدند که خود ماده، هوشمند است و اگر در عالم نظم و تدبیری دیده میشود، سرچشمهای فراتر از این عالم مادی ندارد، پس با تبیینهایی که در عرفان حلقه وجود دارد، کسی که خداوند را نشناخته باشد، در خدانشناسی خود ثابتقدم میشود.
طاهری در توهمات خود و بر اساس تفکر اومانیستیاش، در مقاله «آزمایش آخر» به انسان مقام خدایی داده است[7] و انسان را محور و معيار همه چیز قرار میدهد و خدا را فراموش میکند، در حالی که در تفکر الهی «هرگاه انسان خدا را فراموش نمايد، در واقع خود را فراموش کرده و خودفراموشی چيزی جز پوچی و بيهودگی به بار نمیآورد.»[8]
پینوشت:
[1]. حمزه شریفی دوست، بیخدایی در عرفان حلقه، نشر نجمالهدی، 1393، ص 31.
[2]. محمدعلی طاهری، عرفان کیهانی، انتشارات ماندگار، 1386، ص 124.
[3]. فرهنگ اصطلاحات عرفان کیهانی، جلد اول، ص 43.
[4]. محمدعلی طاهری، انسان از منظری دیگر، نشر ندا، 1386، ص 75.
[5]. همان، ص 92.
[6]. همان، ص 20.
[7]. سعید صدری، رهزن عرفان، نشر ذکری، ص 62.
[8]. سيد حسين ابراهيميان، انسانشناسی، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، ص 98.
جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: سعید صدری، رهزن عرفان...
افزودن نظر جدید