ردیه امام خمینی بر صوفیه: صوفیان عوام نزد خداوند بیدلیلند.
پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ شریعت همانطور که خود کلمه هم گویای معنایش است مجموعهای از دستورات است که از جانب شارع یعنی الله عزوجل صادرشده است و توسط پیامبر و جانشینان پیامبر(علیهم صلوات الله) به بندگان ابلاغ شده است و بر اساس توقیع شریف امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) در غیبت کبری در زمان غیبت کبری بندگان خدا وظیفهشان رجوع به مجتهدین جامع الشرائط است. در نامه حجت بن الحسن (ارواحنا فداه) به محمدبن عثمان چنین آمده است «أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ.[1] در حكم پیشامدهای تازه به راویان حديث ما رجوع كنيد زيرا آنها حجت بر شمايند و من حجت بر آنهایم و در روایات دیگر صفات این افراد مفصلاً گفتهشده است.
شیخ حر عاملی از امام حسن عسکری(علیهالسلام) روایتی نقل میکند که حضرت صفات مراجع تقلید را شمرده و سپس میفرمایند که از اینچنین شخصی عوام باید تقلید کنند؛ در کتاب شریف وسائل الشیعه در ذیل حدیثی از امام یازدهم ابا الحجه حسن بن علی العسکری(علیهالسلام) چنین نگاشته شده است که «فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوه.[2] پس هر فقيهى كه مراقب نفسش بوده و حافظ دين خود است و با نفس خود مخالف است و مطيع امر مولى هست، بر عوام است كه از چنين فقيهى تقليد كنند. لذا علمای شیعه برای رساندن شریعت و اوامر و نواهی شارع مقدس کتابهای توضیح المسائل و امثال آن را نوشتهاند که مردم با مراجعه به آن پایبند به شریعت باشند یکی از همین کتابها تحریر الوسیله نوشتهی امام خمینی است که مرحوم امام در ابتدای همین کتاب مینویسند: «هر مكلفى كه به مرتبۀ اجتهاد نرسيده بايد در غير ضروريات دين در تمام عبادات و معاملاتش حتى مستحبات و مباحات (كه ضرورى نباشند) يا مقلد باشد و يا محتاط، بهشرط آنكه موارد احتياط را بداند. و آن موارد را كم كسى مىداند. پس عمل شخص عامى كه آشنا به موارد احتياط نيست، بدون تقليد به تفصيلى كه مىآيد، باطل است.»[3] یعنی امام خمینی(قدس سره) کسی را پابند به شریعت میدانند که به دستورات شرع عمل کند و کسی را عامل میدانند که از طریق اجتهاد یا تقلید یا احتیاط در صورت امکان مسائل شرع را به دست آورده باشد. با این مقدمه میتوان بهخوبی از مطالبی که میآید فهمید که امام خمینی نسبت به صوفیه و قاعدهی «المجاز قنطرة الحقیقة»و بهتبع آن فرار از احکام شرعیه فرعیه بیزاری جسته و آنها را در محکمهی عدل الهی مغلوب دانستهاند. نظر مرحوم امام خمینی(قدس سره) در مورد طریقت و حقیقت این است که این دو مورد فقط از دروازهی شریعت به دست میآید. یعنی هرکسی بخواهد وادی مقام اولیا بشود راهی جز پیمودن شریعت ندارد که همان عمل به دستورات معصومین که از استنباطهای مراجع تقلید بهدقت میآید است و به دستور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) که فرمودند: «فارجعوا الی روات احادیثنا» آنها مطاع اند. لذا صوفیان مدعی حقیقت که از شریعت سرباز میزنند نزد خداوند معذور نیستند.
«طريقت» و «حقيقت» جز از راه «شريعت» حاصل نخواهند شد، زيرا ظاهر راه باطن است... كسى كه چنين مىبيند كه با انجام تکلیفهای الهى باطن براى او حاصل نشد، بداند كه ظاهر را درست انجام نداد. و كسى كه بخواهد به باطن برسد بدون راه ظاهر، مانند برخى از صوفيان عوام، او هيچ دليلى از طرف خداوند ندارد.» [4]
بسیار آشکار و عیان است که امام خمینی(رحمهالله) علاوه بر اینکه صوفیان را عوام خوانده و باصفت عوام از آنها یادکرده است؛ آنها را به خاطر فرار از وادی شریعت و به عبارتی شریعت گریزی محکوم در درگاه الهی میداند و دربارۀ گراميداشت سالكان واصل، كه جامع بين ظاهر و باطناند، در كتاب سر الصلاة چنين مىفرمايند: «از امور مهمهاى كه تنبه به آن لازم است... آن است كه اگر كلامى از بعض علماى نفس و اهل معرفت ديدند... بدون حجت شرعى رمى به فساد نكنند. و گمان نكنند هر كس اسم از... مقامات اوليا... برد، صوفى است يا مروّج دعاوى صوفيه است. به جاندوست قسم كلمات نوع آنها شرح بيانات قرآن و حديث است.»[5] در این کلام امام خمینی نیز منش و خط فکری امام بسیار واضح است که سالکان واصل را در مقابل صوفیان و دعاوی صوفی قرار داده است و بالطافت دعاوی آنها را باطل خوانده است.
کلام آخر از شاگرد مکتب امام خمینی (ره)، آیتالله جوادی آملی(حفظه الله) که در کتاب ولایتفقیه چنین نوشتهاند: «عدهای فکر میکنند که اهل طریقتاند و لذا کاری با شریعت و احکام دین و ظواهر شرعی ندارند؛ امام امت (قدس سره) که هم اهل شریعت بود و هم اهل طریقت، در این زمینه سخن دلپذیری دارد که میفرماید: «آنان که فکر میکردند یا فکر میکنند که بدون شریعت میتوانند به مقصود برسند، هیچ شاهد و دلیلی ندارند؛ زیرا ذات اقدس اله که راهنماست، تنها راه کمال و سعادت را عمل به شریعت میداند. اما آنان که میپندارند از طریق عمل به شریعت نمیتوان به طریقت رسید، آنان نیز شریعت را درست نشناختهاند و درست و صحیح به آن عملنکردهاند و کسانی که با سیر و سلوک و شریعت و طریقت هماهنگ شدند، ولی به حقیقت بار نیافتند، برای آن است که بهدرستی منازل پیشین سائران و سالکان را طی نکردهاند. امام خمینی (رحمه الله) این سخن را در تعلیقه بر کتاب فصوص الحکم، در ذیل آیه شریفه «ولو انهم اقاموا التوریة والانجیل وما انزل الیهم من ربهم لاکلوامن فوقهم و من تحت أرجلهم» آوردهاند. ایشان در ذیل این کریمه میفرماید: «از این آیه بهخوبی برمیآید که نیل به معرفت و باطن، جز از راه ظاهر و حفظ آن میسر نیست و کسی نمیتواند بدون رعایت ظواهر شرعی، ادعای رسیدن به باطن داشته باشد. سیدنا الاستاد امام خمینی (قدس سره) در شرح این آیه، هم صوفیان عوامی را که بدون شریعت، دم از طریقت میزنند محکوم میکند و هم به متحجران و مقدسمآبهایی که میگویند شریعت، انسان را به طریقت و حقیقت نمیرساند فرمود که شما درست به شریعت عملنکردهاید وگرنه مییافتید آنچه را که دیگران یافتهاند.»[6]
پینوشت:
[1]. ابن بابويه، محمد بن على ، كمال الدين و تمام النعمة، محقق؛مصحح: غفارى، على اكبر،2جلد،ناشر: اسلاميه، تهران، 1395 قمری، جلد 2، صفحه 484
[2]. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، محقق؛مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 30جلد، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام،قم، 1409 قمری، جلد27، صفحه 131
[3].خمينى، سيد روح اللّٰه موسوى - مترجم: اسلامى، على، تحرير الوسيلة - ترجمه، 4 جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم،، 21، 1425 ه ق ج1، ص 5
[3]. موسوی خمینی، روح الله، سر الصلاة ( معراج السالکین و صلاة العارفین ) ناشر : موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی جلد : ۱ بخش: مقدمه صفحه ۲۲
[4]. همان صفحه ۲۲
[5]. جوادی آملی؛ عبدالله، ولایت فقیه ، ولایت فقاهت و عدالت، ناشر: مرکز نشر اسراء، قم، ۱۳۷۸، فصل ششم، بخش اول.
افزودن نظر جدید