علی (علیه السلام) جانشین قرآن
برای بیان فضائل و اثبات حقانیت علی(علیهالسلام)، چهبسا نیازی به کتابهای شیعه نباشد؛ چراکه کتابهای اهلسنت پر است از روایات فضائل آن حضرت که هر دو گروه از مسلمانان را کفایت کرده و برای برادران اهلسنت الزامآور است. مانند روایت «علی مع القرآن و القرآن مع علی». این روایت با تعابیر مختلف در منابع بسیاری از فریقین وارد شده است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای شمارش فضائل حضرت علی (علیه السلام) عقلها و زبانها قاصر، و قلمها و کاغذها نارسا است. چرا که به اعتقاد بزرگان اهلسنت مانند احمد بن حنبل در مورد هیچیک از اصحاب اینگونه روایات فضائل نقل نشده است.
یکی از روایاتی که در فضیلت حضرت علی (علیه السلام)، در منابع مهم اهلسنت نقل شده است، این است که «علی مع القرآن و القرآن مع علی» علی با قرآن است و قرآن با علیست.
روايت فوق، با تعبيرهای مختلف از زبان مبارك رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلم) در شأن والای اميرمؤمنان حضرت علی (عليه السلام) صادر شده است.
صاحب «ینابیع المودة» روایتی از امسلمه نقل نموده است، که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است: «علی مع القرآن و القرآن مع علی، لا یفترقان حتی یردا علی الحوض.[1] على با قرآن است و قرآن با على است. هرگز از هم جدا نمىشوند، تا در کنار حوض بر من وارد شوند.»
قندوزی بعد از نقل روایت میگوید: «این روایت در معجم الصغیر و معجم الاوسط نیز نقل شده است.»[2]
حاکم نیشابوری در کتاب المستدرک على الصحیحین، به نقل ازابوثابت، (آزاد شده ابوذر) نقل کرده است که: «كنت مع علی يوم الجمل فلما رأيت عائشة واقفة دخلنی بعض ما يدخل الناس فكشف الله عنى ذلك عند صلاة الظهر. فقاتلت مع أميرالمؤمنين. فلما فرغ ذهبت إلى المدينة فاتيت أمسلمة. فقلت: انی والله ما جئت اسأل طعاما ولا شرابا ولكنی مولى لأبیذر فقالت: مرحبا. فقصصتُ عليها قصتی. فقالت: أين كنت حين طارت القلوب مطائرها؟ قلتُ: إلى حيث كشف الله ذلك عنى عند زوال الشمس. قالت: أحسنت سمعت رسولالله صلى الله عليه و آله يقول علی مع القران مع و القرآن مع علی لن يتفرقا حتى يردا على الحوض.[3] در جنگ جمل، با على (علیه السلام) بودم. چون دیدم عائشه در آن سوى جبهه ایستاده است، مانند دیگر مردم در دلم تردید افتاد؛ امّا خداوند، آن را هنگام نماز ظهر از دلم برد، و همراه امیرمومنان جنگیدم؛ چون جنگ تمام شد، به مدینه نزد اُمّسلمه رفتم و گفتم: به خدا سوگند نیامدهام از تو خوراکى و آشامیدنی، درخواست کنم. من آزاد شده ابوذرم. گفت: خوش آمدى. آنگاه ماجرای به تردید افتادنم را برایش گفتم. گفت: هنگامىکه دلها متزلزل شدند، تو کجا بودى؟ گفتم: به همراه علی (علیه السلام) بود، گفت: خوب کردى، زیرا شنیدم که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مىفرمود: على با قرآن است و قرآن با على است. هرگز از هم جدا نمىشوند، تا در کنار حوض، برمن وارد شوند.»
این روایت در چندین کتب روایی دیگر نیز نقل شده است.[4]
همچنین در کتاب الصواعق المحرقه آمده است: «انَّهُ قالَ: ایُّهَا النّاسُ، یوشکُ ان اُقبَضَ قَبضاً سَریعاً فَیُنطَلَقَ بی، و قَد قَدَّمتُ الَیکُمُ القَولَ مَعذِرَهً الَیکُم، الا انّی مُخَلِّفٌ فیکُم کِتابَ رَبّی عزّوجلّ و عِترَتی اهلَ بَیتی. ثُمَّ اخَذَ بِیَد عَلِیٍّ فَرَفعها فَقالَ: هذا عَلِیٌّ مَعَ القُرآنِ وَ القُرآنُ مَعَ عَلِیٍّ، لا یَفتَرِقانِ حَتّى یَرِدا عَلَیَّ الحوض.[5] پیامبراکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: اى مردم! نزدیک است که قبض روح شوم و مرا ببرند؛ و پیش از این، آنچه را شرط بلاغ بوده است، با شما گفتهام. بدانید که من، کتاب پروردگارم و اهلبیتم را در میان شما برجاى مىنهم. سپس دست على (علیه السلام) را گرفت و بالا برد و فرمود: این على، با قرآن است و قرآن، با على؛ از هم جدا نمىشوند، تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.»
این روایت با کمی اختلاف تعبیر، در کتاب فرائد السمطین، به نقل از امسلمه آمده است که: «قال رسول الله (صلى الله علیه و آله) علیٌّ مَع الحَقِّ وَ القُرآن، و الحقُّ و القُرآنُ مَعَ عَلِیٍّ، و لَن یَتَفَرَّقا حَتّى یَرِدا عَلَیَّ الحَوض.[6] پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: على با حق و قرآن است و حق و قرآن هم با على هستند و هرگز از هم جدا نمىشوند، تا در کنار حوض کوثر بر من درآیند.»
این روایت را نیز زمخشری در کتابش نقل کرده است.[7]
با دیدن این روایت که اکثر ناقلین آن حکم، بهصحت آن دادند، میتوان گفت که این روایت، اتمام حجت برای کسانی است که خلافت حضرت را نپذیرفتند و در واقع خط بطلانی است، بر خلافت دیگران.
پینوشت:
[1]. ینابیع المودة، قندوزی، مکتبة بصیرتی، قم: ص90.
[2]. المعجم الأوسط، طبرانی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج 5، ص135، ح 4880.
المعجم الصغير، طبرانی، دارالکتب العلمیة، بیروت ج1، ص255.
[3]. المستدرك على الصحيحين، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج3، ص134، ح 4628.
[4]. الصواعق المحرقة، ابنحجر، مکتبة القاهره، مصر: ص124.
المناقب، خوارزمی، مؤسسة النشرالاسلامی، قم: ص177، ح214.
[5]. الصواعق المحرقة، ابنحجر، مکتبة القاهره، مصر: ص126.
[6]. فرائد السمطین، جوینی، مؤسسة المحمودی، بیروت: ج1، ص177، ح 140.
[7]. ربیع الأبرار، زمخشری، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت: ج1، ص828.
نویسنده: محمد یاسر بیانی
افزودن نظر جدید