نقد «من زئوس هستم» قسمت، هدف از آفرینش
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در نظم نوین جهان که توسط انسانهایی پلید برنامهریزی میشود، برخی از جوانان کشورهای غربی به سمت الحاد و عدم باور به خدا پیش میروند. خطر رواج این تفکر که سابقۀ هزاران ساله دارد بر کسی پوشیده نیست. این اولین بار نیست که ملحدین، ترویجِ افکار خداناباوری میکنند؛ در صفحات تاریخ میخوانیم که در زمان امام صادق (علیهالسلام) شخصی مانند ابن ابی العوجاء (که به لحاظ علمی فردی قوی بوده است) در مسجد پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) مینشسته و افکار و آراء باطل خویش را ترویج میکرد. امام صادق (علیهالسلام) با تجهیز علمی اصحابی مانند هشام بن حکم و مفضلبنعمر به شبهات بیاساس این فرد جوابهایی مستدل و متقن میدادند. این شیوه برخورد امام صادق(علیهالسلام) با ملحدین به ما میآموزد، مؤمنین باید اعتقاد خود را از راه عقل به دست آورند تا کسی به راحتی آنها را فریب ندهد و اعتقادات آنان را متزلزل نسازد و جوابهایی فاخر برای شبهات آنان داشته باشند.
در شبکههای مجازی افراد ملحدی با نام آتئیست اقدام به انتشار افکار پلید و مادیگرایانه خود کرده و بر روی افکار پاک بعضی از جوانان تأثیرات مخربی میگذارند. یکی از راههای پلید آنان که ظاهرا سرمایهگذاری مالی بسیار قوی پشت این مسئله میباشد کلیپهای انیمیشن «من زئوس هستم» میباشد.
از جمله کلیپهایی که در این نوشته مورد بررسی و نقد قرار خواهد گرفت کلیپ 1 میباشد؛ تمامی کلیپهای موجود زئوس از روشهایی غیرعلمی مانند بدون سند و دلیل صحبت کردن، بازی با الفاظ و مغلطهکاری و... برای رسیدن اهداف شوم خود استفاده میکند، در این کلیپ زئوس سعی دارد اینگونه جلوده دهد که وجود خدا، متوهم و ساختۀ ذهن انسان است و انسان هیچ دلیلی بر اثبات وجود خدا ندارد. ما در ادامه به اشکالات موجود در کلیپ خواهیم پرداخت.
بررسی و نقد:
1. زئوس میگوید: انسانها از سنگ و چوب مجسمه میسازند و بعد تصور میکنند که آن مجسمه آنها را ساخته؟!
جواب: در کدام برهه از زمان و کدام آیین مجسمههای سنگی و چوبی به عنوان «خالق انسان و جهان هستی» تلقی میشدند؟
2. زئوس میگوید: برخی مسلمانها هم چیزی در ذهنشان میسازند و آن را به عنوان خدا خود میگیرند!
جواب: چنین تصور خیالی و کودکانهای برفرض شاید در ذهن برخی عوام و سادهاندیشان باشد چه ربطی به قاطبه مسلمانان و بلکه به خداشناسی اسلام دارد؟ کدام عقلی باور میکند که آن تصویر ذهنی آنها را به وجود آورده باشد؟ این نهایت نفهمی خالق کلیپ از مبداء هستی و اعتقاد ادیان درباره خداست.
3. زئوس میگوید: مسلمانان میگویند فقط یک خدا وجود دارد چون بیدلیل پذیرفتند.
جواب: براهین محکم و قاطع اثبات خدا بیش از آن است که ذکر شود. خالق کلیپ اگر میگفت دلیلها ضعیف است منطقیتر بود تا اینکه بگوید بدون دلیل پذیرفتید.
4. زئوس میگوید: شما یک نقاشی میکشید و میشوید خدای آن نقاشی. و خالق آن نقاشی، شما پیچیدهتر از آن نقاشی هستید. و شما نیز خالقی دارید. و آن خالق نیز خالقی دارد که پیچیدهتر است! مگر میشود یک خدا بدون دلیل بوجود بیاید! اگر اینطور بود هستی هم ممکن بود بدون دلیل بوجود آمده باشد!
جواب: اولا؛ اگر منظور از خدا، در این جمله به معنای واسطه در ایجاد است بحثی نیست ولی به خدای ادیان ارتباطی ندارد و صرفا نامگذاری است. اگر منظور خدا به تفسیری است که در ادیان آمده هرگز چنین نیست چون رابطه خالق و مخلوق رابطه علی –معلولی و تکوینی است[1] برخلاف نقاشی و نقاش. آیا یک نقاش میتواند بدون رنگ و کاغذ و قلم نقاشی خلق کند؟ آیا میتواند کاری کند که نقاشی اون حیات داشته باشد؟ اراده؟ خیر... . پس نقاشی، خلقت نیست و مثال نادرست هست.
ثانیا؛ اینکه گفته خالق ما پیچیده است... . مغالطه ابهام مفهومی دارد. پیچیدگی وصف موجود مادی و مرکب است که اجزاء دارد و از تناسب اجزاء و هماهنگی آنها پیچیدگی فهمیده میشود. موجودی که جزء دارای اجزاء و ترکیب باشد محتاج به اجزاء خود است و لذا محتاج و ممکن و فقیر خواهد بود نه خدای خالق بینیاز هستی.
ثالثا: اصلا خدا بوجود نیامده است. تصادفی یا غیر تصادفی بودن درباره موجودی صدق میکند که سابقه نیستی دارد و بعد موجود شده است.
رابعا: اگر در هستی نشانههای عجز و احتیاج نمیدیدیم همین را میگفتیم ولی چون قطعا محتاج و نیازمند است لذا محتاج موجودی غنی و بینیاز و مستقل است.
نتیجه: در اینجا شاهد بزرگترین تناقض خداناباوران هستیم. به این صورت که اعتقاد دارن که خلقت از موجودات ساده و ابتدایی و ذرات کوانتومی شروع شده و بعد از مدتها به موجودات پیچیده رسیده در حالیکه در این کلیپ بیان شده که هر خالقی باید از مخلوقش پیچیدهتر باشد... واقعا یک موجود ابتدایی میتواند یک موجود پیچیده به وجود بیاورد؟ مثلا انسان معلول ذره کوانتومی باشد!؟ یعنی چیزی که نه اختیار داره نه احساس نه شعور نه عاطفه... انسان را خلق کند که هم احساس دارد و هم اختیار هم شعور...![2]
پینوشت:
[1]. آموزش فلسفه، مصباح یزدی، مؤسسه امام خمینی، ج2، درس 31، ص 26.
[2]. «فاقد شیء، معطی شیء نمیشود.» درسهای اسفار، شهید مطهری، صدرا، ج1 فصل 12.
افزودن نظر جدید