احتمال اشتباه در احادیث صحیح و عدم تحریف قرآن

  • 1394/05/11 - 13:14
یکی از نسبت‌های ناروایی که علمای متعصب اهل سنت بر شیعیان می‌گیرند، این است که آنها قائل به تحریف قرآن هستند؛ وهابیت نیز این مسئله را بزرگ کرده و بدین وسیله شیعیان را مورد هجوم قرار می‌دهند. ما در این بحث می‌گوییم کتاب‌های حدیثی تحریف شده اهل سنت که برخی لقب صحیح هم گرفته‌اند، به برخی صحابه این تفکر را نسبت می‌دهند، ازجمله...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از نسبت‌های ناروایی که علمای متعصب اهل سنت بر شیعیان می‌گیرند، این است که آنها قائل به تحریف قرآن هستند؛ وهابیت نیز این مسئله را بزرگ کرده و بدین وسیله شیعیان را مورد هجوم قرار می‌دهند. ما در این بحث می‌گوییم کتاب‌های حدیثی تحریف شده اهل سنت که برخی لقب صحیح هم گرفته‌اند، به برخی صحابه این تفکر را نسبت می‌دهند، ازجمله: در مورد عبدالله بن مسعود صحابی این‌گونه آمده است:
عبدالرحمن بن یزید می‌گوید: «عن عبدالله أنه کان یحک المعوذتین من مصحفه فیقول ألا خلطوا فیه ما لیس فیه؛ ... عن عبدالله أنه کان یحک المعوذتین من المصحف یقول لیستا من کتاب الله. [1] عبدالله بن مسعود سوره‌های فلق و ناس را از قرآن پاک می‌کرد و می‌گفت: چرا مطالبی که جزء قرآن نیست، در قرآن‌ها اضافه می‌کنند.» و ابوعبدالرحمن سلمی می‌گوید: «أنه کان یقول: لاتخلطوا بالقرآن ما لیس فیه فإنما هما معوذتان تعوذ به هما النبی (صلی الله علیه وسلم) قل أعوذ به رب الفلق وقل أعوذ به رب الناس وکان عبدالله یمحوهما من المصحف. [2] عبدالله بن مسعود سوره‌های فلق و ناس را از قرآن پاک می‌کرد و می‌گفت: قرآن را با کلمات غیر قرآنی مخلوط نکنید، این دو سوره جزء قرآن نیستند. بلکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) صرفاً جهت تعویذ و پناه بردن از شر شیطان، این دو سوره را تعلیم دادند.»
اما بخاری برای مخفی نگه‌داشتن قول عبدالله بن مسعود و فرار از اشکالات ناشی از این مسأله، ماجرای انکار سوره‌های فلق و ناس، توسط عبدالله بن مسعود را به صورت مبهم نقل کرده و می‌نویسد: «عن زر قال: سألت أبی بن کعب. قلت أبا المنذر! ان أخاک ابن مسعود یقول کذا وکذا ... . [3] از ابی بن کعب سؤال کردم که ابن مسعود در رابطه با سوره فلق و ناس این نظر را دارد... .» که در کتب حدیثی دیگر به صراحت به جای کذا و کذا عبارت: «لایکتب المعوذتین فی مصحفه.» آمده است.
ولی علمای دیگر اهل سنت اسناد و طرق روایات مربوط به انکار قرآن بودن سوره‌های فلق و ناس توسط عبدالله بن مسعود را صحیح دانسته‌اند. مثلاً هیثمی در مجمع الزوائد می‌گوید: «عن عبدالله أنه کان یحک المعوذتین من المصحف ویقول إنما أمر النبی (صلی الله علیه وسلم) أن یتعوذ به هما وکان عبدالله لایقرأ به هما. رواه البزار والطبرانی ورجالهما ثقات. [4] عبدالله بن مسعود سوره‌های فلق و ناس را از قرآن پاک می‌کرد و می‌گفت: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) صرفاً جهت تعویذ و پناه بردن از شر شیطان، این دو سوره را تعلیم دادند، و ابن مسعود این دو سوره را در نماز نمی‌خواند. این روایت را بزار و طبرانی روایت نموده‌اند و راویان آن‌ها از افراد موثق هستند.» سیوطی هم در تفسیر درالمنثور می‌گوید: «أخرج أحمد والبزار والطبرانی وابن مردویه من طرق صحیحة عن ابن عباس وابن مسعود أنه کان یحک المعوذتین من المصحف ... . [5] احمد در مسند احمد، و بزار و طبرانی و ابن مردویه با سند صحیح از ابن عباس و ابن مسعود نقل نموده‌اند که ابن مسعود سوره فلق و ناس را از قرآن پاک می‌نمود... .» علمای اهل سنت با توجه به اینکه عبدالله بن مسعود سوره‌های فلق و ناس را جزء قرآن نمی‌دانست، این‌گونه اظهارنظر نموده‌اند:
آلوسی در تفسیر سوره فلق  می‌نویسد: «عن ابن مسعود أنه أنکر قرآنیتهما أخرج الإمام أحمد والبزار والطبرانی وابن مردویه من طرق صحیحة عنه أنه کان یحک المعوذتین من المصحف ویقول لا تخلطوا القرآن بما لیس منه أنهما لیستا من کتاب الله تعالی إنماأمر النبی صلی الله علیه وسلم أن یتعوذ به هما وکان ابن مسعود لا یقرأ به هما. [6] عبدالله بن مسعود قرآن بودن سوره‌های فلق و ناس را انکار می‌کرد. احمد بن حنبل، بزار، طبرانی و ابن مردویه با اسناد و طرق صحیح از ابن مسعود نقل کرده‌اند که ایشان سوره‌های فلق و ناس را از قرآن پاک می‌کرد و می‌گفت: قرآن را با کلمات غیر قرآنی مخلوط نکنید. فلق و ناس جزء سوره‌های قرآن نیستند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) صرفاً جهت پناه بردن از شر شیطان، این دو سوره را به مسلمانان تعلیم دادند. ابن مسعود این دو سوره را قرائت نمی‌کرد.»
در ادامه می‌گوید: «بهذا الاختلاف قدح بعض الملحدین فی «إعجاز القرآن» قال لو کانت بلاغة ذلک به لغت حد الإعجاز لتمیز به عن غیر القرآن فلم یختلف فی کونه منه وأنت تعلم أنه قد وقع الإجماع علی قرآنیتهما وقالوا إن إنکار ذلک الیوم کفر ولعل ابن مسعود رجع عن ذلک. ...[7] با این اختلاف بعضی از کفار در اعجاز قرآن خدشه نمودند که در جواب گفته می‌شود: اگر بلاغت این دو سوره به حد اعجاز می‌رسد، که از غیر قرآن مشخص گردد، پس اختلافی در بودن آن سوره‌ها از قرآن اختلافی نیست، و می‌دانی که اجماع بر قرآن بودن این سوره‌ها واقع است؛ و گفتند که انکار قرآن بودن این سوره‌ها، کفر است، و شاید ابن مسعود از قول خود برگشته باشد. ...»
بدرالدین عینی از شارحان صحیح بخاری می‌گوید: «وهذا کان مما اختلف فیه الصحابة ثم ارتفع الخلاف ووقع الإجماع علیه، فلو أنکر الیوم أحد قرآنیتهما کفر. [8] در قرآن و وحی بودن سوره‌های فلق و ناس اختلاف بود (یعنی عده‌ای از صحابه این دو سوره را جزء قرآن نمی‌دانستند)، اما بعدها و به مرور زمان اختلاف برطرف شده و همگان بر قرآن بودن این دو سوره اجماع کردند. لذا اگر شخصی قرآن بودن این دو سوره را انکار کند، کافر است.» نووی شافعی، از مهم‌ترین شارحان صحیح مسلم، در کتاب مجموع خود آورده: «أجمع المسلمون علی أن المعوذتین والفاتحة وسائر السور المکتوبة فی المصحف قرآن وأن من جحد شیئا منه کفر؛ وما نقل عن ابن مسعود فی الفاتحة والمعوذتین باطل لیس به صحیح عنه. [9] مسلمانان اجماع دارند که سوره‌های فاتحه و فلق و ناس و سایر سوره‌های قرآن که در مصحف‌های فعلی مکتوب است، جزء قرآن هستند و اگر کسی جزئیت این سوره‌ها را انکار کند، کافر است؛ و آن‌چه از ابن مسعود در مورد سوره فاتحه و فلق و ناس نقل شده است، باطل است و این اعتقاد را ابن مسعود نداشته است.»
فخر رازی هم با توجه به روایات انکار ابن مسعود در مورد قرآن بودن سوره‌های فاتحه و فلق و ناس می‌گوید که این اعتقاد مشکلاتی را موجب می‌گردد: «نقل فی الکتب القدیمة أن ابن مسعود کان ینکر کون سورة الفاتحة من القرآن، وکان ینکر کون المعوذتین من القرآن، واعلم أن هذا فی غایة الصعوبة، لأنا إن قلنا إن النقل المتواتر کان حاصلاً فی عصر الصحابة به کون سورة الفاتحة من القرآن فحینئذٍ کان ابن مسعود عالماً بذلک فإنکاره یوجب الکفر أو نقصان العقل، وإن قلنا إن النقل المتواتر فی هذا المعنی ما کان حاصلاً فی ذلک الزمان فهذا یقتضی أن یقال إن نقل القرآن لیس به متواتر فی الأصل وذلک یخرج القرآن عن کونه حجة یقینیة، والأغلب علی الظن أن نقل هذا المذهب عن ابن مسعود نقل کاذب باطل، وبه یحصل الخلاص عن هذه العقدة. [10] اشکالاتی که بر این قول مترتب می‌گردد این است که: اگر معتقد باشیم سوره‌های قرآن در زمان صحابه به نقل متواتر ثابت شده بود، که سوره فاتحه از قرآن است، پس ابن مسعود به آن عالم بوده و بنابراین انکار قرآن بودن این سوره‌ها موجب کفر یا نقصان عقل اوست؛ و اگر بگوییم که نقل متواتر به این حد در زمان صحابه حاصل نبوده است، متواتر بودن و حجت قطعی بودن کل قرآن زیر سؤال می‌رود؛ و برای خلاصی از این اشکال، باید بگوییم که نقل این عقیده از ابن مسعود نقل دروغ و باطل می‌باشد.»
و ابن حجر عسقلانی در مورد سخن نووی و فخر رازی که ذکر گردید و آنان نسبت دادن عقیده قرآن ندانستن سوره‌های فاتحه و فلق و ناس را به عبدالله بن مسعود تکذیب نموده بودند، چنین می‌گوید: «وأما قول النووی فی شرح المهذب (أجمع المسلمون علی أن المعوذتین والفاتحة من القرآن وأن من جحد منهما شیئاً کفر وما نقل عن ابن مسعود باطل، لیس به صحیح) ففیه نظر وقد سبقه لنحو ذلک (أبومحمد بن حزم فقال فی أوائل المحلی: ما نقل عن بن مسعود من إنکار قرآنیة المعوذتین فهو کذب باطل) وکذا قال الفخر الرازی فی أوائل تفسیره (الأغلب علی الظن أن هذا النقل عن ابن مسعود کذب باطل) والطعن فی الروایات الصحیحة به غیر مستند لا یقبل. بل الروایة صحیحة. [11] قول نووی و ابن حزم و فخر رازی در اشتباه دانستن نسبت قول انکار قرآن بودن سه سوره به ابن مسعود، رد نمودن روایات صحیح، بدون دلیل می‌باشد، که قابل قبول نیست؛ و روایات این انتساب به ابن مسعود صحیح است.»
حنظله سدوسی می‌گوید: «ثنا حنظلة السدوسی قال: قلت لعکرمة انی أقرأ فی صلاة المغرب بقل أعوذ به رب الفلق وقل أعوذ به رب الناس وان ناساً یعیبون ذلک علی. ...[12] به عکرمه گفتم: من در نماز مغرب سوره‌های فلق و ناس را می‌خوانم، اما عده‌ای از مردم (که این دو سوره را جزء قرآن نمی‌دانستند)، مرا سرزنش کرده و به من اعتراض می‌کنند.»
که سؤال حنظله هم نشان‌دهنده این واقعیت است که عبدالله بن مسعود در انکار خود تنها نبوده، بلکه عده‌ای دیگر نیز با او هم‌عقیده و هم‌نظر بوده‌اند.
با توجه به مطالب ذکر شده و واقعیت موجود، آیا نظر ابن مسعود را بپذیریم و قائل به تحریف «قرآن کریم» شویم و حجیت آن را زیر سؤال بریم؟ یا اجماع مسلمانان را بپذیریم و عبدالله بن مسعود، صحابی بزرگ پیامبر را کافر بدانیم؟ یا اقتدای به هر صحابی را باعث هدایت ندانیم؟ آیا با وجود انکار عبدالله بن مسعود و عده‌ای از مسلمانان، اجماع نقل شده قابل قبول است؟ آیا نباید در صحت کتاب‌هایی که آنها را صحیح انگاشته‌ایم، شک کنیم، و قبول کنیم که اسرائیلی‌ات در کتب حدیثی راه پیدا کرده است؟ آیا به خاطر دفاع از قرآن، نباید در احادیث ساختگی که به عنوان صحیح به خورد مسلمانان داده شده است، تأمل بیشتری نماییم؟

پی‌نوشت:

[1]. المعجم الکبیر، طبرانی، دارإحیاء التراث العربی، 1406 ق، ج 9، ص 234
الاتقان فی علوم القرآن، سیوطی، بیروت: دارالفکر، 1416 ق،  ج 1، ص 214
[2]. المعجم الکبیر، طبرانی، دارإحیاء التراث العربی، 1406 ق، ج 9، ص 235
الدرالمنثور، سیوطی، بیروت: دارالمعرفة للطباعة والنشر، ج 6، ص 416
[3]. صحیح البخاری، بخاری،  دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع، 1401 ق، ج 6، ص 96، کتاب التفسیر، تفسیر سوره ناس.
[4]. مجمع الزوائد، هیثمی، بیروت: دارالکتب العلمیة، 1408 ق، ج 7، ص 149
[5]. الدرالمنثور، سیوطی، بیروت: دارالمعرفة للطباعة والنشر، ج 6، ص 416
[6]. تفسیر الآلوسی، آلوسی، ج 30، ص 279
[7]. همان.
[8]. عمدةالقاری، عینی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ج 20، ص 11
[9]. المجموع، نووی، دارالفکر، ج 3، ص 396
[10]. تفسیر الکبیر، فخر رازی، ج 1، ص 218
[11]. فتح الباری، ابن حجر، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، ج 8، ص 571
[12]. مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج 1، ص 282

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.