فطرت انسان از منظر پائولو کوئليو
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ کوئليو در سال 1947 در کشور برزيل، در يک خانواده متوسط به دنيا آمد و در هفت سالگی، در دبستان مذهبی «سن اگناسيو» در شهر «ريودوژانيرو» به تحصيل پرداخت. او از همان کودکی از آيين مذهبی متنفر بود و از انجام اعمال مذهبی، سرباز میزد. کوئليو برخلاف خواسته پدر و مادرش، به وادی ادبيات پا گذاشت و به نويسندگی روی آورد و سرانجام جايزه نوبل ادبی را نيز کسب کرد. وی در جوانی به يک گروه نمايش وارد شد و مدتی به کار تئاتر و روزنامهنگاری مشغول بود. او شيفته افکار مارکس و اِنگِلس و اِرنِستو چِگوارا بود. و در همين دوران بود که او دچار بحران روحی و معنوی شده و به بیايمانی کامل و مطلق روی آورد.
در کل بايد گفت که پائولو کوئليو در مسئله فطرت انسان، از آيين مسيحيت پيروی کرده و انسان را موجودی گناهکار و گناه او را اِرثيهای به جا مانده از پدر و مادر انسانها (آدم و حوا) میداند. از ديد او، از ابتدای تاريخ، سرشت انسان با گناه پدر و مادرش و با بدسگالی بناشده است؛ بنابراين او سرشت انسان را با بدی سازگار میداند و میگويد: «اما نويسنده آن، که میدانست نوع بشر با بدسگالی، راحت تر سازگار میشود تا با نيک سرشتی، کاری کرد که اين کتاب مقدس، به صورت يک بازی در طول نسل های متمادی، انتقال يابد.»[1]
کوئليو انسان بودن را با گناهکار بودن، ملازم دانسته و انسان را موجودی ناتوان و بيچاره توصيف میکند که بايد تاوان گناه ديگران را بپردازد. و همچنان با سرشت ناپاک و گناه آلود خود به زندگیاش ادامه دهد. او گناه آلود بودن انسان را با صراحت اعلام میکند: «ما انسان هستيم، با گناه به دنيا میآييم.»[2]
او حتی گام را از اين نيز فراتر نهاده و نيک سرشتی انسان را توجيه کسانی میداند که از رويارويی با ديگران و جنگيدن برای حفظ حقوق خود میترسند: «نقش يک انسان نيکوکار را با بازی کردن، فقط کار آنهايی است که در زندگی، از تصميمگيری میترسند. پذيرفتن نيک سرشتی خود، هميشه آسان تر از رويارويی با ديگران و جنگيدن برای حقوق خود است.»[3]
در کتاب شيطان و دوشيزه پريم، در پايان داستان، اهالی دهکده، تنها به اين دليل که نمیتوانند شمشهای طلا را به پول تبديل و از آنها استفاده کنند، از کشتن پيرزن دست میکشند؛ زيرا هنگامی که شمشها را بدون استفاده میيابند؛ کشتن پیرزن را نیز کاری بیهوده تصور میکنند، وگرنه نويسنده هيچ گونه نشانهای از به درد آمدن وجدان و حس انسانيت آنها به دست نمیدهد و بر تاريکی فطری انسانها تأکيد میکند. او به کشمکش خير و شر در وجود آدمی، معتقد است و انسان در اين بين، انتخابگر است و میتواند يکی را برگزيند.
در بررسی کلی کتاب شيطان و دوشيزه پريم که به جدال بين خير و شر در درون انسان پرداخته است، اين نکته به دست میآيد که در مجموع، شرّ درونی توانايی بيشتری دارد. درگيری و کشمکش خير و شر، از يک سو و سرشت ناپاک و گناه آلود انسان از سوی ديگر، سبب تقويت شر درونی و وجودی انسان میشود که پيروز اين ميدان، شرارت بوده، انسان دوباره در همان بدی و گناه باقی میماند.
باید گفت که از ديدگاه فلسفی، علم به امور فطری از انواع علم حضوری محسوب میشود. علم حضوری هم علمی است که اشتباه در آن راه ندارد؛ بدان معنی که هر کس میتواند به درون خود مراجعه کرده و به آن آگاهی يابد، و در اين آگاهی، اشتباهی نيست. همچنين «علم حضوری، قابل فراموشی نيست، اما علم حصولی قابلیت نسیان دارد؛ يعنی انسان اصالتاً جوهر ذاتش، علم است و خودش همان علم خویشتن به خود است.»[4] اما اگر زنگارهای غفلت، آلودگی و گناه را از صفحه فطرت خود پاک کند و بیپيرايه و بدون قصد و غرض بدان بنگرد، زيبايیهای فطری خويش را درک میکند؛ فطرتی که با خداشناسی عجين شده و طالب عشق اوست، و در اين جهت هر چه را که او خواهان است و هر چه را که زيبا باشد دوست دارد؛ زيرا که محبوب، زيباست و زيبايی را دوست دارد. پس در جستجوی حقيقت، عوالم مختلف را طی میکند؛ چرا که معشوق حقيقی است و فروتنی پيشه میکند زيرا که اين، راه و روش عشقورزی است.
کوئلیو نیک سرشتی را برای بشر نوعی ضعف میشمارد و اعتقاد به نیک سرشتی را سدی می داند که به ضعف انسان می انجامد و سبب میشود که او نتواند حقوق خود را از دیگران باز پس بگیرد. برای کوئلیو که زندگی را نبرد بی هدف میداند، این معنا کاملاً موجه است. آری در دنیای بی هدف و بی قانونی که مشابه عالم حیوانات یا پستتر از آن است، هر کس با چنگ و دندان باید دنبال منفعت و آرزوهای شخصی خود باشد. اما در زندگی آرمانی و حیات طیبهای اسلام ترسیم میکند، هر یک از انسانها به حقوق دیگری احترام می گذارند، بلکه بالاتر از آن، هر کس تلاش میکند دیگری را نیز در تعالی و رشد خود شریک کند. در اینجا هر کس با دیگری برادر است. هر کس باید از احوالات مادی و معنوی برادر، خویشاوند، همسایه، همشهری و هم نوع خود مطلع باشد.
تمام موارد بیان شده با برقرای عدالت در جامعه منافاتی ندارد؛ زیرا با به کار گرفتن قانون الهی، هر کس حقوق خاص خود را دارد که از آن برخوردار میشود.
يکی از قوانين و مقررات بسيار مهم که فطرت و عقل بشری نيز آن را تأييد میکند، شيوه تأمين نيازهای مادی است. تقريباً تمام اديان و مذاهب، پيروان خود را برای به دست آوردن روزی پاک و حلال توصيه و تشويق میکنند؛ چون روزی حرام، روح را ناپاک کرده و قابليت تشخيص درست از نادرست را از انسان میگيرد. اما بی شرمی در آثار کوئليو تا بدان جاست که او روسپیگری و تجارت شراب را با وجود کراهت ذاتی بشر راهی میشمارد که میتوان از طريق آن به سوی هدف حرکت کرد؛ يعنی از منظر پائولو، هدف، وسيله را توجيه میکند.
در يکی از آثار او زنی که به شدت از روسپیگری بيزار است؛ به خاطر ناسازگاری با فطرت بشریاش، برای دستيابی به مزرعه و خانهای که در آرزوی آن است، دست به تن فروشی میزند و کوئليو در تمام طول داستان، سعی دارد عمل او را توجيه کند و حتی اين توجيهات خود را بدان جا میکشاند که به ترديدهای دختر پاسخ داده و شغل روسپیگری را مجرايی برای نزديک شدن به خدا جلوه میدهد. به اين ترتيب شغل روسپیگری مقدس میشود! او قهرمان داستان خود را به اوج شادی ناشی از شرکت در نبرد و مبارزه زندگی فرا میخواند؛ و اين همه در حالی است که او در تمام طول مسير رنج و عذاب مخالفت با خواسته درونیاش، يعنی پاکدامنی، را به همراه دارد. آيا با سرپوش نهادن بر يک مشکل و آوردن توجيهات، میتوان مشکل را حل کرد؟
در نتيجه بايد گفت: انسان برای درک و شناخت فطرت، نيازی ندارد که به قصه گناه آدم و حوا در کتب مقدس تحريف شده مراجعه کرده، سپس نتيجه بگيرد که به خاطر بیعدالتی پروردگار، هر يک از ابنای بشر با گناه به دنيا میآيد، و ميل به ناپاکی دارد و بدسگالی را بهتر میپسندد. راه بسيار روشن و بدون خطا، مراجعه به درون هر فرد انسانی است تا با گوهر و سرشت نيک خود پی ببرد و بداند که چگونه به نيازهای مرتبط با اين ذات، پاسخ دهد.[5]
پینوشت:
[1]. پائولو، کوئلیو، بريدا، ترجمه آرش حجازی، و بهرام جعفری فيجانی، تهران، نشر کاروان، ص 74.
[2]. پائولو، کوئلیو، يازده دقيقه، ترجمه کيومرث پارسای، تهران، نشر نینگار، ص 236.
[3]. پائولو، کوئلیو، شيطان و دوشيزه پريم، ترجمه: آرش حجازی، تهران، نشر کاروان، ص 64
[4]. مرتضی، مطهری، مجموعه آثار، جلد 3، تهران، نشر صدرا، ص51.
[5]. سايبان خود ساخته عرفان مدرن، محمد اسماعيل عبد اللهی، نشر پژوهشگاه باقر العلوم(ع)، ص 242
برای مطالعه بیشتر بنگرید به کتاب «سايبان خود ساخته عرفان مدرن» نوشته محمد اسماعيل عبداللهی
دیدگاهها
عاطفه
1396/10/02 - 19:43
لینک ثابت
عالیههه ..
افزودن نظر جدید