آیا پیامبر در حق معاویه دعای خیر کرده اند؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی بر این باورند؛ که آنچه مورخین در مورد معاویه بر آن اتفاق نظر دارند، دعای خیر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حق معاویه میباشد: «أللهُمَّ عَلِّم معاويةَ الکتابَ و الحسابَ، و قِهِ العذاب».
در مورد این حدیث حتی یک نفر از محدثین و اهلفن آن را توثیق نکردهاند، بلکه در سند آن شخصی به نام حارث بن زیاد است که اولاً صحابی نیست. ثانياً او را تضعیف یا مجهول و منکرالحدیث و لیّن خواندهاند.[1]
در طريق ديگر این حدیث سعید بن عبدالعزیز آمده که گفتهاند: محفوظاتش در آخر عمر به هم ریخت.
علامه هیثمی نیز تمامی طرق و اسناد حدیث را تضعیف کرده است.[2] نکته ديگر اینکه علماء اهلسنت با صراحت تمام وجود حتی یک حدیث صحیح را در فضیلت معاویه انکار میکنند و میگویند حتی یک حدیث صحیح به ما نرسیده است.
- اسحاق بن ابراهیم حنظلی میگوید: «در فضل معاویه حتی یک حدیث صحیح نداریم».[3]
- ابنتیمیه که از هوادران سرسخت بنیامیه و معاویه است میگوید: «گروهی در فضیلت معاویه روایاتی را وضع و جعل کردهاند و روایاتی را به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نسبت دادهاند که تمامی آنها دروغ است».[4]
- بدرالدین عینی شافعی، شارح صحیح بخاری میگوید: «یک حدیث صحیح در فضیلت معاویه نداریم، بر این معنا اسحاق بن راهویه و امام نسایی و غیر این دو نیز تصریح دارند، به همین جهت است که امام بخاری در کتاب خود نوشته؛ «باب ذکر معاویه» ننوشته؛ «فضیلت معاویه و مناقب او».[5]
- علماء دیگر اهلسنت هم بر این نظر متفقاند.[6] تنها روایت صحیح در فضیلت معاویه این است که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «خدا شکم معاویه را سیر نکند.» امام نسایی در مسجد دمشق، هنگامیکه هواداران معاویه از او حدیثی درباره معاویه خواستند فرمود: «فضیلتی برای او سراغ ندارم مگر این حدیث که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند:«لا أَشبَعَ اللهُ بَطنَه»؛ خدا شکم او را سیر نکند. هواداران معاویه پس از شنیدن این حدیث، امام نسایی را شکنجه نمودند و کتک زدند و از مسجد بیرون انداختند، بر اثر این شکنجه امام نسایی درگذشت.[7]
به گفته امام ذهبی (حنبلی یا شافعی) او هرگز سیر نمیشد و جزء پرخواران دنیا به شمار میرفت.[8] به گفته امام ابن کثیر دمشقی (حنبلی یا شافعی) او روزی هفت وعده غذا میل میکرد و در هر وعده ظرفهای بزرگ پر از غذا و گوشت را میآوردند، او آنها را میخورد و میگفت: «خسته شدم، اما سیر نشدم».[9]
پینوشت:
[1]. مجمع الزوائد، هيثمي، دارالكتب العلمية، بيروت، 1408، ج9، ص356.
[2]. همان.
[3]. اللئالي المصنوعة، سيوطي، جلال الدین عبدالرحمن، دارالكتب العلمية، بيروت، 1417، ج1، ص388.
الموضوعات، ابن الجوزي، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، دارالفکر، بیروت، 1386، ج2، ص24.
الفوائد المجموعة، شوكاني، دارالكتب العلمية، بيروت، ص407.
البدایه و النهایه، ابن كثير، ابوالفداء اسماعیل بن کثیر، چاپ اول، دارإحياء التراث العربي، بيروت، 1408، ج8، ص123.
[4]. منهاج السنة، ابن تيمية الحرّاني، ابو العباس تقی الدین احمد بن عبدالحلیم، مؤسسة الریان، بیروت، لبنان، 1424 هـ ق، ناشر دارالفضیلة ریاض، عربستان سعودی، ج3، ص 85-86 «و طائفة وضعوا لمعاویة فضائل و رووا أحادیث عن النبی(صلی الله علیه و آله) فی ذلک کلّها کذب.
[5]. عمدة القاری، عيني، دارإحياء التراث العربي، بیروت، لبنان، ج16، ص249.
فتح الباری، ابن حجر عسقلاني، دارإحياء التراث العربي، بیروت، ج7، ص83.
إرشاد الساری، حافظ قسطلاني، دارالتراث العربي، بيروت، ج8، ص243.
وفيات الأعيان، ابن خلكان، دارالثقافة، بیروت، ج1، ص77.
[6]. الفوائد المجموعة، شوكاني، دارالكتب العلمية، بيروت، ص407.
لسان الميزان، ابن حجرعسقلاني، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، بيروت، 1390، ج1، ص374 .
المنتظم، ابن الجوزي، دارالفكر، بيروت، ج3، ص372.
[7]. سيرأعلام النبلاء، ذهبي، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان، مؤسسة الرسالة، بيروت، چاپ نهم، 1401، ج14، ص132 – 129.
وفیات الأعیان، ابن خلكان، دارالثقافة، بیروت، ج1، ص77.
[8]. سيرأعلام النبلاء، ذهبي، شمس الدین محمد بن احمد بن عثمان، مؤسسة الرسالة، بيروت، چاپ نهم، 1401، ج3، ص123.
[9]. البدایه و النهایه، ابن كثير، ابوالفداء اسماعیل بن کثیر، چاپ اول، دارإحياء التراث العربي، بيروت، 1408، ج8، ص128.
دیدگاهها
babak
1394/02/02 - 20:59
لینک ثابت
اگه به توجیهات شاخ دار این
افزودن نظر جدید