توجه بسیار به از بَر نمودن حدیث و منع تدوین آن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ نقل و انتشار و تدوین حدیث، در بین اهل سنت، از ابتدای قرن دوم به طور رسمی مجوز گرفت و به تدریج آغاز گردید، و علت تأخیر صد ساله از زمان حیات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، جلوگیری از آن توسط خلفا بود؛ در خصوص علل جلوگیری از نقل و تدوین حدیث، موارد مختلفی بیان گردیده است؛ یکی از آن علل، توجه به حفظ کردن روایات است؛ برخی عالمان اهل سنت، از مهمترین علل عدم تدوین حدیث در قرن اول را، اهتمام صحابه به حفظ روایات نبوی دانستهاند، تا آنکه صحابه به جای نوشتن روایات، آنها را به ذهن خود بسپارند.
تاریخ دوران صحابه بر این امر گواهی دارد که صحابه معروفی مانند ابوسعید خدری بر آن تأکید داشتند و حفظ نمودن حدیث را سفارش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، میدانستند. ابونضره نقل میکند: «قلت لأبي سعيد الخدري: الا تكتبنا، فانا لا نحفظ. فقال: لا! انا لن نكتبكم، ولن نجعله قرآناً ولكن احفظوا عنا، كما حفظنا نحن عن رسول الله صلى الله عليه وسلم.[1] به ابوسعید خدری گفتم: خوب بود براى ما مىنوشتید، چون ما نمىتوانیم حفظ کنیم. ابوسعید گفت: هرگز حدیث را به شما املاء نمىکنیم و هرگز آن را به منزله قرآن قرار نمىدهیم، ولی شما حدیث را از ما حفظ کنید، همانطور که ما از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، حفظ نمودیم.»
سمعانی هم از این مورد یاد کرده است و این چنین میگوید: «وحاصله أن كراهية كتابة الأحاديث إنما كانت في الابتداء كي لاتختلط بكتاب الله، فلما وقع الامن عن الاختلاط جاز كتابه وكانوا يكرهون الكتابة أيضا لكي لايعتمد العالم على الكتاب بل يحفظه.[2] خوش نداشتن نوشتن احادیث، در ابتدا به دلیل مخلوط نشدن احادیث با کتاب خدا بود، هنگامیکه از اختلاط ایمنی پیدا شد، کتابت جایز گردید؛ ولی هنوز کتابت را خوش نداشتند، تا عالمان به نوشته خود اعتماد نکنند، بلکه اتکایشان به محفوظاتشان باشد.» ابن حجر عسقلانی، از عالمان قرن نهم اهل سنت، در مقدمه شرح صحیح بخاری، اهمیت و عنایت به حفظ حدیث را دومین علت عدم تدوین روایات، در قرن نخست میداند.[3] و سیوطی در تدریب الراوی[4] بر این نکته تأکید دارد. همچنين ابوزهو در کتاب الحدیث و المحدثون میگوید: «وقد كان الصحابة كما تقدم لك على جانب عظيم في الحفظ، فلم يكن هناك خوف على السنن من الضياع. وشيء آخر جعل النبي صلى الله عليه وسلم، ينهاهم عن كتابة الحديث، هي المحافظة على تلك الملكة، التي امتازوا بها في الحفظ، فلو أنهم كتبوا لاتكلوا على المكتوب، وأهملوا الحفظ، فتضيع ملكاتهم بمرور الزمن.[5] همانطور که گفته شد، صحابه اهمیت زیادی به حفظ میدادند، چون ترسی از نابود شدن سنت نداشتند، مسأله دیگر نهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از کتابت حدیث بود، که به جهت تقویت قدرت حفظ در صحابه بود، که آنان در این خصوصیت، ممتاز شده بودند؛ پس اگر صحابه، احادیث را مینوشتند، و بر نوشته بسنده میکردند، و نسبت به حفظ، بیاهمیت میگشتند، قدرتشان بر حفظ کردن به مرور زمان از بین میرفت.»
بیتردید حفظ حدیث، دارای اهمیت بوده است، خصوصاً حفظ اربعین حدیث، نشان از اهتمام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، بر حفظ روایات دارد. ولی آیا حفظ حدیث میتوانست، دلیلی بر نهی یا کراهت صحابه از نوشتن باشد؟ آیا حفظ حدیث، همه مسلمانان را در تمام دورانها و تمام مکانها، از حدیث بینیاز میکرده است؟ آیا اتکا به حافظه و عدم تدوین حدیث، سبب نقل به معنای فراوان، در روایات نمیگردید؟ آیا حفظ روایات بدون نوشتن آنها، زمینه تحریف یا تضییع روایات را فراهم نیاورده است؟ اگر حفظ حدیث، همواره اهمیت داشت، چرا تدوین حدیث در قرن دوم، مجاز اعلام شد؟ اگر هدف از حفظ، نقل روایات، و حفظ شدن احادیث بود، آیا این هدف با کتابت و تدوین، از همان روز نخست، بهتر و کاملتر محقق نمیگردید؟ حفظ حدیث هرچند مهم بود، ولی نه تنها دلیلی بر وجوب آن نبوده، بلکه نوشتن و تدوین حدیث، با آن منافاتی نداشته، و بیتردید سبب تقویت حفظ حدیث هم میگردیده، و به تدوین از طرف پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) سفارش هم شده است.
پینوشت:
[1]. سنن دارمی، دارمی، دمشق: مطبعة الاعتدال، 1349ق، ج1، ص122.
[2]. ادب الإملاء و الإستملاء، سمعانی، بیروت: دار ومكتبة الهلال، 1409ق، ص165.
[3]. هدی الساری مقدمه فتح الباری، ابن حجر، بیروت: دارالفکر، 1415ق، ص6.
[4]. تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، سیوطی، ریاض: مکتبة الریاض الحدیثة، ج2، ص65.
[5]. الحدیث و المحدثون، ابوزهو، قاهره: دارالفکر العربی، 1378ق، ص123.
افزودن نظر جدید