عذر بدتر از گناه

  • 1392/06/18 - 15:29
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مولف کتاب امر و خلق در آن کتاب اغلاط ادبی نوشته های باب را توجیه کرده و گفته بعضی از کلمات خلاف قواعد جاری می شوند تا دیگران بفهمند که سید باب تحصیل علوم نداشته، بلکه به نورالله صدر منشرح به علوم الهیه شده که با اندک تاملی می توان این دلیل سست را رد کرد.
book

در کتاب امر و خلق گوید: از حضرت نقطه در صحیفة العدل است، و اینکه در بعضی مقامات تبدیل کلمات و در بعضی به خلاف قواعد جاری گشته لاجل اینست که مردم یقین نمایند که صاحب این مقام بر سبیل تحصیل اخذ آیات و علوم نکرده، بل به نورالله صدر منشرح به علوم الهیه شده، و حکم تبدیل را به شأن بدیع و خلاف قواعد را به قاعده الهیه راجع نمایند.... الخ. [1]

اولا: جناب سید باب و مولف این کتاب متوجه نشده اند که درست کردن آیات و تنظیم جملات از شخص بی سوادی که تحصیل نکرده است، موقعی دارای اهمیت و جالب توجه است که صحیح و بی غلط و درست باشد و اگر هر شخص بی سوادی طبعا می تواند جملات نامربوط و مغلوط و بر خلاف قواعدی از زبان و قلم خود جاری کند.

ثانیا: اگر صدر ایشان به نور الهی و علوم ربانی منشرح گشته است، می باید به صحت و روی حقیقت و طبق واقعیات منشرح گردد نه روی بطلان و غلط و نادرستی و بر خلاف حق و البته هر چیزی نسبت به خود واقعیتی داشته و هر علمی در مرتبه خود حقیقتی را دارا می باشد، و واقعیت در علوم طبیعی مطابقت پیدا کردن با خارج و طبیعت است، و واقعیت در علوم ادبی موافقت با قواعد را بدست آورده و ضبط کرده اند.

از باب مثال: اگر خداوند متعال به کسی علم طبابت را به الهام و القاء تعلیم فرماید: لازم است به نحو کامل و صحیح خواص نباتات را عالم شده و امراض را تشخیص داده و معالجات آنها را بطور درست انجام بدهد، و اگر کسی ادعاء کند که خداوند متعال زبان انگلیسی را به من الهام کرده است، لازم است به تمام الفاظ و لغات انگلیسی و کیفیت تلفظ و لهجه و صحیح آنها و معانی واقعیه و درست لغات آشنا باشد، نه اینکه کلمات را به غلط تلفظ کرده و از پیش خود معنی گرفته و بر خلاف تفاهم و استعمالات مردم این لغت کلماتی تلفظ کرده و ادعاء کند که این همه گفته ها و نوشته های من روی تعلیم الهی و الهام غیبی است. و همچنین است اگر شخصی گوید من به الهام فهمیدم که اسم تو محمد است، در صورتی که اسم شما علی باشد.

ثالثا: اختلاف در گفتن و نوشتن به این معنی که گاهی مطابق قواعد مندرجه حرف زدن و گاهی بر خلاف قواعد عمل کردن خود علامت تحصیل ناقص و تعلم ضعیف و عدم احاطه به قواعد و کلیات علوم است، چنان که خداوند متعال می فرماید:

و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا (النساء/82)- اگر از جانب غیر خدا باشد به سبک واحد و یک نواخت نمی شود.

رابعا: قواعد و دستور های هر زبان را از کتاب ها و نوشته ها و گفته هایی می گیرند که از بزرگ ترین افراد درجه اول و خالص و فصیح آن زبان اظهار بشود و ماخذ و مهمترین مستند و محکم ترین کتابی که در زبان عرب در درجه اول مورد استناد است، قرآن مجید است که در زمانی و در محیطی تالیف شده است که بهترین زمان و با رونقترین دوره زبان عرب بوده و فصاحت و بلاغت آن کتاب در آن عصر به حد اعلا و مورد قبول موافق و مخالف بوده است. پس محکمترین ماخذ و مهمترین مستند برای قواعد و قوانین لغت عرب قرآن مجید است، و لازمست قواعد لفظیه (صرفی و نحوی) این لغت را از این کتاب اخذ کنیم، نه اینکه جملات و کلمات قرآن را به قواعد حادثه و قوانین ماخوذه تطبیق بنماییم. و قرآن مجید غیر از کتابیست که در محیط عجمی و از شخص عجم و بعد از سیزده قرن از رونق این زبان نوشته شود. و میرزا بهاء نیز متوجه این حقیقت نشده و خیال می کند که حجت و مستند بودن قرآن مجید در قسمت ادبیات ولغت عرب از لحاظ آسمانی بودن آن است، و در لوح کرمانی می گوید: تو و امثال تو گفته اند که کلمات باب اعظم و ذکراتم غلط است و مخالف است به قواعد قوم هنوز آنقدر ادراک ننموده که کلمات منزله الهیه میزان کلی است و دون او میزان او نمی شود و هر یک از قواعدی که مخالف آیات الهیه است از درجه اعتبار ساقط . [2]

و اینگونه بود سید باب یکسری عوام را به دور خود جمع کرده و با یکسری کلمات عجیب که مانند کلمات جادوگران است، آنها را شیفته ی خود کرد. اما نور قرآن آنقدر وسیع است که کلمات سید باب در مقابل آن قد خمیده است و عقلا بهتر این را می دانند. [3]

 

پی نوشت:

1- امر و خلق، صفحه 379

2- امر و خلق، صفحه 386

3- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 3 صفحه 31 تا 34

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.