مقایسه عرفان کیهانی با عرفان حقیقی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرادرمانی از زیر مجموعههای عرفان کیهانی است که ادعا دارد با آموزههای عرفانی خاص خود میتواند بیماران جسمی و روحی را مداوا کند. در این شاخه درمانی، بیمار توسط فرادرمانگر به شبکه شعور کیهانی (شبه آگاهی و هوشمندی حاکم بر جهان هستی، روحالقدس، ...) متصل شده و ضمن ارایه اطلاعاتی از نحوه اتصال خود از طریق دیدن رنگها، نورها، احساس حرکت و فعالیت نوعی انرژی در درون بدن و همچنین از طریق گرم شدن، سرد شدن و...، اعصاب معیوب و تنشدار بدون او مشخص شده و با حذف علایم، روند درمان آغاز میشود. پایهگذار این نوع عرفان شخصی به نام محمد علی طاهری است.
شکی نیست که در طول تاریخ افراد زیادی مدعی عرفان بودند و مسلکهایی را هم در این باب به بشریت عرضه کردند، اما باید توجه داشت که نسبتی عمیق بین عرفان و ظواهر دینی و عقل وجود دارد، و درک این نسبت میتواند ما را از بسیاری از انحرافات نجات دهد و میتواند محکی باشد تا هر مسلکی، ادعای وصول به حقیقت را نکند. برای بررسی هر عرفان و مسلک نوظهوری باید مطالب زیر را در نظر داشته باشیم: سه مقوله شریعت، عقل و عرف، پدید آورنده سیستم متعارف بشری و شکل دهنده جهان بیرونی و این سویی ما است، با توجه به ماهیت فراروند و ظاهر گریز عرفان، با دو وضعیت روبرو خواهیم بود: در نسبت با شریعت از سویی با عرفانی روبروییم که هم، پا را فراتر از حریم دین و شرع میگذارد و هم ملتزم به آن باقی میماند و در عین حفظ ظاهر به باطن راه میبرد و از سویی دیگر با عرفانی که خود را از شریعت میرهاند و التزام بدان را از دست میدهد. در حالت نخست، عرفان به معنای تعمیق شریعت و پیوند ظاهری دین با باطن آن است و در حالت دوم، عرفان از مرز شریعت عبور میکند و دین را وا مینهد و پیوند با ظاهر را به قیمت کسب باطن از کف میدهد. در نسبت با عقل از سویی با عرفانی مواجهیم که فراتر از عقل و احکام آن است؛ ولی به این معنا که آن را تعمیق میبخشد و مرزهای ظاهر آن را میگسترد و با ظاهر به فراسوی باطن پر میگشاید. از سویی با عرفانی که خود را از قید و بند عقل و لوازم آن رها کرده، از حریم ظاهری آن میگریزد و در واقع با انکار منطق و عقل متعارف، خود را به طوری ورای طور عقل میکشاند.
در نسبت با عرف و عادت نیز از سویی با عرفانی که به قواعد عرف و آداب ظاهری و هنجارهای فردی و اجتماعی گردن مینهد مواجهیم؛ گرچه به فراسوی آنها نیز میرود و از سویی با عرفانی روبروییم که با بیاعتنایی به قواعد و آداب عرف و عادت پا به وادی عرف ستیزی، سهل انگاری و اباحی مسلکی مینهد.
همانگونه که ملاحظه شد، عرفان در حالت نخست، عرفانی حقیقی و متعادل است؛ زیرا ظاهر و باطن را توأمان خواستار است و یکی را به قیمت دیگری از دست نمینهد و التزام به یکی را بدون پاسداشت دیگری نمیطلبد، ولی در حالت دوم، عرفان آسیب دیده و آسیبرسان است که در قویترین حالت، ضد شریعت، عقل، عرف، عادت و در ضعیفترین حالت، گریزان از این مقولات است.
پس عرفان اصیل و حقیقی یا همان چیزی که در معنای واقعی کلمه میتوان آنرا عرفان خواند، عرفانی دشوار، دیریاب و ناب است و کار سهل انگاران و خوش نشینان نیست. در مقابل، عرفانهای بدلی یا شبه عرفانها هستند که بیاعتنا به شریعت، عقل و عرفاند؛ از اینرو هم متعددند، هم سهل الوصول و هم جاعلانه و حامیان آن بسیارند.
البته همانگونه که درباره پدیدههای عرفانی گذشت، همین شبه عرفانها نیز به نسبت قربشان به حقیقت عرفان، از این حقیقت بهره میبرند و در نزد بسیاری مطلوب و جاذب میافتند و در عین حال به مقدار بعدشان از این حقیقت، مجازی و میان تهی تلقی میشوند که هم آسیب میبینند و هم آسیب میزنند.
از آنچه گذشت میتوان اصولی را برگرفت و در راه اصلاح و تعدیل رویارویی با شبه عرفانها و شبه عرفانیها به کار بست:
1. عرفانها باید به اصول و متون دینی بازگشت کنند که در آنها وجود خدای مطلق و متعالی مفروض گرفته میشود.
2. عرفانها باید طریقت و شریعت را باهم مقرون کنند و آنرا با هم و نه جدا از هم بخواهند.
3. باید بر پایههای عقل سلیم و مبانی نظری قوی توجیه شوند. عرفان نظری و عملی را باید با هم دانست و با هم خواست.
4. عرفانهای غیردینی باید با عرفانهای دینی قیاس شوند، تا صحت و سقم آنها معلوم گردد، زیرا روح و جوهر اصلی عرفانها که همان وحدتگرایی و بیانناپذیری است، تنها با عرفان دینی قابل تفسیر و توجیه است.
5. همه پدیدههای روانشناختی و فراروانشناختی مرتبط با تجارب عرفانی باید با محکها و معیارهای تجربه عرفانی دینی سنجیده و صحت و سقم آنها باز نموده شود.
6. همه تجارب شبه عرفانی چه در حالتهای تعادل روحی و روانی و چه در موارد ناهنجاریهای روانشناختی و مرضی باید شبه عرفان یا عرفان مجازی تلقی شوند و چند و چون آنها باید تنها با مرجع قرار گرفتن تجربیات اصیل دینی سنجش شود. این پدیدهها شامل طیفی وسیع از طالع بینیهای هندی، چینی، خورشیدی تا انرژی درمانی، عرفان درمانی، عشق درمانی، روح پژوهی، طریق دارما، عرفان اکنکار، یوگا، بودا و آثار کسانی از قبیل: کاستاندا، کوئلیو، کریشنا، سیلور استاین، پل توئیچل، راد استایگر، اشو، اریک فروم، جک کینفیلد و دیگران میشود.
پینوشت:
برای اطلاع بیشتر به؛ سایت نجات از حلقه مراجعه کنید.
افزودن نظر جدید