افسانه تکروی ایرانیان از کجا آغاز شد؟!
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ یکی از معروفترین کلیشهها در رابطه با روحیه و خلقیات ایرانیان این است که ایرانیان اهل کار تیمی نیستند و نمیتوانند به صورت جمعی با هم کار کنند. حتی برخی پا را از این فراتر گذاشتهاند و گفتهاند: «دو ایرانی هرگز نمیتوانند با هم همکاری کنند، حتی اگر این همکاری برای گرفتن پول از شخص سومی باشد!»[۱]. یکی از مهمترین دلایل ضعف ایرانیان در کار جمعی، شکست ایران در میادین ورزشی بود؛ بسیار شنیده میشد که ایرانیان در بازی انفرادی کشتی میتوانند سرآمد شوند، چرا که کشتی ورزشی فردی است و با فردگرایی ایرانیان سازگار است، اما ایرانیان در بازیهای گروهی چون فوتبال ناتوانند چون کار تیمی بلد نیستند![۲] اما گویا این مدعا در سالهای اخیر که دانشجویان و ورزشکاران ایرانی در رشتههای فوتبال، والیبال، هندبال، بسکتبال و… دیگر مسابقات گروهی در قاره کهن و یا در سطح جهانی افتخار میآفرینند دچار چالش شده باشد. در این مجال طی چند نکته به دنبال بررسی این مدعا هستیم:
اول- وقتی گفته میشود «ایرانیان» چنیناند، مقصود چه کسانی است؟ شهریها یا روستاییها؟ مردها یا زنان؟ طبقات بالا یا طبقات متوسط و یا طبقات پایین؟ ایرانیان حاضر، یا ایرانیان معاصر یا ایرانیان در طول تاریخ؟ آیا میتوان پذیرفت هر کس در این پهنه خاکی از هزاران سال پیش به دنیا آمده تاکنون و هر کس بعدها به دنیا خواهد آمد، روحیه فردگرایی دارد؟ آیا این جغرافیا و این مرز سیاسی چنین خاصیتی دارد که هرکس در هر دوره زمانی که در اینجا متولد شده و شناسنامه ایرانی داشته باشد فردگرا میشود؟! آیا ما تمام این دورهها را بررسی علمی نمودهایم؟
دوم- اگر بپذیریم که به طور کلی و بدون تحقیق نمیتوان راجع به جامعهای سخن گفت، پس بیاییم بررسی کنیم ایرانیان در چه برهههای زمانی و در چه موضوعاتی فردگرا یا جمعگرا بودهاند. به درستی مشخص نیست چه کسی برای اولین بار صفت «تکروی» را در مورد ایرانیان به کار برده است اما آنچه مشخص است اینکه این مفهوم توسط «شرق شناسان غربی» ایجاد شده است. شرقشناسی به رشته مطالعاتی گفته میشود که درباره کشورهای شرقی گفتگو میکند و درباره شرقیان قضاوت میکند. در حقیقت رشته شرقشناسی در ابتدا توسط خاطرات و سفرنامههایی که سیاحان غربی از سفر به شرق مینوشتند شکل گرفت؛ نوشتههایی که هدف اصلی آنها گسترش استعمار اروپاییان و به زیر سلطه درآوردن شرق بود.
از زمره این سفرنامه نویسان خانم دکتر لمبتون (وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران) است که در قامت یک نظریه علمی ایرانیان را «تکرو» خواند. وی بدون توجه به ساختارهای همکاری جمعی و تعاونی دهقانان و روستاییان ایرانی چون «واره» و «بُنه» و… که تا گذشته نه چندان دور در طول و عرض تاریخ ایران گسترده بوده اند دهقانان ایرانی را فردگرا و تکرو خواند و از همان زمان به بعد این مفهوم بدون تامل و بدون بررسیهای میدانی و تجربی، بارها و بارها در ادبیات روشنفکران ایرانی به کار گرفته شد. جمالزاده، مهدی بازرگان، حسن نراقی، آبراهامیان، حسین بشیریه و شاگردانش و… شماری از روشنفکران ایرانی هستند که در کتابهای خود این ویژگی را به ایرانیان نسبت دادهاند.
متأسفانه چنین اظهارنظرهایی اگر چه به اصطلاح بیانی علمی و جامعهشناختی دارند، اما هیچگونه مبنای تجربی و میدانی ندارند و اینگونه اظهارات کلی نهتنها غیرعلمی که غیرمنصفانه و غیرمسئولانه است. به نظر میرسد ابداع اصطلاحات اینچنینی و نسبت دادن آن بهعنوان یک صفت جوهری به همه ایرانیان بیشتر با هدف خوار و زبون نشان دادن فرهنگ ایرانی و زمینه سازی برای تسلط بیشتر و استثمار انجام شده است.[۳]
سوم- در مقابل عقاید قالبی و کلیشهای پیرامون روحیه ایرانی، صاحبنظران متعددی در این زمینه مطالعه کردهاند و به صورت تجربی و مصداقی نشان داده اند که ایرانیان حداقل در گذشته به شدت جمع گرا و اهل کار تیمی و مشارکتی بودهاند و این فردگرایی بیماری جدیدی است و به ذات و ماهیت فرهنگ ایرانی برنمیگردد.
بیش و پیش از هر کس، تقدم فضل با پژوهشهای دقیق دکتر مرتضی فرهادی است که طی چهل سال کار میدانی نشان دادهاند که ایرانیان درگذشته در بسیاری زمینههای اقتصادی، سیاسی، آموزشی و فرهنگی با یکدیگر یاریگری (مشارکت، همکاری) داشتهاند که بخشی از خروجی کار ایشان در دو جلد کتاب «فرهنگ یاریگری در ایران» و نیز کتاب «واره» منتشر شده است و بعدها این نظریه را با معرفی حوزهای جدید به علوم اجتماعی در کتاب «انسان شناسی یاریگری» تکمیل کرده اند.
چهارم- متأسفانه همانطور که گفته شد، بسیاری از کسانی که دم از فردگرایی ایرانیان میزنند کمترین تحقیقی را در این زمینه انجام ندادهاند و تنها به مشهورات زمانه بسنده نمودهاند. اما در مقابل اساتید و صاحبنظرانی در رشتههای مختلف نشان دادهاند حداقل «روستاییان» ایران همواره و در طول تاریخ اهل کار مشارکتی و جمعی در کشاورزی، دامپروری، تولید محصولات شیری، لایروبی قنوات و بسیاری زمینههای دیگر بودهاند. برای مثال آثار هوشنگ ساعدلو (۱۳۴۷)، کاظم ودیعی (۱۳۴۸)، علی اکبر نیک خلق (۱۳۵۸)، جواد صفی نژاد (۱۳۵۹ و ۱۳۶۸)، احمد لطفی (۱۳۸۱)، یارمحمد قاسمی و سهراب مروتی (۱۳۸۲)، حمیدرضا کریمی درمندی (۱۳۸۹) از این زمرهاند.
پنجم- اگر دلیل برتری ایران در کشتی، انفرادی بودن این ورزش است، چرا ایرانیان رشته ورزشی انفرادی دیگر مانند شنا، دو صدمتر، پرش طول، ژیمناستیک و… نتوانسته اند حائز رتبههای برتر جهانی شوند؟ واقعیت این است که صرف انفرادی بودن یا جمعی بودن باعث موفقیت یا عدم موفقیت ما در یک رشته ورزشی نمیشود. دلیل موفقیت ما در کشتی این است که با فرهنگ ایرانی عجین شده و «ورزش باستانی و ملی ایرانیان بوده است. تمام پهلوانان ایرانی ـ اعم از اساطیری و واقعی ـ کشتی میگرفته اند. همچنین وزنهبرداری باارزشهای پهلوانی و فرهنگی ما سازگار بوده و در تاریخ و ادبیات داستانی ما نظیر دارد» و ما اتفاقاً چون به فرهنگ خود در این دو رشته تکیه زدهایم، توانایی تسخیر قلههای جهان را داریم و جایگاه برتر خود را حفظ کردهایم.
ششم- بالفرض بپذیریم ایرانیان در زمینه کشتی موفقاند و در فوتبال ناموفق، آیا این به معنی این است که ایرانیان روحیه جمعگرایی ندارند؟ آیا روحیه فردگرایی/جمعگرایی را صرفاً با یک عامل ورزش میتوان سنجید؟ اگر در دورهای فوتبال ایران پیشرفت کرد و در جام جهانی به خوبی درخشید آیا باید بگوییم ایرانیان جمعگرا شدهاند؟ یا از همین موفقیتهای اخیر که در والیبال و بسکتبال ایران حاصل شده باید نتیجه بگیریم که یکباره روحیه ایرانیان از این رو به آن رو شده است؟ متاسفانه روانشناسی اجتماعی ایرانیان به عوامل دیگر کمتر توجه شده است.
هفتم- و اما بازگردیم به وضعیت کنونی کار تیمی در ایران. آیا ایرانیان مشارکتجو هستند یا نه؟ دکتر فیروز رازنهان در تحقیقی که انجام داده ضمن تقسیم جمعگرایی به دو بعد جمعگرایی گروهی و جمعگرایی نهادی بیان میکنند که کار تیمی از زمره تکنولوژیهای نرم و بنابراین نیازمند آموزش است. در سطح «مهارتها»، سالانه در جهان ۲۰۰ میلیارد دلار بابت توسعه مهارتهای کار جمعی هزینه میشود، سهم ما از اقتصاد و جمعیت جهان یک درصد است، بنابراین برای آموزش مهارتهای کار گروهی باید سالانه ۲۰ میلیارد دلار هزینه کنیم. که در سطح دانشگاهها ما به طور قطع میتوانیم بگوییم که این میزان نزدیک به صفر است.
نتیجه چنین وضعیتی این است که درحالیکه ارزشهای فرهنگ ملی ما از کار تیمی حمایت میکند و جمعگرایی در سطح گروهی در ایران بالاست (رفتارهای شخصی و خانوادگی مانند هیئت، مجالس عروسی و عزا، و… همگی مبتنی بر جمعگرایی است) اما در سطح نهادی و شغلی، کار تیمی ضعیف است. به این دلیل که کار تیمی مستلزم فراهم آوردن استلزامات ساختاری، رفتاری، دانشی و مهارتی لازم است که سرمایهگذاری چندانی برای آموزش آن در ایران صورت نمیپذیرد.
در واقع وجود رفتارهای فردگرایانه در جامعه ما و مشاهده آن در فرهنگ عمومی از پیامدهای مدرنیزاسیون به شیوه غربی است و روح حاکم بر فرهنگ عمومی جامعه ما جمع گرایی است. نمونه تمام عیار رفتار جمعی ایرانیان در عرصه عمومی را در هنگام وقوع حوادث طبیعی و غیرمترقبه مانند زلزله یا تهدیدات بیرونی مانند هشت سال دفاع مقدس میتوان دید که در این مواقع جامعه بر اساس هویت و جوهره خود عمل میکند و از خودگذشتگی بروز پیدا میکند. همان گونه که رفیع پور اظهار میکند که اگر این فرضیه صحت داشت که ایرانیها تحت هر شرایطی تک رو و فردگرا هستند، در آن صورت فداکاری جوانان ما در جبههها چگونه توجیه میگردد که هر یک برای رفتن بر روی مین داوطلب میشدند؟
هشتم- مشکل شکست در برخی میادین ورزشهای گروهی (و انفرادی) همانطور که دکتر فرامرز رفیع پور هم بیان کردهاند نه در فرهنگ ملی، که در نهاد تربیتبدنی و ساختار ورزش کشور باید جستجو کرد اما متأسفانه برخی مسئولان صورتمسئله را تغییر داده و آن را به رابطه فردی ورزشکاران تقلیل دادهاند. بنابراین بهعنوان جمعبندی میتوان گفت کار تیمی در نهادهای مدرن (مثل ورزشهایی که به جامعه ایران تعلق ندارد) نیازمند آموزش است و اگر این آموزش به خوبی صورت بپذیرد، و ساختار ورزش و نهاد تربیت بدنی کشور به درستی عمل نمایند، پیروزی در تمامی میدانهای ورزشی فردی و گروهی رخ خواهد داد.
به عنوان حسن ختام این نوشتار خواندن اظهارات خولیو ولاسکو سرمربی تیم والیبال ایران پس از راهیابی به رقابتهای جهانی والیبال بسیار شایان توجه است: «آنچه که برایم من با اهمیت بود، شخصیت تیمی و روحیه و همبستگی بازیکنان تیم ملی والیبال ایران بود. آنها هر آنچه را که در تمرینات اردویی کار کرده بودیم به خوبی به نمایش گذاشتند. امروز همه بدون کار انفرادی به این درک رسیدند که چگونه باید برای کسب پیروزی تمرکز کنند و از فرصتها درست استفاده کنند»[۳] «یک گروه بزرگ باید کار کند تا ما در تمام این مسابقات موفق شویم. یک بازیکن خوب بهتنهایی نمیتواند کاری کند، یک مربی خوب هم تنها نمیتواند کار کند و همه آنها نیازمند یک برنامهریزی خوب از طرف فدراسیون هستند. خبرنگاران، تماشاگران و همه عوامل باید دستبهدست هم بدهند تا گروهی موفق شود»[۴].
پی نوشت:
[۱]. دکتر رضازاده شفق نویسنده و سناتور زمان رژیم سابق، ۱۳۴۴ به نقل از مرتضی فرهادی، ۱۳۸۸، ص ۴۱۲
[۲]. کلیک کنید...
[3]. کلیک کنید...
[4]. کلیک کنید...
منابع:
[۱]. دکتر رضازاده شفق نویسنده و سناتور زمان رژیم سابق، ۱۳۴۴ به نقل از مرتضی فرهادی، ۱۳۸۸، ص ۴۱۲
[۲]. gtalk.ir/post1461667.html
[3]. ادوارد سعید در کتاب «شرق شناسی» که به ۲۶ زبان ترجمه شده است گسترش شرقشناسی را همراه با گسترش استعمار اروپاییان میداند و اعتقاد دارد که همراه با مطالعه زبان، انسانشناسی، تاریخ و جغرافیا و تمامی جلوههای گوناگون مشرقزمین، غربیان شبکهای از دانش را تشکیل دادند که شرقی را به ذهن غربی به صورت تصفیهشده نشان می داد. شرقشناسی از دیدگاه سعید، مجموع مفروضات غلطی است که اندیشهی غرب را نسبت به شرق متأثر ساخته است و به عنوان ساختی از گفتمان ایدئولوژیک غرب، این امکان را برای اروپاییان فراهم نموده است تا بتوانند شرق را به زیر سلطه و تصرف خود درآورد و آن را استعمار کند. به عبارتی، غرب با شرقشناسی خود، در صدد بود تا به دیدگاه خود دربارهی شرق، مرجعیت بخشد و از این طریق، آن را تحت کنترل خود درآورد. در واقع سعید معتقد است شرق برساختهی ذهن غربی است تا از این طریق، خود را بشناسد و بتواند توجیهی برای تسلط و هژمونی خود بر شرق ارائه کند.ویژگی شرقشناسی بر اساس این اعتقاد بنیانگذاری شده است که غرب بیحرفوحدیث، بر شرق برتری دارد و به دلیل اینکه شرق ناتوان از شناخت خود است، شرقشناسی میخواهد به آنان کمک کند تا خود را بشناسند. به عبارتی، شرقشناسی شرق را هم به شرقیان و هم به غربیان میشناساند. اما همان گونه که گرامشی میگوید، این شناخت موجب شکلگیری هژمونی و سلطهی غرب بر شرق میشود و چون پتک، این شناخت بر سر شرق مینشیند و آنها را مقهور خود میسازد. http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=5787
[4]. تسلیمی، محمدسعید؛ فرهنگی، علی اکبر؛ عابدی جعفری، حسن؛ و فیروز رازنهان؛ (۱۳۸۹)؛ «مدل اثرگذاری فرهنگ ملی بر کار تیمی در ایران»؛ راهبرد فرهنگ، شماره دهم و یازدهم
[5]. فرهادی، مرتضی؛ (۱۳۸۸)؛ انسان شناسی یاریگری؛ تهران: نشر ثالث
افزودن نظر جدید