حدیثی که مبنای علم فرقه شناسی قرار گرفت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ملل و نحل نام کتبی است که در بیان فرقهها و مذاهب مختلف همراه با عقاید و نظراتشان نوشته میشود و معمولاً تطبیق مذاهب اسلامی با احادیث منقول از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) صورت میپذیرد. یکی از این احادیث همان حدیث مشهور و معروف اسلامی است که پیامبر فرمود: امت من به هفتاد و دو فرقه یا هفتاد و سه فرقه تقسیم میشوند ... لذا بزرگان اهل سنت سعی کردند، که با زیاد کردن مذاهب اسلامی این سخن پیامبر را درست و صحیح از کار دربیاورند، پس چنان افراط کردند، که حساب فرقههای اسلامی از دست آنها خارج گردید، مثلاً برای مذهب شیعه حدود سیصد فرقه تراشیدند، و این باعث شد که از سخنان خود عدول کنند و برای توجیه گفتار پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گفتند که مراد آن حضرت، فرقههای اصلی و بزرگ است و اینهایی که ما شمارش کردیم، فرقههای کوچک میباشد.[1] ما در این نوشتار مختصر به برخی از کتب حدیث اهل سنت نیمنگاهی میاندازیم، تا موضوع بحث روشنتر گردد.
این حدیث نبوی، (حدیث افتراق امت)، با سندهای مختلف و عبارتهای گوناگون در کتب حدیثی شیعه و اهل سنت آورده شده است. مثلاً احمد بن حنبل به نقل از ابوهریره از پیامبر روایت میکند و میگوید: «افترقت الیهود علی احدی او اثنین و سبعین فرقه و تفترق امتی علی ثلاث و سبعین فرقه.[2] یهودیان به هفتاد و یک یا هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند، و امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم خواهند شد.»
و یا در روایت دیگری از قول انس بن مالک به نقل از پیامبر اکرم وارد شده است که حضرت فرمود: «ان بنی اسرائیل تفرقت احدی و سبعین فرقه فهلکت سبعون فرقه و خلصت فرقه واحده و ان امتی ستفترق علی اثنین و سبعین فرقه، فتهلک احدی و سبعین و تخلص فرقه، قالوا: یا رسول الله، من تلک الفرقه؟ قال الجماعه الجماعه.[3] بنی اسرائیل به صورت هفتاد و یک فرقه متفرق شدند، که هفتاد فرقه به هلاکت رسیدند و یک فرقه نجات یافتند و امت من به هفتاد و دو فرقه تقسیم خواهند شد، که هفتاد و یک فرقه به هلاکت میرسند و یک فرقه نجات خواهند یافت. پرسیدند: ای پیامبر! آن فرقه کدام است؟ جواب داد، جماعت جماعت (مسلمانان).»
و در سنن ابن ماجه، سه حدیث در اینباره ذکر شده است که یکی از ابوهریره و دیگری از انس بن مالک میباشد، که مانند احادیث قبلی است و سومین حدیث هم از عوف بن مالک از قول پیامبر اکرم روایت شده است و آن حدیث این است: «افترقت الیهود علی احدی و سبعین فرقه، فواحده فی الجنه و سبعون فی النار و افترقت النصاری علی اثنتین و سبعین فرقه فاحدی و سبعون فی النار و واحده فی الجنه و الذی نفس محمد بیده لتفترقنّ امتی علی ثلاث و سبعین فرقه، واحده فی الجنه و ثنتان و سبعون فی النار، قیل یا رسول الله من هم؟ قال الجماعه.[4] یهودیان به هفتاد و یک فرقه تقسیم شدند، که یکی در بهشت و هفتاد فرقه دیگر در آتش میباشند، و مسیحیان به هفتاد و دو فرقه تقسیم شدند که هفتاد و یک فرقه در آتش و یک فرقه در بهشت میباشند. و سوگند به آن که جان محمد در دست اوست که امت من به هفتاد و سه فرقه متفرق خواهند شد که یکی در بهشت و هفتاد و دو فرقه در آتش میباشند. پرسیدند: ای پیامبر آن فرقه کیانند؟ جواب داد: جماعت(مسلمانان).»
و همچنین ترمذی، علاوه بر نقل حدیث ابوهریره از قول عبدالله بن عمرو بن عاص از پیامبر اکرم چنین روایت میکند که حضرت فرمود: «لیاتین علی امتی ما اتی علی بنی اسرائیل حذو النعل بالنعل، حتی ان کان منهم من اتی امه علانیه لکان فی امتی من یضع ذاک و ان بنی اسرائیل تفرقت علی ثنتین و سبعین ملّه و تفترق امتی علی ثلاث و سبعین ملّه کلهم فی النار الاّ ملّه واحده، قالوا و من هی یا رسول الله؟ قال ما انا علیه و اصحابی.[4] پیامبر اکرم فرمود: هر آنچه در بنی اسرائیل اتفاق افتاد، در امت من نیز اتفاق خواهد افتاد، حتی اگر فردی از بنی اسرائیل بهصورت آشکار با مادرش زنا کرده باشد، در امت من نیز چنین فردی پیدا خواهد شد. همانا بنی اسرائیل به هفتاد و دو فرقه و ملت تقسیم شدند و امت من به هفتاد و سه ملت تقسیم خواهند شد، که همه آنها به جز یک ملت در آتش خواهند بود. از آن حضرت پرسیدند: آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: آنچه من و یارانم بر آن هستیم.»
در نتیجه از اینجا روشن میشود که آنگونه که برخی نوشتهاند، سند این حدیث در اهل سنت منحصر به فرد خاصی مانند ابوهریره نیست، بلکه افرادی مانند: انس بن مالک، عوف بن مالک و عبدالله بن عمرو و دیگران این حدیث را از پیامبر اکرم شنیدهاند، و شیعه هم در کتب روایی خود ذکر کرده است، و همچنین روایتی از حضرت علی (علیه السلام) و امامان معصوم وارد شده و عبارات وارده اینگونه است: «...من اتبعنی و کان من شیعتی[5] ... کسانیکه از من پیروی میکنند و شیعه من میباشند.» و بنا به نقل از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) که میفرمایند آن گروه، ما و پیروان ما هستند.
پینوشت:
[1]. ملل و نحل، شهرستانی، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص4.
خطط ، مقریزی، داراحیاء العلوم، بیروت، لبنان، ج3 ص300.
[2]. مسند احمد، احمد بن حنبل، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج2 ص332.
[3]. سنن ابن ماجه، ابن ماجه قزوینی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، کتاب الفتن، باب 17 ج2 ص1321 - 1322.
[4]. سنن ترمذی، ترمذی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، کتاب الایمان، باب 18 ج5 ص26 حدیث 41.
[5]. امالی، شیخ مفید، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ص124.
[6]. بحار الانوار، علامه مجلسی، موسسه الوفاء، بیروت، لبنان، ج24 ص144، حدیث 10.
افزودن نظر جدید