شیعه ممدوح یا مذموم قرآن ؟

  • 1393/11/29 - 10:40
لفظ شیعه در قرآن کریم به دو شکل مفرد (شیعه) و جمع (شیعا) به کار رفته‌است؛ در مواردی که به شکل مفرد به کار رفته اسم برای گروهی خاص، مثل پیروان پیامبران بوده‌است که مورد مدح قرار گرفته است و هنگامیکه به شکل جمع به کار رفته است وصف برای گروه‌های زیادی است که ویژگی اصلی آنها تفرقه و پراکندگی و ایجاد اختلاف در دین خدا است. گروه‌های بسیاری که در فرهنگ قرآنی از آنها به بدی یاد شده‌است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ لفظ شیعه در قرآن کریم به معنای پیرو و رهرو، به دو گونه آمده‌است: شیعه ممدوح، که در قرآن کریم به شکل مفرد بکار رفته‌است و اسم برای گروه خاصی است. و دیگری شیعه مذموم؛ که در قرآن کریم به شکل جمع آمده‌است و وصفی است برای گروه‌های متفرق. که در اینجا به ذکر این موارد می‌پردازیم؛

شیعه ممدوح در قرآن کریم؛ آیه اول، «و انّ من شیعته لابراهیم ...[صافات/۳۸] و از پیروان او ابراهیم بود.» برای تفسیر این آیه علما به سه موضوع استناد کرده‌اند، معنای شیعه، مرجع ضمیر شیعته، شیعه معنای لغوی است یا اصطلاح برای گروه خاص؟ در مورد معنای شیعه علما شیعه و سنی هماهنگی دارند، از اهل سنت سیوطی در الدرالمنثور، طبری در جامع البیان، نحاس در معانی القرآن، و شوکانی در فتح القدیر از مجاهد نقل کرده‌اند: «أی علی منهاجه و سنته.[۱] یعنی بر روش و سنت او.» از علما شیعه هم شیخ طوسی در التبیان و علامه مجلسی در بحار الانوار فرموده‌اند: «یعنی ابراهیم (علیه السلام)در توحید و عدل و پیروی از حق بر رویه و سنت نوح (علیه السلام) می‌باشد.»[۲]

در مورد مرجع ضمیر شیعته دو مصداق در تفاسیر شیعه و سنی ذکر شده‌است؛ یکی حضرت نوح (علیه السلام) و دیگری حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم). پس اولین معنای آیه شریفه این می‌شود؛ ابراهیم از پیروان نوح بود. این معنا را هم آیات قرآن تایید می‌کند چون در آیات قبل سخن از نوح است پس مرجع ضمیر هم به او برمی‌گردد، و هم جمعی از مفسرین بر این اعتقاد هستند. ابن‌جوزی می‌گوید: «ضمیر "ها" در شیعته در گفته‌ی بیشتر مفسرین به نوح بر‌می‌‌گردد.»[۳] در مقابل هم برخی مرجع ضمیر را به حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) برگردانده‌اند.[۴] به هر حال طبق این تفاسیر کلمه شیعه در این آیه در مورد پیروی ابراهیم (علیه السلام) از نوح (علیه السلام) یا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به کار رفته‌است و نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح هم است.

آیه دوم که لفظ شیعه همراه با مدح، در آن بکار رفته‌است؛ «... هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَ هَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّه...[قصص/۱۵ ] ... اين از دوستانش بود و آن از دشمنانش پس از او يارى جست، آنكه از پيروانش بود برای غلبه بر آنكه از دشمنانش بود...» در این آیه هم لفظ شیعه در مورد پیروان حضرت موسی(علیه السلام) به کار رفته‌است. پس نمی‌‌تواند لفظ مذمومی باشد. با بررسی این آیه شریفه به این نکات نیز می‌‌رسیم که اولاً لفظ شیعه در شکل مفرد، به پیروان انبیاء اطلاق شده‌‌است چون در آیه قبل در مورد پیروی از نوح (علیه السلام) یا محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) عنوان شده‌است و در این آیه بر پیروان موسی(علیه السلام). نکته دیگر کلمه شیعه در این آیه مقابل کلمه عدوّ به کار رفته‌است که این خود دلیل بر این است که شیعه به شکل پیروی در تدین و دیانت است.

شیعه مذموم در قرآن کریم؛ گفتیم که شیعه در قرآن کریم به دو شکل مفرد و جمع به کار رفته‌است؛ در مواردی که به شکل مفرد به کار رفته اسم برای گروهی خاص، مثل پیروان پیامبران بوده‌است که مورد مدح قرار گرفته‌است و هنگامیکه به شکل جمع به کار رفته است، وصف برای گروه‌های زیادی است که ویژگی اصلی آنها تفرقه و پراکندگی و ایجاد اختلاف در دین خدا است. گروه‌های بسیاری که در فرهنگ قرآنی از آنها به بدی یاد شده‌است. آیات زیرا نمونه‌هایی از آن است؛ «مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ [روم/۳۲] از آنان مباشيد كه دين خود را پاره‌پاره كردند و فرقه‌فرقه شدند و هر فرقه‌اى به هر چه داشت دلخوش بود.» «اِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا...[قصص/ ۴] فرعون در آن سرزمين برترى جست و مردمش را فرقه‌فرقه ساخت...» «اِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ... [انعام/ ۱۵۹] تو را با آن‌ها كه دين خويش فرقه‌فرقه كردند و دسته‌دسته شدند، كارى نيست.»

در تمام این آیات شیعه به شکل جمع آمده‌است، که وصف است برای گروه‌هایی که در دین حق تفرقه می‌اندازند نه یک گروه خاص. می‌توان نتیجه گرفت که همان طور که صراط المستقیم در فرهنگ قرآن کریم یکی است، گروهی هم که این صراط را می‌پیماید یکی است. یا به عبارتی همانطور که دین حق یکی است؛ «انَّ الدینَ عِند اللهِ الاسلام [آل‌عمران/19] همانا دین در نزد خدا اسلام است.» پیروان دین حق هم یک گروه هستند، برای همین قرآن کریم لفظ شیعه به عنوان پیرو را در قالب مدح به شکل مفرد می‌آورد و از آنجاییکه ادیان غیر حق زیادند، لفظ شیعاً به عنوان مذموم و به شکل جمع آورده‌ می‌شود و وصفی برای آنان می‌گردد برخلاف لفظ مفرد آن که اسم خاص برای گروهی است که پیروان انبیاء می‌باشد.

همچنین روایات بسیاری از بزرگان اهل سنت و شیعه وجود دارد که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) علی و پیروانش را شیعه‌ای نامیده‌است که رستگاران هستند. این روایات از جمله، ذیل آیه شریفه آمده‌اند: «إِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ [بینه/ ۷ ] كسانى كه ايمان آورده‌اند و كارهاى شايسته مى‌كنند بهترين آفريدگانند.» در کتب تفاسیر اهل‌سنت مصداق آن علي (علیه السلام) و شیعیانش است. از جمله سیوطی درالدرالمنثور خود با سه سند و حاکم حسکانی در شواهد تنزیل، خود به این روایت اشاره کرده‌است: «أخرج ابن عساكر عن جابر بن عبد الله قال كنا عند النبي (صلى الله عليه و سلم) فاقبل على، فقال النبي (صلى الله عليه و سلم) و الذي نفسي بيده ان هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامة و نزلت ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات أولئك هم خير البرية. فكان أصحاب النبي (صلى الله عليه و سلم) إذا أقبل على قالوا جاء خير البرية.[5] ابن عساکر از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده‌است؛ که ما نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودیم که علی آمد. پس پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «سوگند به کسی که جان در دست اوست، همانا این (علی) و شیعه اش در روز قیامت رستگارانند.» و بعد آیه خیرالبریه نازل شد. پس اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه باعلی روبرو می‌شدند می گفتند: «خیرالبریه آمد.» پس منظور از شیعه همان لفظ مفردی است که مورد مدح قرآن است و در روایات اسم خاص پیروان علی (علیه السلام) عنوان شده‌است.

پی‌نوشت:

[۱]. الدر المنثور، جلال الدين السيوطي، دار المعرفة للطباعة و النشر، بيروت، لبنان، ج۷، ص۱۰۰/ جامع البیان، طبری، دارالفکر، بیروت، ۱۴۱۵ق، ج۲۳، ص۸۲/ معانی القرآن، نحاس، چاپ اول، ۱۴۰۸، جامعة ام القری، مکه مکرمه، ج۶،ص۳۶/ فتح القدیر، شوکانی، ناشر عالم الکتاب، ج۴، ص۳۹۹و ۴۰۵
[۲]. تبیان، شیخ طوسی، ناشر: مکتب العام الاسلامی، چاپ اول، ۱۲۰۹، ج۸،ص۵۰۸/ بحار الانوار، علامه مجلسی، تصحیح: کاظم مراد خانی، ناشر: موسسه الطور للنشر، تهران، چاپ اول ۱۴۱۱ق، ج۱۲، ص۳۲۶
[۳]. زادالمسیر، ابن جوزی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج۶، ص۳۰۰
[۴]. همان
[۵]. الدر المنثور في التفسير بالمأثور، جلال الدين السيوطي، دار المعرفة للطباعة و النشر، بيروت، لبنان، ج ۶، ص ۳۷۹/ شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، حاكم حسكاني، تصحیح: شيخ محمد باقر محمودي، چاپ اول، ۱۴۱۱ ه.ق، ۱۹۹۰ م، ناشر: مؤسسة الطبع و النشر تابع وزارت فرهنگ و إرشاد إسلامي، تهران، ج ۲، ص ۴۶۶

تولیدی

دیدگاه‌ها

حق را بشناسی،اهل حق مشخص می شود،خیلی هم نیاز به الفاظ نیست،علی (ع) همراه حق است وحق همراه علی (ع)

برچه مبنای این رو مفرد و جمع جواب می دهید.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.