طاهری و تمسخر مهدویت

  • 1394/12/10 - 16:09
طاهری بدون اطلاع از این منابع موثق شیعی و غیر شیعی و بدون مراجعه و مطالعه آنها و بدون توجه به فوائد و ضرورت مسأله مهدویت، با این تصور که اگر این مطالب صحت داشت، حتماً آگاهی آن به او می‌رسید، همه چیز را نفی کرده، و به تمسخر می‌گیرد و البته توصیه‌اش این است که لزومی ندارد افراد به این حوزه وارد شوند؛ زیرا شبکه شعور کیهانی تعریف صحیحی از این موضوعات ندارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فرهنگ مهدویت پیام آور بیداری و آگاهی امت بزرگ اسلام و زمینه ساز درک عزیزانه آدمی از حیات طیبه و از حقیقت وجود است. فرهنگ مهدویت مردمی‌ترین فرهنگ بشری است. در پرتو این فرهنگ امید به کاستن از رنج محرومان، آزادی مظلومان و برقراری عدالت اجتماعی همواره طنین انداز قلب‌های مشتاق و علاقه مند به حضرت مهدی (عج) است.
متاسفانه محمد علی طاهری سرکرده عرفان موسوم به (حلقه) در جملاتی، روایات رسیده در خصوص برکات ظهور امام زمان (علیه السلام) را مورد بی اعتنایی قرار داده و به تمسخر آنها می‌پردازد.
یکی از حاضران در جلسات تشکیل شده توسط این فرقه از طاهری سوالی این چنین مطرح می‌کند؛ به حدیثی برخورد کردم که ایشان می‌آیند که باعث نزول باران از آسمان بشوند و از زمین... برویانند!
طاهری در جواب چنین می‌گوید: تمام شد! حالا فکر کردن حالا امام زمان بیاید، بارندگی زیاد می‌شود، مثل شمال می‌شود! ما از خشک سالی نجات پیدا می‌کنیم... . [1]
طاهری این مطلب را با تمسخر و در حالی که حاضران به شدت می‌خندند، بیان می‌کند.
این بیان و لحن محمد علی طاهری موجب می‌شود، یکی از آقایان حاضر در جلسه جسارت کرده و روایت دیگری را به تمسخر بگیرد و طاهری نیز با عبارت «هر کسی از ظن خود شد یار من» سخنان او را تأیید می‌کند.
دوباره یکی از حاضران در جلسه می‌پرسد: «یکی گفت برویم کوفه، یک خورده زمین بخریم، برای اینکه روایت است که امام زمان آنجا حکومت تشکیل می‌دهد، آباد می‌شود، هر کی با تفکرات خودش می‌رود جلو!»[2]
همچنین رئیس عرفان حلقه درباره اعتقاد به رجعت نیز می‌گوید:
تفکری هست که می‌گوید حق به حقدار می‌رسد و اینها را می‌گویند؛ آقا اینها را می‌گویند؛ آقا اینها دوباره زنده می‌شوند، چه امتیازی دارد مگر برای اینها؟ مگر زمین چه امتیازی هست که یك کسی حالا هزار سال دوباره بخواهد بیاید؟ مثلاً زرتشت یا مسیح یا هرکسی حالا، دوباره زنده بشود؟ حالا چه گلی می‌خواهند بزنند به سرش؟ چه فایده‌ای دارد؟ اینها جایی هستند از اینجا متکامل‌تر است؛ مثل این است که یک نفر را از دانشگاه بیاورند در کلاس (یک) دوباره بنشیند! الان برای ما دیگر جالب نیست که دوباره برویم و بنشینیم، معلم بیاید بگوید آااا، اَاَاَ، فلان، این چیزها را مثلاً بخواهد بگوید؛ ما یک ساعت هم نمی‌توانیم دوام بیاوریم. حوصله‌مان به شدت سر می‌رود؛ ولی برای کلاس (یکی)، آن یک جور دیگر فکر می‌کند.
برای بار سوم یکی از حاضران جلسه سوالی به این صورت مطرح می‌کند: کسی که می‌خواهد برگردد، همون کلاس یک می‌ماند؟
طاهری: در سطح کلاس یک، یک جور دیگر فکر می‌کند؛ ولی کسی که رفته دانشگاه دیگر نمی‌تواند دوباره بنشیند سر کلاس یک، حالا مثلاً ائمه بیایند، لباس تنشان کنند و بنشینند و دوباره غذا بخورند و دوباره بخواهند ازدواج کنند و بخواهند مثلاً حالا بروند و بیایند و حالا اون موقع اسب بوده است، سوار می‌شدند، حالا این چیزها هم که نیست، حالا مثلاً رانندگی یاد بگیرند![3]
این مطالب سخیف نشان دهنده نبود ارادت و اعتقاد قلبی طاهری به ظهور منجی آخرالزمان (مهدی، عجل الله تعالی فرجه الشریف) است و به نظر می‌رسد، در خوش بینانه ترین حالت بتوان طاهری را به وجود مهدی، به معنی اعتقاد به منجی در هر عصر معتقد دانست.
همچنین در این سخنان طاهری درباره کمالات اهل بیت (علیهم السلام) تردید شده است. آقای طاهری گمان کرده است رجعت اهل بیت (علیهم السلام) شروع فعل تکاملی  آنهاست؛ غافل از آنکه سیر تکاملی برخی از انبیاء و همگی امامان معصوم (علیهم السلام) یک حرکت سریع و برق آسا است. حرکتی که از هنگام دمیده شدن روح، آغاز و در همان رحم مادر به پایان می‌رسد و لذا پیامبر الهی، حضرت عیسی (علیه السلام) در گهواره می‌فرماید: «اِنِّی عبدُالله آتانی الکتابَ و جَعَلَنی نَبیَّا [مریم/30] بی تردید، من بنده خدایم؛ به من کتاب عطا کرده و مرا پیامبر قرار داده است.» طبق روایات، معصومین (علیهم السلام) نیز در رحم مادر به تسبیح و تحمید مشغول بوده، و به مقام انسان کامل رسیده‌اند.[4]  
لذا معنی ندارد این مقام از کسی که به آن رسیده است، گرفته، و دوباره بعد از رجعت به او عطا شود. این کار، تحصیل حاصل و بیهوده است و از خداوند حکیم هرگز عملی بیهوده صادر نمی‌شود. همچنین اعتقاد به منجی را می‌توان زمینه و بستر مناسبی برای گفتگو و تقریب بین ادیان دانست؛ زیرا ادیان و مکاتب و ملتها هر یک گونه‌ای به ظهور منجی بشریت در آخر الزمان معتقدند؛ هر چند در چگونگی آن با یکدیگر اختلاف دارند.
در حالی که طاهری بدون اطلاع از این منابع موثق شیعی و غیر شیعی و بدون مراجعه و مطالعه آنها و بدون توجه به فوائد و ضرورت مسأله مهدویت، با این تصور که اگر این مطالب صحت داشت، حتماً آگاهی آن به او می‌رسید، همه چیز را نفی کرده، و به تمسخر می‌گیرد و البته توصیه‌اش این است که لزومی ندارد افراد به این حوزه وارد شوند؛ زیرا شبکه شعور کیهانی تعریف صحیحی از این موضوعات ندارد؛ طاهری خود را مستقل و بی نیاز از پرداختن به این مسائل می‌داند! با این آموزش‌ها، بقیه شاگردان او که به گمان باطل خود با عرفان کیهانی مسیر کمال را یافته‌اند، چون به منجی نیز اعتقاد داشته، نمی‌توانند آن را نفی کنند، «طاهری» را منجی جهان  دانسته، همواره بر این موضوع تأکید می‌ورزند. مس‌ترها بارها این موضوع را به شاگردان گوش زد می‌کنند که طاهری همان منجی منتظَر است. زیرا او با آموزه‌ها و ادراکات خود، بر جهان و هستی اثر گذاشته، تحول عظیمی را در جهان بینی آنها پدید آورده است.[5]
در آخر باید گفت: اعتقادات طاهری درباره مسئله مهدویت این فرضیه را تقویت می‌کند که او نیز همانند سایر همکارانش‌راهبرد «مهدویت انکاری» و «انتظار ستیزی» را دنبال می‌کند.[6]

پی‌نوشت:
[1]. حلقه اسارت، جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، نشر تسنیم اندیشه، ص 229
[2]. همان
[3]. همان، ص 230.
[4]. یزدی، مصباح، خود شناسی برای خود سازی، نشر موسسه امام، ص 78- 79.
[5]. حلقه اسارت، جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، نشر تسنیم اندیشه، ص 301
[6]. مقام معظم رهبری یکی از اهداف راهبردی دشمن را مقابله با اندیشه مهدویت دانسته، فرموده‌اند، «در نقطه مقابل تلاش دشمن، در جهت اعتماد و عمل و تبلیغ و تبیین حقیقت مهدویت، حرکت کنیم.» برای مطالعه بیشتر ر.ک؛ محمد صابر جعفری، فصل نامه انتظار، شماره 5.
برای مطالعه بیشتر رجوع شود به کتاب حلقه اسارت، نوشته جمعی از اساتید حوزه و دانشگاه، نشر تسنیم اندیشه.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.