آیین زرتشت و سروده ای از زرتشت به نام اوستا !

  • 1394/12/03 - 23:46
اوستا، کتابی است که در زمانی ادعا می‌شده است سروده زرتشت بوده است ولی در قرن 18 میلاد توسط زبان شناسان به دست آمد که تنها بخش کوچکی از اوستا برای زرتشت است و این مطلب هم صرفا به دلیل قدیمی بودن این قسمت از دیگر بخش‌های اوستا هست و الا دلیل دیگری برای این ادعا وجود ندارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مهم‌ترین امتیازات اسلام «کتاب آسمانی» آن است. قرآن مجید توسط جبرائیل امین بر آخرین فرستاده خداوند نازل شد، این کتاب از چند جهت بر دیگر کتاب‌های ادیان برتری دارد. برخی از این جهات عبارت است از:
1- کلام الهی؛ قرآن مجید کتابی است که تماماً از سوی خداوند، بر پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده و تمام الفاظ و کلمات به کار رفته در آن، عیناً کلام الهی است. به دیگر سخن، اسلام تنها دینی است که مستقیماً کلام خدا را در دسترس بشر قرار می‌دهد و انسان را با سخن او آشنا می‌سازد؛ در حالی که دیگر ادیان، از چنین امر مهمی تهی بوده و حتی ادعای آن را ندارند.
رابرت ا. هیوم نیز می‌نویسد: «اسلام، از این جهت که متن مقدس آن صریحاً وحی خداوندی به یک فرد خاص ـ بنیانگذار این دین ـ است، در میان همه ادیان جهان منحصر به فرد است. در قرآن سخنگوی اصلی خداست...»[1]
در مورد کتاب اوستا که در زمانی تمامی آن را سروده زرتشت می‌دانستند، بنابر گفته خود زرتشتیان و طبق نظر بویس  در حدود 2 قرن تدوین شده که تنها بخش گاتها که تعداد 72 سروده در بخش یسنای اوستا را متعلق به زرتشت می‌دانند. تا اواخر قرن نوزدهم هنوز پیام واقعی زرتشت از بقیه آثار اوستایی و پهلوی تمییز داده نمی‌شد و به همین جهت نیز برداشتهای این دوران بسیار درهم و غیرواقعی بود. در این زمان، یک زبان شناس جوان و برجسته آلمانی به نام مارتین هوگ، قاطعانه این کشف خطیر را کرد که گویش گاهان، باستانی‌تر از بقیه‌ی اوستاست و تنها آن را می‌توان کلام موثق خود زرتشت دانست. [2] نباید فراموش کرد که بنابر گفته مورخین و خود زرتشتیان در زمان و مکان تولد و زندگی زرتشت اختلافات بسیاری وجود دارد و نمی‌توان به راحتی متنی را به زرتشت منتسب کرد.
2- تحریف‌ناپذیری؛ قرآن کتابی است تحریف ناپذیر که همواره اصالت و عصمت خود را در طی قرون حفظ و دست بشر را از دستبرد تحریف کوتاه کرده است؛ در حالی که هیچ یک از ادیان موجود، از این ویژگی برخوردار نیست. «عصمت» امری افزون بر اصل الهی بودن پیام قرآن است و برای آن می‌توان مراحل زیر را ذکر کرد:
الف- عصمت از ناحیه نازل کننده (خداوند)؛ [3]
ب- عصمت از ناحیه حاملان وحی و فرشتگان رساننده به پيامبر (ص)؛ [4]
ج- عصمت در دریافت وحی از سوی پيامبر (ص)؛ [5]
د-  عصمت در ابلاغ وحی به مردم از سوی پيامبر (ص)؛ [6]
و- عصمت در بقا و استمرار تاریخی وحی در میان بشر تا پایان تاریخ. [7]
به اعتقاد مسلمانان، کتاب‌های آسمانی نازل شده بر پیامبران پیشین نیز از نظر عصمت در چهار مرحله نخست با قرآن مجید همتا و همپا هستند؛ لیکن مرحله پنجم عصمت (تحریف ناپذیری ابدی در میان مردم) از اختصاصات قرآن است.
اما در مورد بحث تحریف در متون آیین زرتشت، بحث فرق می‌کند. در این متون، ادعایی از خود گاتها در مورد حفظ شدن از تحریف وجود ندارد. حتی در مدت زمان بسیاری و تا قبل از زمان نوشته شدن متون اوستایی که می‌توان اولین زمان آنرا هخامنشیان دانست، این متون سینه به سینه منتقل می‌شده است و در این باب می‌توان دید که در طول تاریخ و حتی آن زمان، تحریفات و سانسورهایی توسط موبدان و روحانیون این آیین، در متون مقدس آن صورت گرفته است که چند مورد آن در ادامه بیان می‌شود.
بعضی از مورخین بیان می‌کنند که گاهی شخص به فکر می افتد، که چرا قسمت بیشتر اوستای ساسانی، در ازمنه اسلامی نابود شده است. همانطور که در متون اسلامی بیان شده است که مسلمانان زردشتیان را اهل کتاب می‌شمرده اند، بنابراین نابود شدن کتب مقدس آن طایفه را نمی‌توان به‌تعصب اسلامیان منسوب کرد و چنانکه مشخص است بیشتر قسمت‌های اوستای ساسانی در قرن نهم میلادی هنوز موجود بوده، یا لااقل ترجمه پهلوی آنها بانضمام تفسیر معروف به‌زند را در دست داشته‌اند.
مسلماً صعوبت زندگانی مادی، که در آن تاریخ گریبان گیر زردشتیان شده بود، مجال نمی‌داد که نسلا بعد نسل این مجموعه بزرگ مقدس را رونویس کنند و از اینجا می‌توان پی برد که چرا نسک‌های حقوقی و نظایر آن در طاق نسیان مانده است، زیرا در آن زمان دولت زردشتی وجود نداشت و نسک‌های حقوقی بی فایده و خالی از اهمیت و اعتبار می‌نمود. اما چرا نسک‌هایی را که شامل علم مبداء و معاد و تکوین و سایر علوم اساسی بود، حفظ نکردند؟ قراینی در دست داریم، که از روی آن می‌توان گفت شریعت زردشتی در قرن نخستین تسلط عرب تا حدی اصلاح شده و تغییر پیدا کرده است و زردشتیان خود مایل بوده‌اند که بعضی از افسانه‌ها و اساطیر عامی و بعضی از اعتقاداتی را که در فصول اوستا ثبت شده بود، حذف کنند. راجع به‌این مطلب در آخر فصل هشتم این کتاب تفصیلی خواهیم آورد. در هر حال اگر قواعد مذهبی اوستای کنونی و کتب الهیات پهلوی را که فعلاً در دست است، با قطعات پراکنده و اشارات مختصری که راجع به دین ایرانیان عهد ساسانی در آثار مؤلفان خارجی (از بیزانسی و سریانی و ارمنی) موجود است، مقایسه و مطابقه شود، اختلافات عجیبی مشاهده می‌شود که این اختلافات بیشتر مربوط به داستان و اساطیر و علم تکوین است. [8]
زرین کوب بیان می‌کند که در حقیقا شریعت زرتشتی در پایان عهد ساسانی چنان بی مغز و میان تهی و سست و ضعیف شد  که وقتی اسلام پدید آمد و موبدان حمایت دولت ساسانی را از دست دادند، خود را ناچار دیدند که در آن آیین اصلاحاتی نمایند و بدینگونه با تهذیب و تلخیص اوستا، و حذف پاره‌ای خرافات و اوهام، آن را به صورتی تازه در آوردند که در معرکه مجادلات اوایل عهد عباسی در مقابل مسلمین نیز توانستند از آن دفاع کنند. رساله شکند گمانیک دچار که در واقع به قصد دفاع از آیین زرتشت در برابر شبهات محالفان و منکران آن تألیف شده است آیین زرتشت را به همین صورت عرضه می‌دارد. قسمت عمده‌ای از اوستا در واقع بعد از غلبه‌ی عرب از میان رفت. با این همه چنان نبود که تعصب مسلمانان آن اجزاء گمشده را از میان برده باشند. زیرا مسلمانان با پیروان اوستا تقریباً همان معامله‌ای را که با دیگر اهل کتاب کرده‌اند روا می‌داشته اند. در این صورت جای این اندیشه نیست که اجزاء گمشده‌ی اوستا را آنها به باد فنا داده باشند. حتی تا دو قرن بعد از اسلام بیشتر اجزاء مفقود اوستا و یا دست کم ترجمه‌ی آنها در دست بوده است. لیکن گرفتاری‌های زندگی و سختی معیشت که در آن روزگاران پیش آمده بود مزدیسنان را مجال نمی‌داد که تا همه اوستا را همواره رونویسی کنند. ازین رو بعضی اجزاء مشتمل بر احکام را که دیگر به سبب زوال دولت ساسانیان بی فایده بود بر طاق نسیان نهادند و بعضی از اجزاء دیگر نیز که شامل اساطیر راجع به مبدأ و معاد بود هم بدین سبب رفته رفته فراموش شد. بدین گونه قسمتی از اوستا عهد ساسانیان با ظهور اسلام از میان رفت بی آنکه مسلمانان و اعراب در آن هیچ سختگیری و تعصبی کرده باشند. درباره آیین زرتشت و اسباب فساد موبدان درینجا باید تأمل کرد، زیرا پیدایش اختلاف در این آیین خود از جهات عمده‌ی پیروزی اسلام بود. [9]
نمونه بارز تحريف که در همین سالیان نزدیک انجام شد، بحث سانسور شدن و از بین بردن و برداشتن مقداری از متن نیایش سلامتی هست که توسط موبدان در اواخر قرن 13 شمسی صورت گرفت. [10]
3- معجزه جاوید و سند رسالت؛ پیامبران برای اثبات رسالت خود، معجزه آورده‌اند؛ لیکن کتاب آسمانی آنها، غیر از معجزه و سند رسالتشان بوده است. اما قرآن خود معجزه است؛ یعنی هم کتاب رسالت است و هم برهان صدق آن. از طرف دیگر این کتاب معجزه‌ای جاودان و باقی و سندی زنده بر رسالت است که قرن‌ها و عصرها را در می‌نوردد و همگان را به تحدّی می‌طلبد. در حالی که معجزات پیامبران پیشین، فقط نزد حاضرین مشهود بوده و اثری از آن باقی نیست و جوامع بشری از مشاهده آن محرومند. افزون بر آن کتاب آسمانی اسلام، امتیازات بیشماری از جهت محتوایی دارد که بررسی آنها مجالی فراخ‌تر می‌طلبد. پیروان آیین زرتشت، گات‌ها را نیز معجزهٔ زرتشت می‌دانند. [11]

پی‌نوشت:
[1]. رابرت، ا. هیوم، ادیان زنده جهان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم، 1377)، ص 309.
[2]. زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها نوشته خانم مری به ویس
[3]. بقره (2)، آیه 176؛ نساء (4)، آیه 122
[4]. شعراء (26) آیه 193.
[5]. نجم (53)، آیه 3 و 4؛ تکویر (81)، آیه 23-19، بینه (98)، آیه 2.
[6]. همان
[7]. فصلت (41)، آیه 42؛ حجر (15)، آیه 9، واقعه (56) آیه 77.
[8]. کریستین سن؛ ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، سال 1367: صفحه 89،90
[9]. تاریخ ایران بعد از اسلام، زرین کوب، صفحه 165 و 166، انتشارات امیر کبیر، ج 2، 1383
[10]. آیا اعراب و اسکندر نیایش تندرستی در کتاب خرده اوستا را دگرگون کردند؟
[11]. اردشیر خورشیدیان، کتاب پاسخ به پرسشهای دینی زرتشتیان، صفحه 69

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.