منابع عرفان عملی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فراوان پیش آمده که تحت عنوان عرفان، تندرویهایی میشود که از معارف دینی فاصله گرفته میشود و انواع افراطها و تفریطها چه در مباحث عرفان نظری و چه در مباحث عرفان عملی پیش میآید. عرفان عملی چیز نیست که در چند سطر بشود آن را توضیح داد. اما مقداری از خطوط کلی را که در این زمینه باید توجه داشته باشیم تا از لغزشهایی که در طول تاریخ گاهی در بین برخی از متصوفه پیش آمده مصون باشیم را بیان میکنیم. گاهی از عرفان عملی به علم منازل آخرت یا علم طریقت یا علم سلوک و مانند آن تعبیر میکنند. همانطوری که میدانیم یک معرفت عرفانی و یک علم عرفان نظری وجود دارد. در اینجا نیز هم علم عرفان عملی و هم خود عرفان عملی وجود دارد. عرفان عملی همان زندگی و سلوک و رفتار عارفانه است. علم عرفان عملی همین مطالب است که بهعنوان علم عرفان عملی در کتابها نوشته میشود. راه تقرب به خدا، راهی که به معرفت شهودی خداوند متعال میانجامد، عرفان عملی است.
برای عرفان عملی چند منبع وجود دارد. منبع اول دین است. برای دستورهایی که عرفا میدهند، برنامه عملی و رفتاری که تنظیم میکنند و سبک زندگی تعریف میکنند، اصلیترین منبع دین است. اکثر واژههایی که در عرفان عملی اسلامی به کار میرود، برگرفته از قرآن و احادیث و روایات است. مثل توکل، رضا، خوف، رجا و تمام اینها مفاهیم قرآنی و دینی است. گرچه ممکن است معانی بعضی عرفا از برخی واژهها محل بحث باشد.
منبع دوم عقل است. عقل انسان خیلی وقتها حسن و قبح را تشخیص میدهد. عقل و فطرت ما یک دسته خوب و بدها و حسن و قبحها را درک میکند. این در هر اخلاقی هست. در عرفان عملی هم که یک نوع نظام زندگی میباشد، مطرح است. منبع سوم تجارب عرفاست. گاهی اوقات عارفان دستورهایی میدهند که شاید نتوان مستقیماً از عقل استخراج کرد یا ممکن است صریحاً در متون دینی نیامده باشد، ولی آنها با تجاربشان به این مسائل رسیدهاند. این مورد (مورد سوم) خودش یک منبع اصیل نیست اما امروزه برخی از سوءاستفاده کنندگان نام عرفان دو منبع اول را که از اصالت و برتری برخوردار است را رها کرده و به مورد سوم اکتفا کردهاند. تجارب عرفا دستکم باید با دو معیار عقل و شرع محک زده شود و در صورت تعارض با این دو از حیز انتفاع ساقط شده و اعتبار خود را از دست میدهد و در این زمینه احساسات را باید از خود دور کرد و با چشمی باز با مسأله برخورد نمود. البته همین که مورد سوم مخالف عقل و شرع نبود، به این معنی نیست که لزوماً درست است؛ یعنی ممکن است چیزی گفته شود که مخالف شرع نباشد ولی معلوم هم نیست که موافق آن دو باشد. در معارف نیز چنین است. ممکن است شما نظری در باب عالم دهید که با هیچ آیه یا روایت یا دلیل عقل سازگار نیست. ناسازگار نبودن حداقل شرطی است که باید داشته باشد. این تجارب عرفانی درطریقت مطرحاند. در طریقت -که در کنار شریعت و حقیقت طرح میکنند- حضور این عناصر گاهی دیده میشود.
اگر این عناصر استفادهشده از تجربههای عرفانی مربوط به روشها باشند، اشکالی ندارند. اما اگر حاوی حکم جدیدی باشند، درست نیستند. برای مثال هیچ عارفی نمیتواند بگوید علاوه بر واجباتی که تا الان در شرع بود، اکنون ما یک حکم واجب دیگری کشف کردهایم. اگر ده حکم واجب شرعی داریم، ما واجب یازدهمی را کشف کردهایم. همچنین است در حرمت و استحباب و سایر احکام. اگر اینگونه باشد، همان بدعت است. بدعت يعني « البدعة: إدخال ما لم یعلم أنّه من الدین فی الدین»[1]. «و حرمت بدعت از مسلمات شریعت مقدس اسلام و ضروری دین است؛ بلکه بدعت در حوزه عقاید گاه موجب کفر و شرک میگردد» [2]، مانند قول به تجسم ذات خداوند متعال یا حلول او در کسی. همچنین کسی نمیتواند حکمی را از دین کم کند و تکلیفی را بردارد. چیز که حرام است برای همه حرام است و برای همیشه حرام است. [3] اگر یک صوفی بگوید برای شما که سالک هستید فلان کار خلاف شرع ایرادی ندارد، یا فلان تکلیف بر شما واجب نیست این همان بدعت است. برخی صوفیان، که جامی آنان را «متشبهان مبطل به صوفیه» خوانده، معتقد بودند که «تقید به احکام شریعت وظیفه عوام است و حال خواص و اهل حقیقت عالیتر از آن است که به رسوم ظاهر مقید شوند.»[4] تکلیف برای این برای ما بهعنوان متشرعه روشن است. کسی حق ندارد تحت هیچ عنوانی هیچ حکمی از دین را کم و یا زیاد کند و کسانی که تحت هر عنوانی از آن کم کرده یا به آن بیفزایند انحرافشان محرز و مسلم است.
پینوشت:
[1]. انصاری، مرتضی بن محمدامین، بحر الفوائد فی شرح الفرائد (ویرایش سوم)، شارح: آشتیانی، محمدحسن بن جعفر، ذوی القربی، ١٣٨٨ شمسی، ص 80 و نزدیک این معانی از بدعت در کلمات شیخ انصاری در کتاب فرائد الاصول، ص 30 میبینید و نیز کتاب فوائد الاصول.
[2]. المحقق أحمد بن محمد مهدی النراقی، عوائد الأیام فی بیان قواعد الأحکام و مهمات مسائل الحلال و الحرام، دفتر تبلیغات، عربی، 1417 قمری، ج ۱، ص ۱۱۱
[3]. «وَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ طَالِبٍ الْبَلَدِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ النُّعْمَانِیِّ عَنِ ابْنِ عُقْدَةَ عَنْ شُیُوخِهِ الْأَرْبَعَةِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ الْأَحْوَلِ عَنْ سَلَّامِ بْنِ الْمُسْتَنِیرِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ قَالَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص أَیُّهَا النَّاسُ حَلَالِی حَلَالٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامِی حَرَامٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَة...الخ.»[علامه مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، اسلامیه، تهران، ح 1714، ج2، ص 260] ای مردم حلال من حلال است تا روز قیامت و حرام من حرام است تا روز قیامت....
[4]. نورالدین عبدالرحمن جامی، نفحات الانس من حضرات القدس، مصحح محمود عابدی، نشر سخن، 1390 شمسی، ص 10.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع شود به کتاب شاخصه های عرفان ناب شیعی اثر استاد محمد فنایی اشکوری
افزودن نظر جدید