شاخصههای انسان کامل از ديدگاه اهلبيت
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ ويژگیهای انسان کامل، در بسياری از متون دينی آمده است. تأمل و تفکر درباره محتوای اين گونه آيات و روايات، يگانه راه شناخت ابعاد همه جانبه انسان آرمانی و کامل از نظر اسلام است. مقصود از بيان اين ويژگیها، بررسی ديدگاه انسان کامل نسبت به خدا و دنيا و ساير انسانها، و مطالعه ارزشهای حاکم بر ذهن و انديشه اوست. آنچه در پی میآيد، گزيدهای از اين ويژگیهاست:
الف- خودآگاهی
انسان کمال طلب، در جستجوی خودآگاهی و در پی شناخت حقيقت خويش و کنار زدن (مَن) دروغين است. علی (عليهالسلام) میفرمايد: «عَجِبتُ لِمَن يَنشُدُ ضالَّتَهُ وَ قَد اَضَلَّ نَفسَهُ فَلا يَطلُبُها؛[1] در شگفتم از کسی که اگر چيزی را گم کند، جستجو می کند. اما گم شده خود را جستجو نمیکند! خود آگاهی انسان کامل، موجب رسيدن او به توحيد و خداشناسی است.» «مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَّه؛[2] هر کس خودش را بشناسد به تحقيق پروردگارش را خواهد شناخت.» همانطور که جزای غفلت از خدا و توجه به (مَن)های دروغين، فراموش کردن خود است؛ يعنی ازخدابيگانگی انسان، به ازخودبيگانگی او میانجامد: «وَلا تَکُونُوا کالَّذيِنَ نَسُوا اللهَ فأَنسَاهُم أنفُسَهُم؛ و چون کسی مباشيد که خدا را فراموش کردند و او (نيز) آنان را به خود فراموشی دچار کرد.»
ب- مسافر راه خدا بودن
انسان کامل و آرمانی اسلام، خود را مسافر طريق رسيدن به پروردگار میبيند: «يا أيهَا الاِنسانُ اِنَّکَ کادِحٌ اِلَي رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاَقِيهِ [انشقاق/6] ای انسان، البته با هر رنج و مشقتی در راه طاعت و عبادت حق بکوش؛ که عاقبت به حضور پروردگار خود میروی.» سخن خداوند متعال اين است: «اِنَّا للَّه وَ اِنَّا اِلَيهِ راجِعُونَ [بقره/156] همه از خداييم و به سوی خدا بازمیگرديم.»
انسان در صعود و صيرورت خود به سوی خداوند، در جستجوی گمشدهای است که همه عالم محضر او بوده، به حضور او پا برجاست. حقيقتی که نه انسان، بلکه همه عالم و هر چه در آن است، بدون او دوام و بقايی ندارد.[3]
علی (عليهالسلام) میفرمايد: «عالٍ فِي دُنوّه وَ دانٍ فِي عُلّوه؛[4] خداوند، در عين نزديکی به موجودات، بلند مرتبه است و در عين تعالی به موجودات، نزديک است.»
ج- اشتياق به لقای الهی
اشتياق به لقای الهی، اندوهی شيرين و بسيار متعالی را در وجود انسان کمال يافته به جا میگذارد؛ دردی درونی که از نياز فطری او برمیخيزد. استاد مطهری در توصيف اين درد میگويد: «درد عارف با درد فيلسوف، هر دو دردمند حقيقتاند. اما درد فيلسوف، درد دانستن و شناختن حقيقت است و درد عارف، درد رسيدن و يکی شدن و محو شدن. درد عارف، درد عشق و جاذبه است، آن چيزی است که نه تنها در حيوان که در فرشته عشق که جوهر ذاتش، خودآگاهی و دانستن است، وجود ندارد».[5]
د- عشق و محبت به خدا
انسان کمال يافته، در پرتو تعاليم دينی میداند که دلوجان سپردن به خدا و بالاترين محبتها و عشقها را نثار او کردن، به دست آوردن بالاترين ارزشهاست: «اَلَّذينَ آمَنُوا أشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ [بقره/165] کسانی که ايمان آوردهاند، به خدا محبت بيشتری دارند.» انسان مطلوب و آرمانی در اسلام، سرّ اشتياق خويش به آستان جانان را در محبت الهی نسبت به انسان جستوجو میکند؛ زيرا سر رشته امور هستی، به دست اوست و کشش معشوق است که آتش اشتياق را شعلهورمیکند.
ه- فريفته نشدن به دنيا
انسان کامل، سعادت خويش را در دل نبستن به دنيا و جلوههای آن و دنيا را گذرگاهی به سوی حيات اُخروی میداند. در نظر حق بين او، اگرچه دنيا مخلوق و جلوهای از جلوههای جمال و آيتی از آيات حسن خداست، اما دل بستن بدان و تمامی همت خود را برای طلب آن به کار گرفتن، زيانکاری و غفلتی بس بزرگ را در پی دارد: «کُلُّ نَفسٍ ذائِقَة اَلموتِ وَ اِنَّمَا تُوَفُّونَ أُجُورَکم يومَ القيِامَةِ فَمَن زحزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أَدخِلَ اَلجَنَّةَ فَقَد فَازَ وَ مَا الحَياةُ الدُّنيا اِلَّا مَتَاعُ الغُرُر [آلعمران/185] هر جانداری، چشنده (طعم) مرگ است، و همانا روز رستاخيز پاداشهايتان به طور کامل به شما داده میشود. پس هر که را از آتش، به دور دارند و در بهشت درآورند، قطعاً کامياب شده است؛ و زندگی دنيا جز مايه فريب نيست.» در نگاه انسان کامل، کسانی که اعتبار دنيوی و متاع اندک آن، آنها را فريفته خويش کرده است، مانند کودکان به بازیهای خيالی سرگرم شدهاند و سراب دنيا آنها را از درک حقيقت، محروم ساخته است.
و- صاحب حيات طيبه
انسان کامل، صاحب حيات طيبه است: «مَن عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَکَرٍ أو أُنثَي وَ هُوَ مُومِنٌ فَلَنُحيينَّهُ حياةً وَ لَنَجزِينَّهُم أجرَهُم بِأحسَنِ مَا کانُوا يَعمَلونَ [نحل/97] هر کس از مرد يا زن، کار شايسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکيزهای، حياتِ (حقيقی) بخشيم، و مسلَّماً به آنان بهتر ازآنچه انجام میدادند، پاداش خواهيم داد.» حيات طيبه در فرهنگ قرآنی، آن است که به سبب ايمان، رفتار شايسته و آشنايی با معارف الهی حاصل میشود: «يا أيهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيِبوا للَّهِ و لِلرَّسولِ اِذَا دَعَاکم لِمَا يُحييکُم وَ اعلَمُوا أنَّ اللهَ يَحُولُ بَينَ المَرءِ وَ قَلبِهِ وَ اَنَّهُ اِلَيهِ تُحشَرُونَ [انفال/24] ای کسانی که ايمان آوردهايد، چون خدا و پيامبر، شما را به چيزی فراخواندند که به شما حيات میبخشد، آنان را اجابت کنيد، و بدانيد که خدا ميان آدمی و دلش حائل میگردد، و هم در نزد او محشور خواهيد شد.»
از ويژگیهای صاحبان حيات طيبه، آن است که به عنايت الهی، صاحب علمی میشوند که آنان را قطعاً به سوی حق، راهبری میکند: «أوَمَن کانَ مَيتاً فأحيينَاهُ وَ جَعَلنَا لَهُ نُوراً يمشِي بِهِ فِي النَّاسِ کمَن مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيسَ بخارجٍ مِنهَا [انعام/122] آيا کسی که مرده (دل) بود و زندهاش گردانيديم و برای او نوری پديد آورديم تا در پرتو آن، در ميان مردم راه برود، چون کسی است که گويی در تاريکیها گرفتار است و از آن بيرون آمدنی نيست؟» حيات طيبه، در همين دنيا انسان کامل را همراهی میکند، نه آنکه آن اشاره خاص به حيات اخروی باشد. انسان کامل در همين دنيا با وجود مَشَقَّتها و مصائب، با توکل بر خداوند و با دور کردن هواهای نفسانی از خود، در درون خويش آرامش و لذت معنوی و قدرت و عزت خاصی احساس میکند.
ز- رسيدن به حقيقت توحيد
انسان کامل، به حقيقت توحيد رسيده است. اين وصول گاه در مقام بحث و نظر و انديشه است، که به مدد عرفان نظری و فلسفه حاصل میشود و گاه در مقام شهود و دريافت حضوری است که به مدد عرفان عملی صورت میگيرد.[6] بنابراين میتوان گفت مکاتب عرفانی ديگر در معرفی انسان نگرش عميق و همه جانبه ندارند، بلکه نگاه آنان به انسان بسيار سطحی و بيشتر از لحاظ مادی و جسمانی انسان صورت میگيرد. با توجه به مطالب گفته شده میتوان گفت که به رهبران عرفانی مکاتب ديگر نمیتوان اعتماد داشته و به رهنمودهای آنان دل خوش کرد.
پینوشت:
[1]. واسطی، علی، عيون الحکم و المواعظ، قم، نشر دارالحديث، ص 329.
[2]. ابن ابی جمهور، محمد بن زينالدين، عوالی اللَّئالی، جلد1، قم، نشر دار سيد الشهداء للنشر، ص 54و102
[3]. محمود رجبی، انسانشناسی، قم، نشر موسسه آموزشی امام خمينی(ره) ص 158.
[4]. سبزواری، ملاهادی، شرح اسماءالحسنی، قم، نشر منشورات مکتبة بصيرتی، ص 25.
[5]. مرتضی، مطهری، انسان در قرآن، تهران، نشر صدرا، ص 74.
[6]. محمود رجبی، انسانشناسی، قم، نشر موسسه آموزشی امام خمينی(ره) ص 161.
برای مطالعه بیشتر بنگرید به کتاب «سايبان خود ساخته عرفان مدرن» نوشته محمد اسماعيل عبداللهی.
افزودن نظر جدید