اهداف و تعالیم دالایی لاما
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به نظر او مهمترین هدف زندگی رسیدن به شادی است. هدفِ همه، خوشبختی است و انسان تمایلی به درد و رنج ندارد. شادی به عوامل درونی و طرز تفکر بستگی دارد نه عوامل بیرونی همچون پول، همراهان و نزدیکان و به نظر او اولین گام بهسوی شادی آموزش است. بهترین راه غلبه بر رنج و سختیها مواجهه با آنها، تمرکز بر آنها و تحلیل آنهاست تا برای ما مسئلهای آشنا شوند.
به نظر دالایی لاما اساس طبیعت اولیهی انسان، متین، مهربان و خوب است نه مهاجم و متجاوز. این از جمله اصول بوداست. به نظر او انسانیت در طول تاریخ یکسان و دست نخورده باقی مانده است و خواهد ماند. تغییرات نوین برای زندگی انسان سطحی هستند و مسائل زندگی و رنج هنوز باقی هستند. تهاجم تنها بخشی از زندگی است امّا نیروی غالب زندگی عاطفهی انسان است.
او از آن جهت که یک بودایی است به تناسخ و کرمه سخت معتقد است و برای آنها فوایدی ذکر میکند. بهطور نمونه فردی که به تناسخ و تولد دوباره معتقد است در از دست دادن نزدیکان غم و اندوه کمتری دارد. فرد معتقد به کرمه میداند که هر چیز را خود تعیین میکند، برخلاف عدهای که فکر میکنند با اندیشهی کرمه دیگر کسی نباید کار کند چون از قبل زندگیاش رقم خورده است، دالایی لاما وجه دیگری را در نظر میگیرد؛ میگوید چون به کرمه معتقدیم زندگی آینده را الان میسازیم، درک کرمه (سرنوشت) در نظر او بهعنوان یک واقعیت فعال است نه منفعل. به نظر او (مبتنی بر اصول بودیسم) همه چیز در تغییر است و این اصل علیت است که همه چیز را رقم میزند.
به نظر او انتخاب دین امری است مرتبط با حقوق فردی انسان لذا همانگونه که افراد مختلف حق دارند غذاهای متفاوت انتخاب کنند و این به ذائقه آنها بستگی دارد، انتخاب دین هم به شرایط روحی، اجتماعی، فرهنگی و ذوق و سلیقهی افراد بستگی دارد. به نظر او دیدگاه مذهبی برای رشد ویژگیهای مثبت مفید است امّا معنویت دو سطح دارد. ۱) مذهبی. ۲) انسانی
و اساسی که مرتبط با فطرت است. این همان خوشقلبی است و به همدردی و عدم خشونت میرسد. مهم آرامشِ روح هنگام مرگ است نه اینکه چه دینی داریم.
به نظر او معنویت در سطح غیردینی (معنویت اساسی) مهمتر است و نقش اساسیتری در زندگی انسان دارد. دین داشتن مهم نیست، انسان بودن مهم است. دین خارج از ما نیست پس نیت پاک اساس هر مذهبی است. او حقیقت نهایی ادیان را یکی میداند و نقش مذهب را رواج ایثار و همدردی.
دالایی لاما مانند تمامی مذاهب و فرقههای بودیسم، اساس و مبنای خود را بر چهار حقیقت بودا قرار داده است:
۱. رنج وجود دارد؛
۲. رنج علت دارد؛
۳. رنج را میتوان پایان داد؛
۴. راهی بهسوی این آزادی (از رنج) وجود دارد.
به نظر او در بنیاد این چهار اصل اساسی یک اصل بنیادین قرار گرفته است و آن اصل فراگیر علیت است.[1]
نکته قابلذکر اینکه اگر علیت بهعنوان یک اصل معتبر پذیرفته شد، لوازم دیگری هم دارد که گاه روشنتر از مواردی است که دالایی لاما به آنها استناد میکند. اصل علیت بهروشنی هر چه تمامتر اثبات میکند که جهان معلول است و علت و مبدائی دارد؛ بهبیاندیگر این اصل مهمترین مبنا برای اثبات خداست چنانکه در برهان معروف امکان و وجوب همانند دیگر براهین اثبات خدا، از همین طریق مبدأ اول برای جهان هستی ثابت میشود.
یکی دیگر از مسائل مهم از نگاه دالایی لاما آن است که نهاد ادیان یکی بیش نیست. او معتقد است بهرغم تفاوت نامها و عناوین مختلف ادیان، حقیقت نهایی در تمام آنها یکسان است؛ ازنظر او برای کارگر افتادن اعمال دینی و معنوی میباید فرد غرق در دعا و نیایش شود؛ همانند کودکی که مشغول بازی است و شرایط محیط را به هیچ رو حس نمیکند و گویا چیزی نمیبیند و چیزی نمیشنود:[2] «میبایست به ژرفای درون ذهن یا آگاهی خود فرو رویم. بدون این کار، دیدگاه، زندگی و روش اندیشیدنمان نمیتواند دگرگون شود. اگر دین وین ویژهای را پذیرفتهایم. میبایست بسیار جدی باشیم و آن را تمرین کنیم. آنگاه است که درنهایت، در ما دگرگونی راستینی پدید خواهد آمد».[3]
بنابراین اصل و جوهرهی دین و دینداری در نزد دالایی لاما، مراقبه و توجه به عمق دین است، نه اینکه تنها مناسک (بیهیچ توجهی) بهجای آورده شود. لذا دالایی لاما سخت معتقد به کثرتگرایی دینی است. از سوی دیگر او برای دین بودا و رواج اصول آن تبلیغ گستردهای میکند، این عمل نشان میدهد هر دینی برای هرکسی مناسب نیست. لذا از یکسو به کثرتگرایی دینی روی میآورد و از طرف دیگر متعصب به یک آیین ترویج میکند.[4]
پینوشت:
[1] . دالایی لاما، کتاب خرد، ترجمه : میترا کیوانمهر، تهران: نشر علم، ۱۳۸۴، ص ۱۶ _ ۱۵.
[2] . دالایی لاما، کتاب کوچک عقل و خرد، مترجم: محمدرضا آل یاسین، تهران: نشر هامون، ۱۳۸۲، ص ۸۹.
[3] . دالایی لاما، زندگی در راه بهتر، مترجم: فرامرز جوهرینیا، تهران: نشر ماهی، ۱۳۸۱، صص ۱۶_ ۱۵.
[4] . محمدتقی فعالی، لطفاً فریب نخورید، تهران: نشر دارالصادقین، ۱۳۹۰، ص ۱۰۲.
جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: محمدتقی فعالی، لطفاً فریب نخورید...
افزودن نظر جدید