وحی و کتب آسمانی از نظر والش
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بر اساس حکمت الهی هدف غایی آفرینش، زمانی تأمین خواهد شد که انسان بر مسیر کمال حرکت کند و به قرب الهی نائل شود. در این میان مأموریت انبیای الهی ترسیم نقشه راه بر اساس هدایت الهی است. پیامبران الهی به دلیل سعه وجودی و طهارت و وارستگی، مجلای تجلی کلام الهی و مهبط وحی گردیدهاند. تجربه دریافت قوانین هستی از منشأ ربوبی، امری نیست که با هر نوع تجربه دیگری یکسان پنداشته شود.
دونالد والش همچون برخی از مکاتب بشری، وحی را نوعی تجربه عرفانی قلمداد میکند: «قویترین رسول پروردگار، تجربه است.»[1]
بنابر تعالیم متعالی اسلام، تمام موجودات از علم و شعور برخوردارند و سراسر جهان آفرینش در مدرسه هستی زیر تدبیر الهی قرار دارد و هرکس بهقدر ظرفیت خویش میتواند حقایق الهی را دریافت کند؛ ولی معرفت حاصل از این نوع تجارب حتی اگر به القائات شیطانی هم مشوّب نباشد، در درجه معرفتی با وحی یکسان نیست؛ اموری که عقل بشری نیز در فهم برخی از ادراکات آن عاجز است. دونالد والش در یک ادعای عجیب، تجربه را بیشتر از اعتبار کلام الهی در کتب مقدس بیان میکند: «به احساساتت گوش بده، به متعالیترین افکارت گوش بده، به تجربهات گوش بده. هرگاه هرکدام از این برداشتها متفاوت بود، از چیزی که معلمانت به تو گفتهاند یا در کتابها خواندهای، کلمات را فراموش کن؛ کلمات نامطمئنترین منبع دریافت حقیقت هستند.»[2]
اگرچه الهامات درونی یکی از راههای انتقال پیام الهی است ولی تجربه فردی در مقایسه با وحی از حیث میزان اعتبار حجیّت تفاوت بنیادین دارد. وحی باید از هرگونه تغییر، استنباط شخصی، نسیان، خطا و تحریف، از مرحله صدور از جانب خدای متعال تا مرحله ابلاغ به مردم مصون و محفوظ باشد: «عَـٰلِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَی' مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ و یَسْلُکُ مِنْ بَیْنَ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا * لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَ أَحْصَی' کُلَّ شَیْءٍ عَدَدًا. [جن/26-28] خداوند عالِم به تمام غیب است و بس، پس بر غیب خود هیچکس را واقف نمیگرداند مگر آن رسولی را که بپسندد و انتخاب و اختیار نماید، که در این صورت در پیش رو و در پشت سر آن رسول (از فرشتگان خود) محافظ و پاسدار میگمارد. تا بداند که: آن رسولان، پیغامها و مأموریّتهای پروردگار خود را به طور تحقیق و کامل ابلاغ کردهاند؛ و خداوند به آنچه در نزد رسولان است إحاطه و هیمنه دارد و تعداد و شمارش هر چیز را میداند.».
والش به بهانهٔ اینکه انبیاء دریافتهای وحیانی را در غالب کلمات بیان میکنند آنرا قابل فهم نمیدانند. درحالی که اگر او تصور درستی از معرفتشناسی و وحی داشت هیچوقت چنین قضاوتی نمیکرد، زیرا وحی فقط الغای مفاهیم نیست، بلکه واژهها و کلمات نیز از جانب خداوند علیم بیان میشود: «کلمات و نهایتاً زمانی که احساسات، افکار و تجربه همگی شکست میخورند، خداوند از کلمات استفاده میکند. کلمات به عنوان برقرار کننهٔ ارتباط کمترین تأثیر را دارند، چون اغلب بد فهمیده و بد تعبیر میشوند.»[3]
تعلیم نادرست والش نسبت به کلام الهی در کتب مقدس، به دلیل الغای آموزههای تفکر نوین در سراسر آیینها به خصوص آیین مقدس اسلام است. قرآن کریم به عنوان کتاب هدایت از طریق وحی بر پیامبر اکرم نازل شده است تا انسانها را به سعادت دنیوی و اخروی برساند. آیات محکم قرآنی دارای پیام متقن، شفاف و مصون از نسخ، تخصیص، تقیید، تضییق و توسعه دلخواه و نارواست. چنانکه پیامبر اکرم مأمور است تا به قدر فهم مردم سخن گوید تا مردم دچار کجفهمی و شبهه نشوند.
ایشان فرمود: «إنّا مَعاشِرَ الأَنبِیاءِ اُمِرنا أن نُکَلِّمَ النّاسَ عَلی قَدرِ عُقولِهِم.[4] ما جمعیت پیامبران، مأموریم که با مردم به اندازه عقلشان سخن گوییم.» قرآن علاوه بر آنکه دلیلهای محکم و روشن دارد فهم آن نیز آسان است: «وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّکِرٍ [القمر/32] و به راستی ما قرآن را برای تذکر و پندآموزی آسان و قابل فهم کردیم، پس آیا پندگیرندهای هست».
البته باید در نظر داشت قرآن کریم همراه با سخنان محکم، آیات متشابهای هم دارد که موجب تفکر و تعمق بیشتر در کلام الهی میشود البته برای کسانی که دنبال فتنهجویی هستند موجب انحراف خواهد بود.
در وحی، محتوی پیام و مفاهیمی که باید به مردم منتقل شود، بدون هیچ کم وکاست و تغییری دریافت، حفظ و ابلاغ میشود، بنابراین با الهامهایی که برای افراد عادی حاصل میشود یا مکاشفاتی که به دلیل وارستگیهای روحی یا ریاضتهای خاص برای همه قابل حصول است و با تفسیرهای ذهنی که ممکن است از نوع القائات شیطانی باشد، کاملاً متفاوت است: «برخی از مربیان دین، تو را از گوش دادن به صدای درون منع میکنند. بدترین آنها سعی میکنند تو را از اینکار باز دارند. ترساندن از اینکه تو به طور شهودی حس میکنی. آنها دربارهٔ شیطان دربارهٔ ارواح خبیثه و جهنم و عذاب الهی و خلاصه هرچیز ترسناکی که به ذهنشان میرسد برای تو صحبت میکنند تا ثابت کنند آنچه تو به طور شهودی میدانی و حس میکنی غلط است و اینکه تنها جایی که تو میتوانی به آسایشی دست پیدا کنی در افکار، عقاید و اصول تعریف آنها از درست و غلط و عقیدهای است که از خود واقعی دارند.»[5]
با نفی وحی و کلام الهی در کتب مقدس، عرصهای برای ایجاد دینهای جدید فراهم میشود و معرکهای برای جولان شیطان و پیروانش پدید خواهد آمد. والش به صراحت تبعیت از القائات شیطانی را به عنوان گوش سپردن به ندای درون توصیه میکند اما باید توجه داشت زمانی میتوان به نداهای درونی گوش سپرد که درونی زلال، پاک و متصل به یگانه بیهمتا داشته باشد. به درجهای از شناخت رسیده باشد تا صدای رحیمانه و گوشنواز ملکوتی را وساوس شیطانی تشخیص دهد. کسی که از خدای خویش شناختی نداشته باشد چگونه میتواند صدای او را بشنود. فطرت خداجوی، هرلحظه ناله فراق از مبدأ خویش سر میدهد؛ اما زنگار جهالت و غفلت موجب میشود جز صدای نفس خویش، صدایی نشنود: «خَتَمَ اللّهُ عَلَی قُلُوبِهمْ وَعَلَی سَمْعِهِمْ وَعَلَی أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ [بقره/7] خدا بر دلهایشان و بر گوششان مهر نهاده و بر روی چشمانشان پرده ای است، و برایشان عذابی است بزرگ.» بنابر این اگر کسی میخواهد ندای الهی را از درون بشنود، باید گوش به نادیان الهی پیامبران بدهد.[6]
پینوشت:
[1]. گفتگو با خدا، دونالد والش، چاپ هفتم، تهران، انتشارات دایره، 1385 ش، ج 3، ص 34
[2]. همان، ص 39-40.
[3]. همان، ص 31.
[4]. معاد شناسی، علامه تهرانی، نشر: علامه طباطبایی، محل نشر: مشهد مقدس، ج 4 ص 134.
[5]. همان، ص 260.
[6]. نگاهی متفاوت به افکار نیل دونالد والش، رسول حسن زاده، 1393 ش، مؤسسه علمی-فرهنگی بهداشت معنوی، قم، ص 89
افزودن نظر جدید