پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تدریس مهدویت در کلاسی که تفکر وهابیت در آنان رسوخ کرده است؛ کلاس شروع شد، سلام رفقا! امیدوارم که شاد و خرم و سرحال باشید، خوشحالم از این‌که امروز در خدمت شما و در کنار شما هستم، دوستان چه خبر؟
هر کسی یک چیزی گفت و در آخر من هم گفتم، امان از بی‌خبری! که هر چه می‌کشیم، از بی‌خبری ماست، بی‌خبر از لطف و محبت امام به ما، بی‌خبر از صبر امام، و بی‌خبر از نگاه امام به ما، و انتظار امام از ما، در حال گفتن بودم که ناگهان با سوال یک دانش آموز، اصل وجود امام زمان زیر سوال رفت، خیلی جا خوردم و اصلاً انتظارش را نداشتم، که در ذهن و تفکرشون شبهات وهابیت نفوذ کرده باشد، خودم را جمع کردم و آب دهانی فرو دادم، و با خونسردی گفتم: کسی جواب سوال دوستمون را می‌دونه؟ همه نگاه به هم و من هم نگاه به اون‌ها. بالاخره کسی جواب نداد. فضای کلاس به دستم اومد، گفتم: پس دقت کنید، تا سوال و جواب را کامل مطرح کنم.
سوالی که دوست عزیزمون مطرح کرد، یکی از شبهات وهابیت است، در واقع اصل وجود امام زمان (صلوات الله علیه) را هدف گرفتند که با انکار جنگ و اسارت نرگس خاتون، نتیجه می‌گیرند که اصلاً امام زمانی متولد نشده است. بر این اساس منکرین وجود امام زمان معتقدند، که در سال‌های 240 الی 250 جنگی بین رومیان و دیگران اتفاق نیفتاده، تا اسارتی در پی داشته باشد، و آن اسیر هم نرگس خاتون، مادر امام زمان باشد، و این افسانه‌ای بیش نیست، که شیعیان ساخته‌اند. پس رفقای عزیز توجه داشته باشند، ما فقط وجود و بودن جنگ را از کتاب‌های اهل سنت اثبات می‌کنیم، که وهابیت قبول دارند.
اولین کتاب، «تاریخ طبری» است که معتبرترین کتاب تاریخی، نزد اون‌هاست. به جنگ مسلمانان با روم اشاره می‌کند، توسط وُصِیف تُرکی به دستور منتصر در سال 248 هجری [1]؛ کتاب بعدی «تاریخ الاسلام» ذهبی است که به خروج وصیف ترکی برای جنگ در سرزمین روم اشاره می‌کند.[2] کتاب سوم کتاب «الکامل فی التاریخ» است که مولف اشاره می‌کند به قتل و غارت و اسارت، در مواجهه مسلمانان با رومیان.[3] و کتاب‌های دیگر که من فقط اسم اون کتاب‌ها را برای شما بیان می‌کنم، کتاب «المنتظم  فی تاريخ الملوك والأمم»[4] کتاب «النجوم الزاهره فی ملوک مصر و القاهره»[5] کتاب «البدایه والنهایه» ابن کثیر.[6]
خوب رفقا! پس دیدیم که جنگی هم بوده و ادعای ما شیعیان، افسانه نیست، بلکه حقیقتی از حقایق تاریخ است. همگی خسته نباشید.
تشکر ازاین‌که توجه کردید و تشکر ویژه از عزیزی که سوال کرد و توفیق جواب دادن و گوش دادن را به من و شما داد. دوستان عزیز! شک کردن خوبه، اشکالی نداره، اما توقف بر شکّمون و سوال نکردن خیلی بده. چون باعث بی‌خبر ماندن از حقایق زیادی می‌شیم. در اول کلاس گفتم: هرچی می‌کشیم از بی‌خبری ماست. خب وقت ما هم تمام شد. چه روزخوبی بود، با شما بودن و در کنار شما بودن. خدا را شکر، امیدوارم همیشه خوش خبر و باخبر باشید، و سوالی بی‌جواب نمونه.
به امید خبردار شدن از ظهور امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف). ان‌شاءالله.

پی‌نوشت:

[1]. محمد بن جرير الطبری، تاریخ طبری، : مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت لبنان، 1403ق، ج7ص405، «ثم دخلت سنة ثمان وأربعين ومائتين ذكر الخبر عما كان فيها من الاحداث فمن ذلك  ما كان من اغزاء المنتصر وصيفا التركي صائفة أرض الروم»
[2]. للحافظ المؤرخ شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان الذهبي، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمرى، دارالکتب العربی، بیروت لبنان،سال1407ق، ج18ص19،  «وفيها وقع بين الوزير أحمد بن الخصيب وبين وصيف التركي وحشة ، فأشار الوزير على المنتصر أن يبعد عنه وصيفا ، وخوفه منه . فأرسل إليه : إن طاغية الروم أقبل يريد الإسلام»
[3]. ابن الاثیر، الکامل فی التاریخ، دارصادربیروت، 1386ق، ج7، ص23، « وكسي وفيها سار جيش للمسلمين إلى بلاد المشركين فقصدوا جليقية وقتلوا وأسروا وسبوا وغنموا ووصلوا إلى مدينة»
[4]. عبد الرحمن بن علي بن محمد ابن الجوزي، المنتظم في تاريخ الملوك والأمم، تحقیق: محمدعبد القادرعطا، دارالکتب العلمیه، بیروت لبنان، 1412ق، ج12، ص3« ثم دخلت سنة ثمان وأربعين ومائتين أن المنتصر أغزى وصيفا التركي الصائفة - أرض الروم»
[5]. یوسف بن تغری بردی الاتابکی، النجوم الزاهره فی ملوک مصر والقاهره، وزارة الثقافة والارشاد القومي - المؤسسة المصرية العامة للتأليف والترجمة والطباعة والنشر، ج2ص326باب ما وقع من الحوادث سنه 248، « وبين وصيف التركي وحشة فأشار الوزير على المنتصر ان يبعد عنه وصيفا وخوفه منه فأرسل إليه ان طاغية الروم اقبل يريد الاسلام»
[6]. ابن کثیر، البدایه والنهایه، تحقیق: علی شیری، دار إحياء التراث العربي بيروت – لبنان، 1408ق، ج10، ص390، « ثم دخلت سنة ثمان وأربعين ومائتين فيها أغزى المنتصر وصيفا التركي الصائفة لقتال الروم ، وذلك أن ملك الروم قصد بلاد»