عدم وجود قیامت به عقیده ی بهاء الله

  • 1392/07/08 - 18:06
حسینعلی نوری در ادامه راه سید علی محمد باب قیامتی که مسلمانان آنرا قبول دارند را امری موهوم دانسته و آیات قرآن که مربوط به همین موضوع است را به نفع خود به تاویل برده است. اما این حرکت او دارای اشکالاتی است که مورد بررسی قرار می گیرد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ باز حسینعلی نوری برای اثبات خود دست به تاویل آیات و روایات اسلامی برده و سعی کرده آنچه که خود گفته و به پیروانش القاء کرده را از همین آیات و روایات به نحو کاملا ظریف بدست آورد. در الالواح بعد اقدس گوید: اذکر ما نزله الرحمن فی الفرقان یوم یقوم الناس لرب العالمین هذا یوم فیه اتی ربک و احاطت الآیات مظاهر الاسماء و الصفات طوبی لمن فاز و ویل للمعرضین  [1]– متذکر باش آنچه را که خداوند در قرآن  نازل فرموده است (یوم یقوم الناس لرب العالمین) روزی خواهد آمد که مردم قیام کنند برای رب العالمین و این روزیست که پروردگار آمده و آیات او احاطه کرده است بر مظاهر اسماء و صفات و خوشا بحال کسی که بفوز هدایت برسد و وای باد بر اعراض کنندگان.

میرزا به این آیه شریفه را که مربوط به قیامت کبری و روز جزاء است، و خبر می دهد از توجه و حضور تمام مردم در پیشگاه حضرت احدیت به نفس خود تاویل کرده، و خود را رب العالمین و پروردگار جهانیان معرفی می کند، و البته وقتی که عنوان رب العالمین را توانستیم به جناب میرزا تطبیق کنیم، قیام و توجه تمام مردم را در پیشگاه او نیز باید درست کرد، و باید گفت: اینها حقائق و معارفیست که از مرحله تصور و فهم بشر های عادی خارج است و به قول میرزا باید کر و کور شد تا اجمال مبارک را دید.

و در جای دیگر به صراحت لحجه خود را مصداق خداوند قرار داده و قیامت را هم که از اصول دین محسوب است موهوم شمرده است.

در ایقان گوید: و این مضمونات در قرآن هم نازل شده چنانچه می فرماید: یوم یاتی الله فی ظلل من الغمام، و علمای ظاهر بعضی این آیه را از علایم قیامت موهوم که خود تعقل نموده اند گرفته اند، و همچنین می فرماید: یوم تاتی السماء بدخان مبین یغشی الناس هذا عذاب الیم، که مضمون آن اینست که روزی که می آید آسمان به دودی آشکار و فرو می گیرد مردم را و اینست عذاب الیم...

و اختلافات و نسخ و هدم رسومات عادتیه و انعدام اعلام محدوده را به دخان در آیه ی مذکوره تعبیر فرموده، و کدام دخان اعظم از این دخان است که فرو گرفته همه ناس را و عذابیست برای آنها که هر چه می خواهند رفع آن نمایند قادر نیستند ... الخ. [2]

پس جناب میرزا خدای جهان است که در قطعه هایی از ابر ظهور کرده است و منظور از قطعه های ابر و دخان آسمانی ظهور آیات جدید و عادات و رسوم و احکام آیین میرزا و محو و نسخ احکام و آیات دین اسلام است.

در این قسمت گذشته از اینکه جناب میرزا خود را خداوند جهان معرفی کرده و قیامت را موهوم می شمارد، برای اثبات خداوندی خود آیه گذشته را که در سوره بقره آیه 210 می باشد تحریف کرده و صحیح آن اینست: هل ینظرون الا ان یأتیهم الله فی ظلل- آیا منافقین انتظار دارند که خداوند در قطعه های ابر برای آنان ظاهر شود.

و در الالواح بعد اقدس گوید: قل تالله قد ظهر ما هو المسطور فی کتب الله رب العالمین انه لهو الذی سمی فی التوریة بیهوه و فی الانجیل بروح الحق و فی الفرقان بالنبأ العظیم [3]- بگوی قسم به خدا که ظاهر شد آنچه در کتاب های آسمانی مسطور است و او همان شخصی است که در تورات به نام یهوه و در انجیل بعنوان روح حق و در قرآن به اسم نبأ عظیم نامیده شده است.

و در اشراقات گوید: قد خلقتم لذکر هذا النبأ الاعظم و هذا الصراط الاقوم الذی کان مکنونا فی افئدة الانبیاء و مخزونا فی صدور الاصفیاء- آفریده شده اید باری توجه به این نبأ اعظم و صراط اقوم که در قلوب انبیاء منظور گشته و در سینه های اصفیاء محفوظ بوده است. [4]

در این دو مورد هم یک مرتبه خود را مصداق همه عناوین و مواعید انبیاء (یهوه، روح الحق، نبا العظیم، صراط اقوم، مکنون در قلوب النبیاء) شمرده و ادعاء کرده است که آنچه انبیاء و کتب آسمانی خبر داده اند مصداق همه آنها من هستم.

به موجب مثل مشهور (از مرگ گرفتیم تا به تب راضی باشد) جناب میرزا هم خود را مصداق پروردگار خداوند و روح حق و تمام مواعید انبیاء می شمارد، تا دیگران او را به حداقل مراتب که مقام نبوت است قبول کرده و مقام نبوت او را بپذیرند.

و در اینجا از جناب میرزا باید بپرسیم: شما که خود را مصداق و حقیقت روح حق معرفی می کنید، آیا روح حق این اندازه قدرت ندارد که روایت را که نقل می کند تحریف نکند؟ یا آیه ای را که می نویسد کم و زیاد نکند؟ یا حرفی که میزند پا بر جا باشد؟ یا موجبات گمراهی و اضلال مردم را فراهم نیاورد؟

اگر پیرو سید باب است، تا آخر عمر از او اطاعت و پیروی کند و اگر تجلیل و ترویج صبح ازل می کند، پا برجا باشد. و اگر مهدی و موعود اسلام است، مطابق صفات مهدی اسلام رفتار کند، و اگر پیغمبر قرن اتم است در مقام خود ثابت باشد و اگر پروردگار و خدای مردم بی چاره است، گره گشایی کرده و نجات بخش باشد. [5]

عقل سلیم متوجه می شود، همین یک شخص ادعاهای بزرگ و بسیار سنگین می کند که لازم است فقط یکی از آنها باشد و دیگر ادعاها از او نفی می شود، مثلا وقتی من می گویم زید هستم، دیگر نمی تواند عمرو و بکر باشم و اینکه اگر قبول کنیم تمام ادعاهای او عقلا ثابت است با اندک تاملی متوجه می شویم که بین ادعای او و افعال او تناقض وجود دارد که همین برای انسان آزاده بس است تا حق را از باطل تشخیص دهد.

1- الالواح بعد اقدس، (99-8)

2- ایقان، طبع اول (47-9)

3- الالواح بعد اقدس، (76-10)

4- اشراقات، صفحه 52

5- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 85 تا 88

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.