اعتراف ابن كثیر به نفوذ پنهان اسرائیلیات در کتب اهل سنت...
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابن كثیر که از ارکان علمی اهل سنت در حدیث، تاریخ، و تفسیر به شمار میرود، در موارد متعددی تصریح به نفوذ پنهان اسرائیلیات در حدیث اهل سنت نموده است. این نفوذ پنهان از خطرناکترین آسیبهایی است که در حدیث اهل سنت به وجود آمده و مانع اعتماد کامل به کتب روایی اهل سنت میگردد. نکته مهمتر اینکه با توجه به این امر، حتی اعتماد به احادیث صحیح اهل سنت هم مشکل است، زیرا همانطور که ابن کثیر در تاریخ خود از شعبه روایت كرده است، در موارد زیادی، ممکن است شخصی حدیث را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل کند، در حالی که آن را از یهودی منافقی چون کعب الاحبار شنیده است! عبارت ابن کثیر اینچنین است: «أبو هریرة كان یدلس أی یروی ما سمعه من كعب وما سمعه من رسول الله صلى الله علیه وسلم ولا یمیز هذا من هذا.[1] ابو هریره در روایات تدلیس میكرده است. یعنی روایاتی از كعب و روایاتی از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) میشنیده و بدون آن كه مشخص كند كدام از پیامبر و كدام از كعب است آنها را در هم آمیخته و نقل میكرده است.» در ادامه، نمونههایی از اسرائیلیاتی که ابن کثیر به آنها اشاره نموده است، بیان شده است.
ابن کثیر پس از ذكر روایتی از فرزند عمر كه مطلبی را از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره هاروت و ماروت بیان كرده، میگوید: «وأقرب ما یكون فی هذاّ أنّه من روایة عبد اللّه بن عمر عن كعب الأحبار لا عن النبی.[2] به نظر میرسد عبد اللّه بن عمر این روایت را از كعب الاحبار شنیده باشد نه از پیامبر اكرم». همچنین در جای دیگری مینویسد: «كعب الاحبار این سخن خداوند سبحان را نقل میكند كه پس از آنکه خداوند به تمامی زبانها به جز زبان خدایی با حضرت موسی (علیه السلام) سخن گفت، حضرت موسی به خداوند عرض كرد: «خدایا! آیا نحوه سخن گفتن تو به همین شكل است؟» خطاب شد: «خیر، اگر من با كلام خود با تو سخن بگویم توان تحمل آن را نخواهی داشت». موسی (علیه السلام) عرض كرد: «پروردگارا! آیا در میان مخلوقات تو كسی هست كه شبیه تو سخن گوید؟» خطاب شد: «نه، اما از میان مخلوقات من صدایی كه از همه بیشتر به من شباهت دارد صدای صاعقه و رعد و برق است!» سپس ابن كثیر میگوید: «فهذا موقوف على كعب الأحبار وهو یحكی عن الكتب المتقدمة المشتملة على أخبار بنی إسرائیل، وفیها الغثّ والسمین.[3] این سخن از كعب الاحبار است كه از كتابهای قدیم خود كه مشتمل بر اخبار بنی اسرائیل بوده، نقل كرده و در آن هر سخن سست و بیهودهای یافت میشد.»
وی همچنین پس از بیان این سخن ابوهریره به نقل از كعب الاحبار که: «ذبیح و قربانی، حضرت اسحاق (علیه السلام) بوده است»، میگوید: «وهذه الأقوال - واللّه أعلم - كلها مأخوذة عن كعب الأحبار، فإنّه لما أسلم فی الدولة العمریة، جعل یحدث عمر (رضی اللّه عنه) عن كتبه قدیماً، فربما استمع له عمر (رضی اللّه عنه)، فترخص الناس فی استماع ما عنده ونقلوا ما عنده عنه غثها وسمینها...[4] این سخنان -كه خداوند نسبت به آنها آگاهتر است- از كعب الاحبار گرفته شده است كه وی در حكومت عمر، اسلام آورده و برای او از كتابهای قدیم خود روایت نقل میكرده است و عمر هم به روایات او گوش فرا داده و این باعث شده تا كسانی كه در آنجا حضور داشته و اجازه شنیدن این روایات را داشتهاند همانها را بدون توجه به راست و دروغ بودنش برای دیگران نقل كنند...». بنابراین با توجه به اینکه عمر بن خطاب به احادیث كعب الاحبار گوش میداده و از او روایت اخذ میكرده و نیز ابوهریرهای كه دارای هزاران روایت است روایات خود را از كعب میگرفته و هماکنون نیز روایات كعب الاحبار در كتابهای نهگانه اهل سنت موجود است، اعتماد بر این احادیث بسیار مشکل است. وجود این امر و نیز سایر اشکالاتی که در احادیث نبوی منقول در کتب اهل سنت وجود دارد، ما را بر آن میدارد که به دنبال طریقی معصوم از اشتباه، برای رسیدن به کلمات پیامبر (صلی الله علیه و آله) باشیم که همان روایات اهل بیت (علیهم السلام) است.
پینوشت:
[1]. ابن كثير، البداية والنهاية: ج8 ص117، دار إحياء التراث العربي، بيروت.
[2]. ابن كثير، تفسير ابن كثير: ص143، دار المعرفة، بيروت.
[3]. ابن كثير، تفسير ابن كثير: ص602، دار المعرفة، بيروت.
[4]. ابن كثير، تفسير ابن كثير: ج4 ص19، دار المعرفة، بيروت.
افزودن نظر جدید