رویش جنبش‌های نوپدید دینی، چرا؟

  • 1394/05/23 - 11:19
گسترهٔ تاریخ نشان می‌دهد بشر همیشه برای دست‌یابی به آرامش، به نیروهای ماورایی اتّکا کرده است. این اتّکا که از یقین به‌وجود عالمی فراتر از مادّه برخاسته، همیشه در طیفی گسترده، انسان را به سوی آرامشی دل‌نشین هدایت کرده است. این گرایش فطری نام‌های متفاوتی به خود دیده است؛ عرفان یکی از نام‌هایی است که...

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ گسترهٔ تاریخ نشان می‌دهد بشر همیشه برای دست‌یابی به آرامش، به نیروهای ماورایی اتّکا کرده است. این اتّکا که از یقین به‌وجود عالمی فراتر از مادّه برخاسته، همیشه در طیفی گسترده، انسان را به سوی آرامشی دل‌نشین هدایت کرده است.
این گرایش فطری نام‌های متفاوتی به خود دیده است؛ عرفان یکی از نام‌هایی است که بر آن نهاده‌اند. در عالی‌ترین سطح، عرفان، شناختی عمیق از خداوند است که معرفت به علم و قدرت بی حدّ و حصرش انسان را از سقوط در ناملایمات روانی در امان می‌دارد. این معرفت، حاصل شناخت شهودی و باطنی خداوند متعال، اسما، صفات و افعال اوست. این نوع شناخت، پروردهٔ شناختی از جنس یافتن و دریافتن است. انسان عارف برای دست‌یابی به شناخت از گذرگاه‌های دشواری گذر نموده، به تمرین‌ها و ریاضت‌های نظام‌مند دست می‌یازد.
شناختی که متکی بر معرفت خداوند باشد عرفان دینی و معرفتی که بر پایهٔ یافته‌ها و ادعاهای بشری استوار باشد عرفان سکولار است. در عرفان دینی هدف سالک از سلوک، خداجویی  است. عرفان سکولار به دنبال آرامش مادی و دنیوی محض است که در سایهٔ آن بتواند بخشی از ناملایمات روانی و فشارهای روحی‌اش را کاهش دهد. راهی که عرفان سکولار فراروی انسان می‌نهد چیزی فراتر از دنیا و مادیات آن نیست؛ از همین روی او هرگز نمی‌تواند راه حقیقی آرامش را دریابد. دوری این نوع عرفان از حقیقت و طریقت واقعی است که آن را با نام «عرفان کاذب» همگن ساخته است.
در واقع عرفان حقیقی برآمده از باورها و مناسک و شریعتی دینی است که با اتکا بر دین حقیقی تولد می‌یابد؛ اما عرفان کاذب از یافته‌های به‌هم‌بافتهٔ بشری برمی‌خیزد. درطول تاریخ، در کنار عرفان حقیقی برآمده از دین که متکی بر وحیانیت بوده، عرفان کاذب نیز سر برآورده است. مشخصهٔ بارز عرفان‌های کاذب در طول تاریخ، قد علم کردن آن‌ها در برابر عرفان حقیقی برخاسته از ادیان بوده است. شیوهٔ دیگر تولد عرفان‌های کاذب را می‌توان در نحله شدن از عرفان واقعی و یا رشد انحرافی عرفان حقیقی برشمرد. عرفان‌های برخاسته از ادیان آسمانی با کج‌روی رهروان ناراستین این ادیان به کجی گراییده و نوعی عرفان کاذب را به‌وجود آورده است.
اما عرفان‌های نوظهور که نحلهٔ دیگری از عرفان‌های کاذب‌اند داستان دیگری دارند. بیش‌تر این عرفان‌ها یا زادهٔ غرب هستند و یا غرب به بازتولید آن همت گماشته است. ریشهٔ رویش و یا گسترش این عرفان‌ها را باید در مغرب‌زمین جستجو کرد. بشر غرب با پای نهادن در عصر مدرن و مدرنیته و نیز ورود او به عصر پست مدرن، گام به گام از معنویّت و خداجویی دور شد تا بدان‌جا که برخی دوران مدرن را دوران معنویّت ستیزی نام نهادند. این واقعهٔ تلخ زاییدهٔ سرخوردگی از عقلانیت و علم مدرن بود که با اثبات نادرستی فلسفه‌های معنویّت‌ستیز و شکست نظام‌های سیاسی معنویّت‌گریز به بلوغ خود نزدیک شد. رواج بیماری‌های روانیِ حاصل از نبود آرامش فطری بار دیگر باعث گرایش به معنویّت متکی بر عالم بالا شد. این گرایش که سوسوی آن در غرب نمایان گشته‌بود با ورود انقلاب معنوی و دینی ایران اسلامی شعله‌ورتر شد. ترس سردمداران غرب از بازگشت بشریت پست مدرن به دین و دین باوری آن‌ها را به فکر واداشت تا طرحی نو دراندازند.
به نظر می‌رسد میدان دادن به افرادی که نوعی گرایش به دین‌سازی و عرفان‌بازی داشتند جزو برنامه‌های دولت‌ها به‌ویژه کارشناسان اجتماعی و امنیتی قرار گرفت. نبود مخالفت جدّی با این پدیده‌ها، در کنار برخوردهای حذفی و سرسختانه با گسترش ادیان آسمانی می‌تواند تأییدی بر این ادعا باشد. برخی بر این باورند که عرفان‌های نوظهور و گسترش آن‌ها نوعی پدیدهٔ «فرادینی» محسوب می‌شود تا بتوان بار دیگر عرصهٔ جهانی را بر دین و دین‌باوران تنگ کرد. این عرفان‌ها که هرگز نمی‌توانستند در قامت دین ظاهر شوند با ادعاهایی فرادینی سعی در برکناری دین از زندگی بشر دارند.
بررسی محتوای ادعاهای هستی‌شناسانه، انسان‌شناسانه و معرفت‌شناسانهٔ این عرفان‌ها نشان از این دارد که تمام آن‌ها از آبشخور واحدی سربرآورده‌اند. بسیاری از باورها و نگرش‌های میان آن‌ها شبیه هم‌اند، به‌گونه‌ای که ترجمان آن‌ها در ایران باعث اشتراک در پیروان شده است. برخی از گروندگان به این عرفان‌ها بی‌آن‌که بدانند، به چندین عرفان گرایش دارند و از هر کدام باوری را گلچین نموده، در سخنانشان می‌گنجانند.
نباید فراموش کرد که بسیاری از این گروه‌ها در قالب «جنبش» به فعالیت می‌پردازند و ازهمین‌روی بسیاری، عرفان‌های نوپدید را با نام «جنبش‌های نوپدید دینی» (NMR) می‌شناسند. جنبش‌های نوپدید دینی که در ایران با اصطلاح «جنبش‌های معنوی نوین» و با نام اختصاری «جمن» ها شناخته می‌شود پدیده‌ای است که توانسته در کشور ما مباحث فراوانی در افکند.
برخی محققین، «جنبش‌های نوپدید دینی» را فقط نامی زیبا برای فرقه‌ها می‌دانند و بر این باورند که مناسب‌ترین نام برای این جنبش‌ها همان «فرقه» می‌باشد. [1] این اصطلاح نخستین بار از دهه 70 میلادی در ادبیات جامعه شناسی دین و دقیقاً در برابر اصطلاح «فرقه» طرح گردید. این اصطلاح به موضوعاتی اشاره داشت که در ضمن جنبش ضدفرهنگ در آمریکا شکل گرفته بود. در حقیقت این جنبش، اعتراضی علیه مدرنیته و در پاسخ به کاستی‌های آن قلمداد می‌شد و ظهور آن، خبر از بازگشت امر دینی داشت. [2]
نویسندهٔ کتاب «جنبش‌های نوین دینی» دربارهٔ این جنبش‌ها  چنین می‌نویسد: «جنبش‌های نوین دینی امروزه پدیده‌ای جهانی است؛ ولی موج این جنبش‌ها که در غرب پدیدار شد با قسمت عمدهٔ موج‌های قبلی متفاوت است. این جنبش‌ها نه تنها از درون سنت یهودی- مسیحی، بلکه از سنت‌های دیگری نظیر هندوئیسم، بودیسم، اسلام، شینتوئیسم و بی‌دینی و از فلسفه‌ها و ایدئولوژی‌های جدیدتری نظیر روانکاوی و داستآن‌ه‌ای علمی – تخیلی نیز بر می‌خیزد. [3] برخی تعداد این جنبش‌ها را در سراسر دنیا بیش از 2000 عنوان کرده‌اند. [4]

پی‌نوشت:

[1]. مجله هفت آسمان، کریسایدز، جرج د، ترجمه دکتر باقر طالبی دارابی، ش 19، ص 128.
[2]. جنبش‌های نوین دینی، ویلسون، برایان، 1387، با همکاری جیمی کرسول، مترجم محمد قلی پور، با  مقدمه دکتر سارا شریعتی، مشهد، مرندیز، ص 11.
[3]. همو، ص 33.
[4]. همو، ص 37.
[5]. سودای دین داری، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 34.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.