شکسته شدن حریم خانه فاطمه (س) افسانه یا واقعیت؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی سخن از ظلم و اجحاف، نسبت به خاندان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به میان میآید، شاید این دغدغه نیز برای بعضی افراد که در جریان متن کامل جریانات و حوادثی که در آن دوران به وقوع پیوسته، نیستند، پیش بیاید که نکند این نوشتهها و سخنانی که شیعیان هر ساله آن را بازگو میکنند، نتیجه خوشبینی و ارادت ایشان نسبت به امامانشان بوده و در واقع، این عمل شیعیان برگرفته از برداشتهای ایشان نسبت به حوادث آن دوران بوده است!
در پاسخ به این دغدغه باید گفت: اگر سخنانی که امروزه شیعه آن را به عنوان سندی بر جنایات حکّام جور و همهی کسانی که نسبت به این خاندان و مادر ایشان یعنی حضرت صدّیقه کبری (سلام الله علیها) روا داشتهاند، هر ساله احیاء میکند، فقط در منابع شیعی بوده و کتب دیگر مکاتب از آن خالی بود، شاید تا حدودی میشد به این شبهه قوت داد؛ اما از آن جا که حوادثی را که شیعه آن را امروزه به رخ حامیان سلاطین و حکام مقارن با آن زمان میکشاند، به صورت کاملا مشروح و واضح و بدون کنایه و به صورت شفاف در کتب و مکاتب اهلسنّت آمده است، دیگر جای هیچگونه شک و شبههای را باقی نمیگذارد. در آن زمان توسط افرادی مشخص و معین، این خاندان و اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد آزار و اذیّت قرار گرفته که اثر آن تا به امروز نیز باقی است. بنابراین ما در این مقاله، مبنای گفتار و استدلالمان را منابع روایی اهلسنّت قرار میدهیم تا بدین وسیله جای شبهه باقی نماند.
حادثه هجوم به خانهی وحی و مصدوم شدن پاره تن پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در بسیاری از منابع روایی اهلسنّت و کتب دست اول ایشان آمده است که رجوع به آن، حجّت را بر هر خواننده منصفی تمام میکند و حق را بر او روشن میسازد. همینجا نیز باید این نکته را متذکر شویم که اگر خوانندهای بدون رعایت انصاف و تعصب جاهلانه، مطلبی را بخواند، نمیتوان امید به تأثیر در وی را انتظار داشت همانطور که در یک شِبه ضرب المثل معروف میخوانیم که: انسانِ خوابیده را میتوان بیدار کرد و امید به بیدار کردن آن میرود، امّا کسی که خود را به خواب زده باشد به هیچ وجه نمیتوان آن را بیدار کرد و احتمال بیدار شدن او احتمالی بیهوده خواهد بود. بنابراین امید است خوانندگان محترم بدون تعصب قومیتی و ملیتی و فقط به منظور فهم واقعبینانه متن زیر را مطالعه نمایند.
آلوسی که از مفسران مورد قبول وهابیت است روایتی را از کتاب «ابان بن عیاش» نقل کرده و در سند آن خدشه نیز وارد نکرده است: «هنگامی که ابوبکر برای بیعت، دنبال علی (علیه السلام) فرستاد و او نپذیرفت، عمر عصبانی شد و درب خانه او را به آتش کشید و داخل خانه فاطمه (سلام الله علیها) شد؛ فاطمه (سلام الله علیها) برابر او قرار گرفت و فریاد زد: «وای پدرم، ای رسول خدا!» عمر شمشیرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوی فاطمه (سلام الله علیها) کوبید و نیز با تازیانه به بازوی او ضربه زد. در این هنگام، بار دیگر فاطمه (سلام الله علیها) فریاد زد: «ای وای پدرم!» علی (علیه السلام) ناگهان از جای برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت بر زمین کوبید و ضربهای محکم بر بینی و گردن او نواخت...».[1] دیگران نیز در جایی دیگر به همین مطلب اشاره کردهاند.[2]
آیا با وجود این نوشتهها که از کتب عالمان غیر شیعی و مورد قبول وهابیت نقل شده باز هم میتوان در وقوع آن حادثه تشکیک کرد؟ اگر این مطالب را از کتب شیعه نقل میکردیم (که البته منابع شیعی در ابن رابطه بسیار غنی است)، شاید شکّ خوانندگان قابل پذیرش میبود. امّا الان اگر خواننده انصاف به خرج دهد، باید در قبول واقعیت تردید به خود راه ندهد. باشد که همه ما در برابر استدلالات منطقی سر تعظیم فرود آورده و و بدین وسیله به واقعیات برسیم.
پینوشت:
[1]. آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج3، ص124.
[2]. المالکی، العقائد المذهب الحنبلی، عمان، مملکه الاردنیه الهاشمیه1421، ص52.
افزودن نظر جدید