جلد دوم مصابیح هدایت

  • 1392/05/21 - 22:21
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در جلد دوم مصابیح هدایت عده ای از بزرگان بهائیت را نام برده و توضیحاتی در مورد آنها داده است که یکی از آنها مبلغ مشهور بهائیت میرزا گلپایگانی است. آنطور که در این کتاب توضیح می دهد، میرزا گلپایگانی بدست شخصی که بار علمی نداشته است و با بیان چند مسئله ساده که دارای اشکال بوده بهائی شده است که این خود نشان می دهد میرزا گلپایگانی خود فاقد بار علوم اسلامی بوده است.
BAHAEIAT

جلد دوم مصابیح هدایت نیز مانند جلد اول در شرح احوال و تاریخچه ی سران بهائیه است، و مجموع کتاب در 480 صفحه به قطع کوچکتر از وزیری و هر صفحه در 20 سطر و در سال 1326 شمسی در تهران به تصویب لجنه ی ملی و با اجازه ی محفل روحانی بهائیان ایران تکثیر شده است.

در این مجلد شرح زندگانی ده نفر (میرزا ابو یوسف خان وجدانی و شیخ حیدر معلم و ملاعلی سبزواری و عباس قابل و گلپایگانی و شیخ علی اکبر قوچانی و امین العلمای اردبیلی و سید جواد کربلائی و حسینقلی میرزا موزون و عزیزالله خان مصباح) را بطور تفصیل و بطرز مجلد اول نگاشته است.

و برای مزید آشنائی به سبک تالیف و روش نگارش و پایه ی علمی محتویات کتاب چند سطر آنرا نقل می کنیم.

مباحثه ی میرزا ابوالفضل گلپایگانی را که پیش از قبول مسلک بهائیت با یکی از مبلغین بهائی واقع شده است، به این ترتیب نقل می کند، ولی آن شخص را نیز مقامی از دانش نبود اما لسانی گویا و نطقی جذاب داشت و میرزا (گلپایگانی) از هر در که وارد مناظره و مباحثه گشت با جواب های ساده ی دندان شکن روبرو شد از جمله از حدیث (حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه حرام الی یوم القیامه) سائل گشت مناظر مزبور به کمال مهارت و به نحوی ساده قیامت مذکور را به یوم قیام قائم و قیامت صغری تعبیر و تفسیر نمود و آیات قرآنیه را از قبیل یوم الله و یوم الرب برب اعلی منطبق داشت. ابوالفضائل از اطلاق رب که از اسماء الله است بر وی اعتراض نمود که شما چرا آن حضرت را رب می خوانید و این کفر است مناظر جواب داد مگر نه از اسماء الله رب الارباب است، میرزا گفت چرا، گفت مگر نه رب الارباب (رب رب ها) است، میرزا گفت چرا گفت از قرار معلوم رب های دیگری هم موجود است که خدا را رب این رب ها می خوانیم و حضرت اعلی از همان رب ها است... این مباحثه میرزا را از آن مقام تبختر و کبریا فرود آورد و فی الحقیقة خود را در مقابل شخص عامی زبون یافت... الخ. [1]

این مباحثه به این ترتیب اگر صحیح و راست باشد، فهمیده می شود که گلپایگانی در آن روز هیچگونه از مباحث دینی و از آیات و روایات اطلاعی نداشته و پایه ی علمی او بسی سست بوده است.

1- اگر منظور از قیامت قیام قائم و بعثت دیگری است، این تقیید لغو و عبث خواهد بود، زیرا واضح و روشن است که دوام و بقاء هر شریعتی تا روزیست که شریعت دیگری ظاهر شود، و تا شریعت دیگری از آسمان مقرر نگردیده است، ثبوت و برقرار بودن آن محرز و قطعی است، پس ذکر این غایت کاملا لغو و عبث خواهد بود.

2- معنای حقیقی (حقیقت شرعی) کلمه ی قیامت در لسان اخبار و آیات همان قیامت کبری و حشر مردم پس از موت است، و اما به معنی بعثت قائم و نبی از مقام حقیقت دور بوده و در مقام تاویل و مجازگوئی اراده می شود، اینست که اراده ی این معنی در بسیاری از موارد در نهایت درجه ی فساد و بطلان است، چنان که خداوند متعال می فرماید: و یسخرون من الذین آمنوا و الذین اتقوا فوقهم یوم القیامه (بقره/212).

3- خنده آور تر و شگفت انگیزتر تاویل یوم الله و یوم الرب است به یوم قائم، آنهم به یوم قیام سید باب و سپس اثبات صحت و درستی دعوی او در صورتیکه ایام خدا به آن روزهائی اطلاق می شود که آثار رحمت و یا قهر و غضب خداوند متعال در آن ایام ظاهر شود، خداوند در این مورد می فرماید: و لقد ارسلنا موسی بآیاتنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور و ذکرهم بایام الله (ابراهیم/ 5)- ما فرستادیم موسی را به آیات خودمان که خارج کند مردم را از تاریکی ها به سوی نور و تذکر بدهد ایام خدا  که در گذشته یا در آینده هست تا مردم عبرت گیرند و بترسند. و باز می فرماید: قل للذین آمنوا یغفروا للذین لایرجون ایام الله (جاثیه/14)- بگو به کسانی که ایمان آورده اند تا بگذرند از اشخاصی که نمی ترسند از ایام خدا که غضب و عذاب خدا در آن ایام ظاهر می شود، و به جز این دو آیه ی شریفه استعمال دیگری از یوم الله و یوم الرب در قرآن مجید نشده است.

4- اطلاق رب الارباب بناء به عقیده ی مردم است که روی خیال باطل و اعتقاد فاسد خود خدایانی درست کرده اند، چنانکه از قول حضرت یوسف ذکر می شود: یا صاحبی السجن ءارباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهار ما تعبدون من دونه الا اسماءاً سمیتموها انتم و آبائکم (یوسف/39).

5- در آیات قرآن مجید بطور صراحت از گرفتن و اخذ ارباب نهی شده است، و باز در قرآن می فرماید: اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله (توبه/31). پس معلوم می شود جناب گلپایگانی از لحاظ علوم دینی و اطلاعات قرآنی در نهایت درجه ی فقر و جهالت بوده و از شنیدن مغالطه های باطل و مطالب فاسد چندی متحیر و متردد و متزلزل شده است. [2]

 

پی نوشت:

1- مصابیح هدایت، صفحه 196

2- محاکمه و بررسی باب و بهاء جلد 2 صفحه 233 تا 237

دیدگاه‌ها

کتاب را جهت قضاوت عموم برای دانلود در سایت قراردهید. با تشکر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.