جایگاه خدا در قانون جذب
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در قانون جذب سه برداشت از خدا وجود دارد: اول، خدای قانونگذار دست بسته؛ خدا از نگاه قانون جذب تأثیر زیادی ندارد. او قانونی را به نام جذب در دنیا قرار داده و به واسطه این قانون، همهی قدرت نامحدود را به انسان واگذار کرده است.[1] انسان با خواستن و تصور خود میتواند هرچه میخواهد، به دست آورد، خلق کند و جذب کند. این انسان است که به کائنات فرمان میدهد و در این رویدادها خداوند نقشی ندارد، جز اینکه واضع اولیهی این قوانین بوده است. در حقیقت توحید افعالی در قانون جذب به کفر میگراید.
دوم، خدای فرمانبردار و خدمتگذار؛ خدا نیروی کائنات است که میتوانیم به آن متصل شویم و به هرچه آرزو داریم دست یابیم. خدا فقط مهربان و بخشنده است، نه از ما چیزی میخواهد، نه تکلیفی و نه مجازاتی. «مأموریت تو همان مأموریتی است که به خودت میدهی. زندگی تو همان است که خودت خلق میکنی، هرگز کسی نمیتواند خط مشی تو را تعیین کند... لذت خودت را پیدا کن و با آن زندگی کن.»[2]
این خدایی نیست که در ادیان به ما معرفی میشود؛ خدای حقیقی ما را از پیروی نفس پرهیز میدهد و به سوی کشف تواناییهای متعالی درون برای رسیدن به خودش فرا میخواند؛ نه اینکه متواضعانه از زندگی ما بیرون رود و ما را با خواستهها و امیالمان واگذارد.
خدایی که دین را به واسطهی پیامبرانش فرستاده و امر و نهی و پاداش و مجازات دارد، معنای خود را در مجموعهی تعالیم قانون جذب از دست میدهد. جک کنفیلد میگوید: «مدت زمانی طول میکشید تا من به اصل مطلب پی بردم، چون با این ذهنیت بزرگ شده بودم که بایستی کارهایی را انجام میدادم و اگر این کارها را نکنم خدا از من خشنود نمیشود. وقتی واقعا درک کردم که هدف عمدهی من احساس شادکامی و تجربهی آن است، فقط کارهایی را شروع کردم که برایم توأم با شادی بود. من شعاری دارم. اگر لذتی برایت نداشت، انجامش نده.»[3]
کنفیلد با همین روش زندگی کرده است، تا جایی که پسرش اوران کنفیلد کتاب خاطرات خود را تحت عنوان «کودکی من در سقوط آزاد» را نوشته و در آن توضیح میدهد که چگونه پدرش برای رسیدن به خوشگذرانیهای خود او و خانوادهاش را رها میکرده و با ازدواجهای مکرر آرمان لذتگرایانهی خود را میجسته است.
در برداشت دوم، خدا در خدمت برآوردن درخواستهای ماست و با الهاماتش ما را به سوی کامیابی و یافتن راه ثروت و رفاه و لذت پیش میبرد. «کائنات (او را خداوند بزرگ، فرا قدرت، عالم قدسی، پروردگار، زندگی، صفر، تائو یا هرچیزی که میخواهید بنامید) تمام مدت پیام میگیرد و میفرستد. او برای شما الهاماتی ارسال میکند و درخواستهای شما را میگیرد.»[4]
در چارچوب نظری که قانون جذب بر آن استوار است، خداوند ارادهای غیر از ارادهی انسان ندارد و کاملا در خدمت انسان و آرزوهای اوست. خداوند امور جهان را مستقلا تقدیر نمیکند. به بیان صریح «خداوند در راستای تدبیر بندهاش آنها را مقدر میکند.»[5]
برداشت سوم از خدا در قانون جذب این است که خدایی غیر از نیروی درونی انسان وجود ندارد. «ارتباط با درون یعنی ارتباط با پروردگار... باید دروازههای قلب و روحمان را بر روی هوش و خرد نهفته در درونمان بگشاییم و نیروی هستیبخش و شفابخش درون را به یاری بطلبیم و بدانیم در صورتی از این نیروی شگرف بهرهمند میشویم که پذیرای آن بوده و قبولش کرده باشیم.... از نیروی لایزال ضمیر باطنتان استفاده کنید و از گنجینهی نهفته در ژرفای وجودتان بهره جویید، تا پاسخ مناسب و واکنش شایسته را دریافت دارید.»[6]
خدا همان نیروها و قدرتهایی است که درون ما نهفته و میتوانیم با آن کار خدایی کنیم. باید عظمت و جلال خود را درک کنید و «در برابر انسانیت و نیروهای بیانتهای بالقوهتان، به عنوان یک موجود انسانی سر تعظیم فرود آورید.»[7] خدا نیرویی مستقل از ما نیست بلکه تقدیر الهی همان تدبیرها و آرزو پردازیهای ماست. ما این نیرو را نمیتوانیم باور کنیم و قبول کنیم که از وجود خودماست برای همین آنرا به خدایان فرافکنی میکنیم.[8]
«بزرگترین راز آفرینش اینست که قلمرو کائنات در درون ماست و این مفهوم میرساند که هوش بیکران، عقل و دانایی بیانتها، قدرت لایزال شعور باطن و عشق و محبت ابدی و راه حل تمامی معماهای بغرنج، در ضمیر باطن ما پنهان است و گسترهای پایان ناپذیر دارد.»[9]
سه برداشتی که دربارهی خدا ارائه شده با هم قابل جمع هستند. اگر برداشت سوم را در نظر بگیریم دو مورد دیگر نیز در ضمن آن قرار میگیرد و شاید به نوعی آمادهسازی مخاطب برای شنیدن و پذیرفتن برداشت سوم باشد. اگر ما خالق هستیم و نیروی الوهیت درونی را داریم، پس قوانین عالم هم از سوی خرد درونی و هوش یا شعور باطنی ما وضع شده است و خدایی که در ادیان معرفی میشود، دخالتی در امور ما ندارد. همچنین خدا به معنای خدمتگذار و غول چراغ جادو نیز نمادی است از الوهیت درونی و نیروی باطنی. « ما همگی هم والد هستیم و هم مولود. هم خالقیم و هم مخلوق.»[10] «ما نه تنها خالق سرنوشت خود، بلکه خالق دنیای اطراف خودمان نیز هستیم.»[11] در اینجا توحید ذاتی هم از قانون جذب دامن بر میکشد و چهرهی کفر آمیز آن آشکار میشود.
بر این اساس است که دعا کردن معنای خود را از دست میدهد و به جملات تأکیدی و تلقین به نفس فروکاسته میشود.«آنگاه که تو دست دعا بر میآری؛ زیباترین، عمیقترین، متعالیترین و مثبتترین جملات تأکیدی بر زبان تو جاری میشود، آنچنان شور و تحولی در وجودت میآفریند که محراب قلبت از ایمان سرشار و جام وجودت از میناب توکل لبریز میشود و این چنین است که به مدد این نیروی نامرئی، ناگاه همه چیز تغییر میکند، راههای جدید فراروی تو گشوده میشود، بهترین راه حلها به ذهنت میآید...»[12] جملات تأکیدی مثبت و تلقین به خود راه نفوذ در کائنات و کلید گشایش قدرت درون است.[13]
زمانی که خدا به نیروی درونی تقلیل داده شود، دعا هم به جای تضرع در پیشگاه خداوند متعال به جملات تأکیدی مثبت و تلقین به نفس تنزل پیدا میکند.
پینوشت:
[1]. از راز قانون جذب بیشتر بدانیم، وین دایر، فرادیدنگار، 1389، ص 147.
[2]. راز، راندا برن، نشر پیکان، تهران، 1386، ص 206.
[3]. همان.
[4]. کلید راز گمشده جذب خواستهها، جو ویتال، لیوسا، تهران، 1389، ص 29.
[5]. تکنولوژی فکر، آزمندیان، ناشر مؤلف، 1388، ص 183.
[6]. از راز قانون جذب بیشتر بدانیم، وین دایر، فرادیدنگار، 1389، ص 84_85.
[7]. همان، ص 26.
[8]. ابداع زندگی میراث باربارا مارکس هابرد و آینده تو، نیل دونالد والش، نشر میم، 1391، ص 83.
[9]. از راز قانون جذب بیشتر بدانیم، وین دایر، فرادیدنگار، 1389، ص 141.
[10]. ابداع زندگی میراث باربارا مارکس هابرد و آینده تو، نیل دونالد والش، نشر میم، 1391، ص 42.
[11]. راز، راندا برن، نشر پیکان، تهران، 1386، ص 202.
[12]. تکنولوژی فکر، آزمندیان، ناشر مؤلف، 1388، ج2، ص 152.
[13]. قدرت شگرف درون، آنتونی رابینز، تهران، نگارستان کتاب، 1387، ص 315.
برای اطلاع بیشتر؛ نگاهی متفاوت به قانون جذب، مظاهری سیف، صهبای یقین، ص 76.
دیدگاهها
ناشناس
1395/09/20 - 18:16
لینک ثابت
از زحمات نویسنده بزرگوار
فاطمه
1397/02/07 - 03:46
لینک ثابت
سلام شما بجای اینکه ثابت کنید
فا
1397/02/28 - 16:01
لینک ثابت
هرچی ک از بدو تولد برای آدم
mohammadtaha
1397/03/03 - 01:06
لینک ثابت
سلام فا. کی رقم زده؟ کجا رقم
افزودن نظر جدید