تلاش مخالفین برای تحریف حدیث منزلت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با مراجعه به بخش مناقب و فضائلِ جوامع حدیثی و متون روایی اهل سنت با احادیثی برخورد میکنیم که در فضل بعضی از صحابه از لسان مبارک رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایراد شده که با مطالعه دقیقتر در همان منبع یا منابع دیگر خواهیم دید عین همان عبارت یا نزدیک به آن عبارت در شأن اهل بیت (علیهم السلام) نیز وارد شده است، که این مسأله مخاطب را دچار سردرگمی میکند، که آیا رسول الله (صلی الله علیه و آله) این روایت را در شأن هر دو گروه فرمودهاند یا اینکه فضائل مذکور مختص به اهل بیت عصمت و طهارت بوده و دست خیانتکار وضّاعین و جاعلین آن را به دیگران نسبت داده است.
به عنوان نمونه میتوان به «حدیث منزلت» اشاره کرد؛ این حدیث بنابر تصریح کتب معتبره شیعه و سنی در شأن حضرت علی (علیه السلام) از لسان مبارک پیامبر (صلی الله علیه و آله) ایراد شده است اما برخی که تاب و توان این شأن و مقام را برای حضرت بر نمیتابند دست به تحریف روایت زده و به جای نام مبارک ایشان، نام خلیفۀ اول و خلیفۀ دوم را جایگزین کرده اند.
خطیب بغدادی در تاریخش چنین نقل میکند: «علي بن الحسن بن علي بن زكريا أبو القاسم الوراق الشاعر حدث عن محمد بن جرير الطبري وعبد الله بن محمد البغوي حدثنا عنه الحسن بن رزقويه وعلي بن عبد العزيز الطاهري أخبرنا الطاهري أخبرنا أبو القاسم علي بن الحسن بن علي بن زكريا الشاعر حدثنا أبو جعفر محمد بن جرير الطبري حدثنا بشر بن دحية حدثنا قزعة بن سويد عن بن أبي مليكة عن بن عباس أن النبي صلى الله عليه و سلم الله عليه وسلم قال أبو بكر وعمر مني بمنزلة هارون من موسى.[1] علىّ بن حسن بن علىّ بن زكرياى شاعر، از ابوجعفر محمّد بن جرير طبرى، اينگونه نقل میكند كه بُشر بن دحيه، از قزعة بن سويد، از ابن ابى مُلَيكه اينگونه نقل مىكند: ابن عبّاس مىگويد كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله) فرمود: نسبت ابوبكر و عمر به من، مانند نسبت هارون به موسى است.»
قابل توجه است که خطیب بغدادی در حالی این حدیث جعلی را در کتاب خود ذکر کرده، که محدثان بزرگ متقدم و متأخر از اهل تسنّن متذکر حدیث اصلی (حدیثی که نام امیرالمومنین در آن ذکر شده است) شدهاند. براى نمونه مىتوان به بُخارى[2]، مسلم نيشابورى[3] و ديگر نويسندگان صحاح اشاره نمود. نگارندگان مسند نیز همچون احمد بن حنبل شيبانى در مسندش و معجم نگارانی هم مانند طبرانى در المعجم الكبير به اين حديث اشاره كردهاند.
علاوه بر این عدهای از محدثین و رجالیون متعصب اهل سنت مانند ابن جوزی و ابن حجر عسقلانی که بعضاً به آنها نسبت نصب داده میشود این حدیث را ذکر کرده و به تضعیف آن پرداختهاند. ابن حجر در لسان المیزان پس از اینکه این حدیث جعلی را نقل میکند آن را تضعیف کرده و به جعلی بودن آن تصریح میکند و بعضی از روات آن را متهم به جعل میکند.[4]
ابن جوزی نیز در العلل المتناهیه آوده است: «حديث آخر اخبرنا ابو منصور القزاز قال انا ابوبكر بن ثابث قال اخبرنا علي بن عبدالعزيز الطاهري قال انا ابو القاسم علي بن الحسن بن علي بن زكريا الشاعر قال انا ابو جعفر محمد بن جرير الطبري قال انا بشر بن دحية قال انا قزعة بن سويد عن ابن ابي مليكة عن ابن عباس أن النبي صلى الله عليه و سلم قال ابو بكر وعمر مني بمنزلة هارون بن موسى. قال المؤلف هذا حديث لا يصح والمتهم به الشاعر وقد قال ابو حاتم الرازي لا يحتج بقزعة بن سويد وقال احمد هو مضطرب الحديث.[5] ابن منصور قزّاز، از ابوبكر بن ثابت، از على بن عبدالعزيز طاهرى، از ابوالقاسم على بن حسن بن علىّ بن زكريّاى شاعر، از ابو جعفر محمّد بن جرير طبرى، از بُشر بن دحيه، از قزعة بن سويد، از ابن ابى مُلَيكه نقل مىكند كه ابن عبّاس مىگويد: پيامبر فرمود: نسبت ابوبكر و عمر به من مانند نسبت هارون به موسى است. ابن جوزى پس از نقل اين حديث مىگويد: اين حديث صحيح نيست و كسى كه به جعل اين حديث متّهم است على بن حسن شاعر است. ابو حاتم رازى گويد: روايت هاى قزعة بن سويد قابل استناد نيستند.»
با مشاهده این شواهد و تصریحات، آنهم از افرادی متعصب مثل ابن جوزی و ابن حجر به خوبی میتوان نتیجه گرفت دستهایی پشت پرده وجود دارد که بین مسلمین تفرقه ایجاد کند و آنها را از صراط حق منحرف سازد و اگر نبود تاریکیها و ضلالتها انحرافی در امت اسلامی وجود نداشت و مردم گرد اهل بیت (علیهم السلام) جمع میشدند و با نور هدایت آنها در مسیر سعادت قدم برمیداشتند. و چه بسیارند امثال این حدیث که توسط کوردلان و معاندان مورد تحریف قرار گرفته است.
پینوشت:
[1]. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، بیروت: دارالکتب العلمیة، ج 11 ص 384
[2]. محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، بیروت: دار ابن کثیر، ج 3 ص 1359
[3]. مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، بیروت: دارالجیل، ج7 ص 120
[4]. ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، بیروت: موسسة الاعلامی للمطبوعات، ج 4 ص 219
[5]. ابن جوزی، اللعلل المتناهیة، بیروت: دارالکتب العلمیة، ج 1 ص 199.
افزودن نظر جدید