پائولو کوئلیو؛ مروج بیبندوباری جنسی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پائولو کوئلیو در اغلب آثار خود از مسائل و اباحهگری جنسی سخن به میان آورده است. او بهترین راه رسیدن به مقامات متعالی یک انسان را از پرتو انجام عمل جنسی و مبتلا بودن دائمی به آن میداند. این نویسنده برزیلی همانند دیگر همفکرانش سکس، و تفکر سکسی را بهترین راه برای رسیدن به خلسههای عرفانی دانسته و رواج آن را آسانترین روش برای جذب جوانان به سوی تفکرات غلط و بیاساس خود میپندارد. او در یکی از آثار خود شرح حال دختری را بیان میکند که روسپیگری را شغل موردعلاقه خود قرار داده و ادعا میکند که از این راه پول خوب و هنگفتی به دست میآورد و ناخودآگاه این ذهنیت را به خواننده القاء میکند که اگر کسی بخواهد پولی به دست بیاورد آسانترین و اولین راه، رفتن به سمت خودفروشی است.
پائولو در نوشتههای خود از فرهنگ برهنگی دفاع کرده و مینویسد: «در احاطهی صحرا و افق پهناور، روحشان بهتدریج آزادی بیشتر حس میکرد»، و بعد از این جمله ادامه میدهد: «بیا لباسهایمان را دربیاوریم، و کریس هم که به زحمت جلوی خندی خود را میگرفت لباسهایش را درآورد». [1] با کمی تأمل برای ما آشکار میشود که نویسنده از بکار بردن چنین ادبیاتی در نوشتههای خود دنبال سرگرمی و داستان صرف نیست، بلکه هدفی غیر از سرگرمی خواننده را دنبال میکند.
در اغلب آثار کوئلیو، ترویج برهنگی و شرم نکردن از حضور دیگران بسیار به چشم میخورد. درواقع نویسنده درصدد بوده این قبیل اعمال را نوعی آزادی و از امور عادی جامعه جلوه دهد.
به عبارتی از نظر وی «وقتی روح احساس آزادی کند باید جسم را نیز آزاد کرد». [2]
او در بخش دیگری از نوشتههای خود توهم منجی گری شادی برای انسانها را در سر پرورانده و مینویسد: «باید میفهمیدند که تمام مردم جهان برای شاد بودن زاده میشوند». و بعد به توضیح شاد زیستن پرداخته و راه رسیدن به آن را در مسیر لذت طلبی و کامجویی تفسیر و تبیین میکند.در واقع او بر این باور است که انسانها از طریق لذت بردن و کامجویی است که به کمال میرسند. میگوید: «همین لذت آنها را یکپارچه و کامل میکرد». [3]
پائولو در حقیقت با شاد بودن و بهره بردن از هدیههای معنوی و روحانی در پی نائل شدن به رسالت خدایی و معنوی انسان بر روی کره خاکی، است.
حال سؤال این است، که چگونه میتوان به شادی مدنظر کوئلیو رسید و از چه راهی میتوان «عطیه الهی» مدنظر کوئلیو را پیداکرده و به آن نائل آمد؟ پاسخ به این پرسش در این بخش از نوشتههای پائولو پاسخ داده میشود. او مینویسد: «بریدا به نرمی میگفت میخواهم بگویم که دوستت دارم. چون تو شادی عشق را به من نشان دادی. احساس میکرد با آن منظره که به روحش نفوذ میکرد یکپارچه شده است. لورنز موهایش را نوازش کرد و بریدا مطمئن بود که اگر تن به خطر دهد، میتواند عشقی را تجربه کند که هرگز نشناخته است. بریدا او را بوسید و لذت برد. میتوانست هر حرکت را درک کند...او را لمس کرد.. بریدا کاملاً تسلیم بود تمام نیروهای جهان به پنج حسش نفوذ کرده بودند و به نیرویی تبدیل میشدند که به او هجوم آورده بود. روی زمین افتاده بودند، بین آن صخرهها، کنار پرتگاه، دریا، بین حیات مرغان دریایی در آن بالا و مرگ در سنگهای آن پایین. بیباکانه شروع کردند به عشقورزی، چون خداوند از بیگناهان حمایت میکند. دیگر سرما را حس نمیکردند. خون با چنان سرعتی در رگهایشان جریان یافته بود که بریدا گرمش شد و لورنز هم. دیگر دردی در کار نبود، زانوها و پشتشان در زمین سنگلاخ خراشیده میشد، اما همین لذت، آنها را کامل و یکپارچه میکرد. بریدا متوجه شد که به اوج لذت نزدیک است. انگار پرتوی مقدسی به او رسیده بود، حواسش را رها کرد و جهان، مرغان دریایی، بوی نمک، زمین ناهموار، عطر دریا، منظره ابرها، همه سراسر ناپدید شدند، بهجای آن نور زرین عظیمی ظاهر شد». [4]
این است عرفان برآمده از روابط جنسی، این است معنویت برآمده از عشقورزی سکسی، و این است « عرفان مدنظر پائولو کوئلیو» که او نام آن را «رسالت الهی، عطیه برتر و مأموریت جهانی» میگذارد. از نظر او آرامش کیهانی از این طریق حاصل میشود. پائولو بریدا را خلق کرد تا از زبان استادش، اساسنامه جادوگری، سنت ماه و خورشید، و عطایای برتر را بازگو کند. [5]
پائولو کوئلیو علاوه بر ترویج استفاده از سکس حداقلی و ذهنی، به ترویج بیبندوباری جنسی نیز میپردازد. همانطور که در بالا اشاره شد اوج هرزه نویسیهای پائولو در رمان (یازده دقیقه) است. موضوع این رمان رؤیاهای یک روسپی و به نوعی آموزش خودفروشی یک دختر است. در ترجمه اصلی کتاب، در مورد علت نامگذاری رمان چنین آمده است: «اگر زمان درآوردن لباس، نوازشهای دروغین، گفتوگوهای بیهوده و دوباره پوشیدن لباس را از مدت روسپیگری کم کنیم تنها یازده دقیقه باقی میماند. دنیا بر اساس پدیدهای میگردد که تنها یازده دقیقه طول میکشد». [6]
باید اذعان کرد که پائولو کوئلیو نویسندهای است داری تفکر ماتریالیستی و پر از عقدهها و حقارتهای جنسی، که با قلم فریبنده خود به دنبال گرفتار کردن جوانان در دام فساد و هرزه گری است. کارهایی که به حکم تمام عقلای عالم ناپسند و قبیح تلقی میشود، چگونه ممکن است در آثار یک نویسنده بیگانه از دین و آموزههای دینی، به صورت بی شرمانه و صریح به آن پرداخته شود. باکمی تأمل و درنگ در این گونه آثار و از طرفی وابستگی آنان به منابع و صاحبان قدرت، خود نشان دهنده این موضوع است که هرگز چنین آثاری به دنبال خدمت و سرگرمی نسل جوان یک ملت نبوده و نخواهد بود.
پینوشت:
[1]. کوئلیو، پائولو، و الکری ها، مترجم سوسن اردکانی، تهران، نگارستان کتاب، چ دوم، 1384، ص ۶۷.
[2]. نگرشی بر آراء و اندیشههای پائلو کوئلیو، محمدتقی فعالی، نشر عابد، ص ۱۵۵.
[3]. کوئلیو، پائولو، بریدا، برگردان آرش حجازی و بهرام جعفری، تهران، کاروان، چ سیزدهم، 1384، ص ۲۱۶.
[4]. همان، ص ۲۱۵-۲۱۷.
[5]. نگرشی بر آراء و اندیشههای پائولو کوئلیو، محمدتقی فعالی، انتشارات عابد، ص ۱۴۱-۱۴۲.
[6]. پائولو کوئلیو، یازده دقیقه، ترجمه کیومرث پارسایی، نشر نِی ص ۱۱۸.
دیدگاهها
حسین
1393/10/20 - 16:30
لینک ثابت
پس چرا آثار این شخص همین
نصیری محمد جواد
1402/05/08 - 08:44
لینک ثابت
الان مصرف ماده مخدر «ماری
افزودن نظر جدید