حرمت خانه فاطمه (سلام الله علیها)

  • 1393/12/16 - 21:14
حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در سنین جوانی از دار دنیا رخت بر بست و به دیدار پدرش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نائل گشت. کسی نیست بپرسد چگونه می‌شود یک همسر جوان در خانه‌ای که آکنده از مهر، عطوفت، مهربانی، گذشت و ایثار است، به یک‌باره دچار عارضه شده و از دار دنیا برود؟ چگونه می‌شود که تنها یادگار نبیّ اکرم، آن هم...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در سنین جوانی از دار دنیا رخت بر بست و به دیدار پدرش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نائل گشت. کسی نیست بپرسد چگونه می‌شود یک همسر جوان در خانه‌ای که آکنده از مهر، عطوفت، مهربانی، گذشت و ایثار است، به یک‌باره دچار عارضه شده و از دار دنیا برود؟ چگونه می‌شود که تنها یادگار نبیّ اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آن هم در کمتر از چند ماه پس از رحلت جانسوز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جلوی چشم زمام‌دارن وقت از دار دنیا برود و ایشان هیچ تحقیق و بررسی در این باره را انجام ندهند؟ آیا شما می‌توانید برگی از تاریخ را بیابید که پس از وقوع این جریان کسی به اتهام مرگ فاطمه (سلام الله علیها) بازداشت شده و مورد سؤال و جواب قرار گیرد؟ آیا افکار بیدار و آگاه چنین چیزی را می‌پذیرد که دختر اشرف مخلوقات در خانه جان سپارد و مراسم تدفینش بدون هیچ تشریفاتی در دل شب توسط چند نفر انجام شود و پس از آن نیز از جانب مسئولین امر هیچ واکنشی صورت نپذیرد؟ کسی نیست بپرسد حرمت خانه فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در نزد حکّام زمان تا چه مقدار بوده؟ آیا شهر مدینه اینقدر در نا امنی بسر می‌بُرد که خانه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد هجوم قرار گیرد و کسی لب به اعتراض نگشاید؟

بگذارید حرمت خانه فاطمه (سلام الله علیها) را از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگو کنیم: پیامبر آیه 36 از سوره نور را تلاوت فرمودند: «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّـهُ أَن تُرْ‌فَعَ وَيُذْكَرَ‌ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ [نور/36] خانه‌هایی که خداوند اجازه فرموده تا جایگاه آنان بلند گردد...»، کسی پرسید: «این خانه کدام است؟» حضرت فرمود: «خانه‌های پیامبران». ابوبکر پرسید: «آیا این خانه -علی (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها)- هم از همان‌ها است؟» حضرت فرمودند «آری، از برترین آن‌ها است.»[1] حال جای این سؤال است که پرسیده شود، مگر این ابوبکر نبود که خود از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این موضوع را شنیده بود؟ آیا او حرمت این خانه را نگه داشت؟ آیا پیگیر وقایع آن جنایت شد؟ آیا در این حادثه خم به ابرو آورد؟ مگر آنان ارادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به این خانه را با چشمان خود ندیدند؟ مگر آیه قرآن در این زمینه را نخواندند که می‌فرماید: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چهل صبح‌گاه به خانه فاطمه (سلام الله علیها) گذر می‌نمود، ندا می‌داد: «درود و رحمت خداوند بر شما خاندان پیامبر! برای نماز برخیزید که خداوند شما را مورد رحمت خویش قرار دهد. «إِنَّمَا يُرِ‌يدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّ‌جْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَ‌كُمْ تَطْهِيرً‌ا [احزاب/33] خداوند می‌خواهد پلیدی و گناه را فقط از شما اهل‌بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد».

ابن عساکر این روایت را با هشت ماه ذکر نموده: «ابوسعید خدری گوید: هنگامی که آیه «خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکیبا باش» نازل گردید، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به مدت 8 ماه درب خانه علی (علیه السلام) می‌آمد و ندا می‌داد: «هنگام نماز است، خداوند شما را رحمت کند!» سپس آیه تطهیر را تلاوت می‌فرمود».[2] و همین روایت با 9 ماه در روایت سیوطی آمده: «ابن عباس گوید: به مدت 9 ماه هر روز هنگام نمازهای پنچ‌گانه شاهد بودیم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد خانه علی بن ابی‌طالب می‌آمد و می‌فرمود: «نماز را به پا دارید؛ درود و رحمت خداوند بر شما خاندان» پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سپس آیه تطهیر را قرائت می‌فرمود.»[3] بنابراین با وجود این‌ همه تأکیدات و روش عملی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در به اثبات رساندن حرمت فوق العاده خانه فاطمه (سلام الله علیها) جای هیچ‌گونه شکی را باقی نمی‌گذارد که اولاً همه‌ی اصحاب از مقام و منزلت این خانه و خانواده آگاه بودند و دوم اینکه علی‌رغم دانستن این موضوع، عده‌ای در نهایت جسارت و سنگدلی خباثت درونی خویش را به ظهور رسانده و چهره حقیقی خویش را نشان دادند و سوم این‌که چون خود زمام‌داران در این قضیه نقش داشتند، پی‌گیر این رخداد نشده و از آن به سادگی گذشتند. امّا تاریخ نقاب از چهره اینان برداشت و حقیقت را برای آیندگان روشن ساخت.

پی‌نوشت‌:

[1]. شهاب الدین الآلوسی البغدادی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج18، ص174
[2]. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق: محب الدین ابوسعید عمر بن غرامه العمری، دارالفکر، بیروت، 1995م، ج42، ص136
[3]. ابوالقاسم الطبرانی، المعجم الاوسط، تحقیق: طارق بن عوض الله بن محمد، دارالحرمین، قاهره، 1415 ه.ق، ج8، ص112، ح 8127 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.