جادوگری در شبه معنویت پائولوکوئلیو
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کوئلیو که رمانهای معنویاش در کشور ما رواج قابل توجهی دارد، مهمترین آموزه روحی خویش را جادو قرار داده است. وی نهتنها در آثارش جادوگری را تبلیغ میکند، عملاً به عالم جادو وارد شده و از جادو و جادوگری تجربیاتی کسب کرده است؛ به گونهای که وی عصاره دنیای معنوی را در عالم جادو میداند و این تجربه را برای درک عالم معنا ضروری میشمارد.
ازاینرو وی ایدهپرداز شیطانپرستی مدرن، یعنی الیستر کرولی را انسانی فوقالعاده میداند. کرولی با پایهگذاری انجمنهای جادویی همچون انجمن تلما، جادوگری را بهطور گستردهای ترویج نمود و کوئلیو نیز چندی در این انجمن فعالیت کرد. وی چنان دلبسته جادو است که الیستر کرولی را _که پدر شیطانپرستی نام گرفته است_ همچنان یک رهبر و مراد میشناسد و هیچگاه از هواداری کرولی پشیمان نیست.
با وجودی که در دین شخصی کوئلیو (مسیحیت) جادوگری کفر و شرک معرفی شده است، وی در این زمینه به دین شخصی خویش هم پشت میکند و با تمام توان به تبلیغ جادوگری میپردازد. کوئلیو موفق شد از نزدیک کرولی را ملاقات کند که در این دیدار مجذوب او شد. «کرولی نفوذ زیادی بر بسیاری از جوانان داشته است. من با همسرم به دیدار وی رفتیم و او ما را مجذوب خود کرده بود».[1]
کوئلیو شخصیت و ایده کرولی را چنین توصیف میکند: «شخصیتی بسیار شگفتانگیز در تاریخ جادو. اگر به چهرهاش در اینترنت نگاه کنی، میبینی که او تجسم شر است. او شخصی شیطانی است... کتاب او قانون است که مدعی است توسط فرشتهای در قاهره بر او نازل شده است... نظام قدرت او به این شکل خلاصه میشود: «ضعیف وجود دارد و قوی. قانون هم قانون جنگل است؛ ضعفا بردهاند و اقویا قدرتمند و غالب...». من وارد انجمن سری او شدم که نامش را فاش نخواهم کرد... آن وقت من رائول (خواننده مشهور برزیلی) را به آن انجمن سری بردم که در آن آزادی کامل حکم فرما بود. هیچ قانونی نداشت».[2]
جادو چنان با زندگی و روح کوئلیو عجین شده که او در بسیاری از نوشتهها و گفتهها «جادوگر» خطاب میشود. وی اینگونه خطاب را میپسندد و به آن افتخار میکند. کتاب «والکریها» بازگویی یکی از سفرهای جادویی کوئلیو است. او در این سفر، خود را قهرمان داستان به مخاطبان معرفی میکند.
در کتاب بریدا نیز قهرمان داستان با جادوگری در جنگلی آشنا میشود و جادوگر او را با حقایق نابی آشنا میکند و بدینسان میتواند درک مثبتی از عالم معنا پیدا کند. کوئلیو مهمترین کتاب خود، یعنی «کیمیاگر» را به استاد جادوگری خود «جی» تقدیم کرده است.
تنها معنویتی که کوئلیو میشناسد و با تمام وجود به دیگران معرفی میکند، ورود به عالم جادوست؛ تا جایی که وی جادو را اسم اعظم میداند و میگوید: «جادوگری یکی از راههای نزدیکی به خرد اعظم است؛ اما هر کار دیگری که آدم میکند، تا زمانی که با قلبی سرشار از عشق کار میکند، میتواند او را تا این مرحله نزدیک کند».[3]
در کتاب بریدا که یکی از مهمترین کتابهای کوئلیو است، شخصیت اصلی داستان دختری به نام بریدا است که علوم غریبه را در اختیار دارد، اما به کارآمدی جادو پی میبرد. کوئلیو در این کتاب، دو سنت مهم جادوگری، یعنی سنت ماه و خورشید را معرفی میکند. هدف اصلی در سنت ماه، کشف نیمه گمشده میباشد که بخشِ دیگر هر انسان است.[4] وی برای کشف نیمه گمشده، دستوراتی را پیشنهاد میدهد که یکی از آنها سکس است.[5] در همین زمینه، وی از آیین ورود و تشرف نام میبرد که در میان شمنها شهرت دارد. در آیین تشرف، پرداختن به برنامههای جنسی جایگاهی ویژه دارد. بریدا بعد از اینکه صلاحیت تشرف پیدا میکند، استادش پرداختن به عمل جنسی را شرط تشرف معرفی میکند و بریدا باید با تمرکز عمیق بر این عمل، در تشرف پذیرفته شود.[6] بریدا دوبار تن به ارتباط جنسی میدهد که ارتباط با نامزدش چندان مفید واقع نمیشود و سرانجام در ارتباط جنسی با استادش به تشرف میرسد.
خلاصه اینکه، اگر چه کوئلیو تعلیمات دیگری نیز دارد، سلوک عملی و رفتار معنوی را ورود به دنیای جادو میپندارد و معنویت او با حقیقت دین که همانا پیوند با خدا و معرفت الهی میباشد، بیگانه است.[7]
پینوشت:
[1] . کوئلیو، اعترافات یک سالک، تهران: نشر بهجت، ۱۳۹۲، ص ۱۲۴.
[2] . همان، ص ۱۲۸ _ ۱۲۴.
[3] . پائولو کوئلیو، بریدا، تهران: نشر کاروان، ۱۳۹۲، ص ۲۰۴.
[4] . همان، ص ۷۳.
[5] . کوئلیو، یازده دقیقه، تهران: نشر کاروان، بیتا، ص ۱۹۸.
[6] . کوئیلو، بریدا، تهران: نشر کاروان، ۱۳۹۲، ص ۱۹۳.
[7] . حمزه شریفیدوست، عرفانهای کاذب، قم: دفتر نشر معارف، ص ۴۲.
جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: حمزه شریفیدوست، عرفانهای کاذب...
افزودن نظر جدید