راه‌های مقابله با ورود خرافه به قلمرو دین

  • 1395/06/15 - 21:03
شايد بتوان گفت يكى از عوامل اساسى گسترش خرافات، جهل و نادانى افراد است. بنابراين بهترين روش برخورد با خرافات و گسترش آن، گسترش علم و دانش افراد است و هر چه افراد با دين و معارف دينى آشنا شوند و به نحو صحيح آن را بشناسند، كمتر به دامن خرافات می‌افتند پس به فكر گسترش معرفت دينى باشيم...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تعريفى كه می‌توان از خرافه ارائه كرد و مورد پذيرش اديان باشد اين است که: «خرافه، ترس بيهوده از عوامل و مرتبط دانستن پدیده‌های نامربوط به يكديگر است كه رابطه بين آن‌ها نه از نظر علم و عقل ثابت شده و نه از سوى دين تائید شده است»[1] بنابراین تعریف اعمالی توسط افراد به صورت عمدی و غیرعمدی وارد دین شده است که برای مقابله با آن‌ها می‌توان راه‌کارهایی ارائه کرد که عبارت‌اند از:
تلاش در توسعه‌ی تفکر در جهان اسلام
بیش از آنکه ما با دلسوزی به ترویج دین و دین‌داری بپردازیم، باید با تمام توان در توسعه‌ی فکر و فرهنگ خودمان بکوشیم. اگر ما دارای فکر روشن و رفتار درست باشیم، به‌راحتی می‌توانیم اسلام را در جهان توسعه دهیم زیرا تا خودمان درست اسلام را نفهمیم و رفتار اسلامی درست نداشته باشیم، نمی‌توانیم به معرفی اسلام بپردازیم. با توسعه‌ی فکر و فرهنگ خودمان، خرافات را از آموزه‎های اسلام دور سازیم. آنگاه با تفکر روشن و روش درست به قران مراجعه کنیم و پاسخ خود را به اقتضای اصل زندگی‌مان از قرآن بگیریم.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که قرآن نیز مانند طبیعت یک حقیقت عینی و خارجی است. چنان‌که طبیعت برای همیشه همین طبیعت است اما فهم و بهره‌برداری بشر از طبیعت، مدام در تحول و توسعه می‌باشد؛ قرآن نیز همیشه قرآن است. اما فهم و برداشت انسان‌ها از آن قابل توسعه و تحول خواهد بود. پس ما برای خرافه‌زدایی از دین نخست باید فکر و اندیشه‌ی خود را توسعه دهیم و به روشن‌اندیشی دست یابیم و از روش‌های درست بهره بگیریم تا بتوانیم در قلمرو دین از خرافه پرهیز کنیم و دین را از خرافات بپیراییم.
بازگشت به قرآن و زبان روشن آن
چنان‌که گفتیم اگر ما با فکر روشن به قرآن کریم باز گردیم، بی‌تردید زبان روشن وحی در خرافه‌زدایی از دین به یاری ما می‌رسد. مخصوصاً از آن جهت که احادیث خرافی را با تطبیق به قرآن کریم به‌آسانی می‌توانیم تشخیص دهیم. قرآن تنها تکیه‌گاه ما در مبارزه با عقاید و افکار خرافی است زیرا طرفداران خرافه، دانسته و ندانسته حدیث‌های زیادی در جهت تأیید خرافه و ترویج آن جعل کرده‌اند.
عرضه احادیث به قرآن
باعرضه حدیث‌ها به قرآن کریم می‌توانیم حدیث‌های نادرست را به‌خوبی تشخیص دهیم. پیشوایان ما از ما خواسته‌اند تا هرگونه حدیثی را با قرآن بسنجیم. اگر با قرآن سازگار بود، آن را بپذیریم وگرنه آن حدیث را دور بریزیم.[2]
نگرش تحلیلی به معارف
هر آموزه‌ای که در قلمرو دین به ما عرضه می‌شود، باید مورد ارزیابی قرار بگیرد. یکی از دلایل آنکه اسلام، تقلید را در اصولش نمی‌پذیرد، آن است که ما به پیروی تقلیدی از سنت موروث خود گرفتار خرافه نشویم. هرکسی باید مسائل اعتقادی را شخصاً مورد نقد و ارزیابی قرار دهد. اگر دلیل و توجیه داشت، بپذیرید وگرنه آن را به دور اندازد. ما هرگونه ادعایی را باید با دلیل بپذیریم. چه ادعای مردم عادی و چه ادعای علماء و اساتید و چه ادعای کسانی که خود را پیامبر معرفی می‌کنند. ما برای مبارزه با خرافات به دو چیز احتیاج داریم: یکی عقلانیت و سنجش منطقی و دیگری فردیت یعنی نگرش مستقل یکا یک انسان‌ها و انتخاب و گزینش تک‌تک آنان بر اساس عقل و اندیشه، عقلانیت برای تشخیص باطل و استقلال و فردیت اشخاص برای نفی تقلید و پیروی کورکورانه از سنت.
نگرش انتقادی به سیاست
از آنجا که قدرت‌طلبان همیشه می‌توانند معارف را تحریف کرده و خرافاتی را وارد آموزه‌های دین کنند، متفکران و روشن‌اندیشان جهان اسلام همیشه باید رفتار سیاست‌مداران و اصول و برنامه‌های آنان را زیر نظر بگیرند و با نگرش انتقادی به باورها و رفتارهای آنان، آگاهانه با خرافات مبارزه کنند. آنان ممکن است در استفاده از بیت‌المال یا در برخورد با مردم گرفتار خرافه شوند. ما باید با توجه به عقلانیت و آموزه‌های اسلام همیشه ناظر رفتار حاکمان باشیم. امتیازاتی را که به خود اختصاص می‌دهند، مورد ارزیابی قرار دهیم و نگاه و ارتباطشان را با مردم به دقت زیر نظر بگیریم که مبادا برخلاف آموزه‌های دین و اقتضای عقل رفتار کرده و براساس جاه‌طلبی و دنیادوستی انواع باورهای خرافی و رفتار خرافی را در جامعه ترویج دهند. یکی از ابتدایی‌ترین و روشن‌ترین خرفه‌ها آن است که حاکمان خود را از مردم دور نگه می‌دارند و آمیختن با مردم را در شأن خود نمی‌دانند و این باور و رفتار خرافی را به یک سنت رایج تبدیل می‌کنند. در صورتی که دین اسلام به‌شدت با این روش مبارزه می‌کند. امام علی (علیه‌السلام) به یکی از نمایندگانش می‌نویسد: باید مردم سخن تو را از زبان خودت بشنوند و با شخص تو روبرو گردند نه نگهبانان و مسئولان دفتر و امثال این‌ها و چنان نباشد که نتوانند تو را ببینند.[3]

پی‌نوشت:

[1]. سید حیدر علوى نژاد، قرآن و خرافه باورى، مجله پژوهش‌های قرآنى، بهار و تابستان، ۱۳۸۳، ش ۳۷.
[2]. کلینی، اصول کافی، ج ۱، تهران: کتابفروشی اسلامی، ۱۳۶۹، ص ۶۹.
[3]. سید یحیی یثربی، فلسفه خرافات، تهران: نشر امیرکبیر، ۱۳۹۳، ص ۲۹۳. 

جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: سید یحیی یثربی، فلسفه خرافات...

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.