تنقیص مقام حضرت زهرا (س) در کتاب بخاری
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با کمال تأسف محمد بن إسماعیل بخاری در دو جا از کتاب صحیح خود با نقل ماجرای دروغ و ساختگی، موجبات تنقیص مقام حضرت زهرا (علیها السّلام) را فراهم ساخته که در این مقاله به بخشی از آن دو مورد اشاره میکنیم:
الف) «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بر فراز منبر دیدم، که میفرمود: فاطمه از من است و من میترسم در دینش دچار فتنه گردد...، بهخدا سوگند بدانید که دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و دختر دشمن خدا در یک خانه جمع نمیگردد.»[1]
ب) در جای دیگر از کتاب بخاری آمده، که حضرت فاطمه زهرا (علیها السّلام) و همسر ایشان، امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) برای نماز صبح از خواب برنمیخواستند، تا نمازشان قضا میشد، سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آنها را از خواب بیدار میکرد، که بعدها امیرمؤمنان (علیه السّلام) به این کار حضرت اعتراض کرده: «امیرمؤمنان فرمودند: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درب خانه من و فاطمه (علیها السّلام) را به صدا در آورد و فرمود: آیا برای نماز برنمیخیزید؟ به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفتم: جانهای ما در اختیار خداوند است، اگر او بخواهد ما را بیدار سازد، بیدار میسازد. با این پاسخ من، پیامبر هیچ نتوانست بگوید و بازگشت. بعدها شنیدم، که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالیکه بر ران خویش میزده، و میفرمود: آدمی بیش از همه به جدل برمیخیزد.»[2]
البته ناگفته نماند بخاری خدمت دیگری هم در راستای بیان فضائل حضرت زهرا (علیها السّلام) نموده، که نباید از قلم بیافتد و آن اینکه در جای دیگر از کتاب خود خواسته فضیلتی را از زبان عایشه درباره آن حضرت نقل کند، در همان حدیث نیز حضرت زهرا (علیها السّلام) را کسی معرفی میکند، که تا هنگامیکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در قید حیات بود، سرّ آن حضرت را افشا نکرد، امّا پس از قبض روح آن حضرت به افشای سرّ آن حضرت پرداخت: «... عایشه گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به دخترش فاطمه (علیها السّلام) خوشآمد گفت و او را نزد خود نشاند و سخنی با او در میان گذارد، که با شنیدن آن گریست؛ سپس سخن دیگری را با او در میان گذارد، که او خندید و چون من درباره آن پرسیدم، فرمود: من راز پدرم را فاش نمیسازم، امّا چون پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از دنیا رفت، از فاطمه درباره آن راز پرسیدم، او گفت: پدرم این سرّ را با من در میان گذارد، که هر سال جبرئیل یکبار قرآن را بر من عرضه میداشت، امّا امسال دوبار عرضه داشت و این نشان فرا رسیدن مرگ من است و تو نخستین شخصی هستی که به من ملحق میگردی! با شنیدن این سخن گریستم؛ سپس فرمود: آیا از این راضی نیستی، که تو سرور زنان اهل بهشت هستی؟ با شنیدن این سخن خندیدم.»[3]
حال، بد نیست معتقدان به روایات بخاری که قائلند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دارای علم غیب نبود و بهجز خداوند هیچکس، حتی پیامبر او نیز دارای علم غیب نبوده، اندکی در همین روایتی که خود نقل کردهاند، تأمل کنند، تا به تناقضی دیگر از هزاران تناقض پیبرند؛ آیا اینکه من به زودی از دنیا خواهم رفت و اینکه حضرت زهرا (علیها السّلام) نخستین شخصی است، که به او خواهد پیوست و او سرور زنان بهشت خواهد بود، اخبار غیبی نیست؟
پینوشت:
[1]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 3، ص 1132.
[2]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 379.
[3]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 3، ص 1326.
دیدگاهها
علیرضا پرتوی
1395/05/21 - 12:55
لینک ثابت
سلام علیکم خدمت نویسنده محترم
افزودن نظر جدید