امامت و بیعت

  • 1393/06/23 - 21:13
از جمله مباحثی که فقها و متکلّمان مطرح کرده‌اند این است که آیا بیعت مردم با شخصی به عنوان حاکم اسلامی، بیعت اهل حلّ و عقد و یا حتّی دو یا یک نفر، به حکومت آن شخص مشروعیت می‌بخشد یا اینکه مشروعیت حکومت هر شخص، از آن‌جا که حاکمیت و حکومت بالاصاله از برای خداست، باید از جانب خداوند با واسطه یا بدون واسطه ثابت شود و بیعت مردم در حقیقت التزامی عملی از جانب آنان است. که در این مقاله به بررسی بیشتر این موضوع می‌پردازیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله مباحثی که فقها و متکلّمان مطرح کرده‌اند این است که آیا بیعت مردم با شخصی به عنوان حاکم اسلامی، بیعت اهل حلّ و عقد و یا حتّی دو یا یک نفر، به حکومت آن شخص مشروعیت می‌بخشد یا اینکه مشروعیت حکومت هر شخص، از آن‌جا که حاکمیت و حکومت بالاصاله از برای خداست، باید از جانب خداوند با واسطه یا بدون واسطه ثابت شود و بیعت مردم در حقیقت التزامی عملی از جانب آنان و تعهدی است بر گوش دادن به سخنان حاکم و اطاعت‌کردن از دستور هایش و این بیعت، عهدی است که ثمره و فایده‌اش تنها برای بیعت کننده است؟

اهل‌سنت قول اوّل، و شیعه امامیه قول دوم را برگزیده‌اند. اکنون به بررسی این موضوع می‌پردازیم.

رأی اهل‌سنت

فقها و متکلمان اهل‌سنت یکی از مصادیق تفویض شرعی، به تعبیری دیگر اسباب مشروعیت‌ بخشیدن به حکومت را بیعت عموم مردم یا بیعت اهل حلّ و عقد می‌دانند و معتقدند که خلافت و زعامت توسط آنان مشروع می‌گردد. بر خلاف شیعۀ امامیه که تنها نظریۀ نصّ را قبول دارند و بیعت را سبب مشروعیت حکومت و حکم نمی‌دانند، بلکه تنها التزامی عملی از جانب مردم به رهبر می‌دانند که با آن حکومتش فعلیّت پیدا می‌کند.

اینک آرای اهل‌سنت را نقل می‌کنیم:

1. ابوالحسن علی بن محمّد ماوردی می‌گوید: « اگر اهل حلّ برای تعیین امام تفحّص کنند تا کسی را بیابند که شروط  امامت در او به طور اکمل جمع است؛ آن‌گاه با وی بیعت کنند، امامت برای او ثابت می‌شود. از همین‌ رو برتمام مردم است که با وی بیعت کرده و التزام به اطاعت او دهند ».[1]

2. قاضی عبدالجبار معتزلی می‌گوید: « اگر برخی از اهل حلّ و عقد کسی را به عنوان امام معرفی کردند، او امام مردم می‌گردد و بر بقیه واجب است که امامت او را بپذیرند. از همین‌ رو بیعت نکردن سایر افراد امّت در انقعاد امامت او تأثیری ندارد، زیرا عقد امامت به مجرّد بیعت اهل حلّ و عقد تمام می‌شود... ».[2]

3. ابن تیمیه می‌گوید: « مقصود از امامت تنها به قدرت و سلطنت حاصل می‌گردد و اگر با کسی بیعتی صورت گرفت، این قدرت و سلطنت برای او حاصل شده او امام مردم است... ».[3]

4. دکتر طه حسین می‌گوید: « امر خلافت به طور کلّی قائم بر بیعت ( رضایت مردم ) است. پس در حقیقت خلافت عقدی است بین حاکمان و مردم... ».[4]

بیعت در اصطلاح

ابن خلدون می‌گوید:

« بیعت، پیمان بستن برای فرمان‌بری و اطاعت است. بیعت کننده با امیر خویش پیمان می‌بندد که در امور مربوط به خود و مسلمانان، تسلیم نظر وی باشد و در هیچ چیز از امور مزبور با او به ستیز برنخیزد و تکالیفی که بر عهدۀ وی می‌گذارد و وی را به انجام دادن آن مکلّف می‌سازد اطاعت کند، خواه آن تکالیف موافق میل او باشد یا مخالف آن ».[5]

ارکان بیعت

فقها و متکلمین برای بیعت سه رکن ذکر کرده‌اند.

1. بیعت کننده

2. بیعت شونده

3. عهد و میثاق بر اطاعت

شروط بیعت

فقیهان و متکلمان، شرایط مهم بیعت را سه چیز دانسته‌اند:

1. استطاعت

عبد الله بن عمر می‌گوید: ما با رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بیعت کردیم که به سخنانش گوش فرا داده و از دستورهایش در حد توان اطاعت کنیم.[6]

2. بلوغ

هرماس بن زیاد می‌گوید: « در حالی که کودکی بیش نبودم دستم را دراز نمودم تا با پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بیعت کنم، رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بیعت مرا نپذیرفت و با من بیعت نکرد ».[7]

3. اطاعت در غیر معصیت خداوند متعال

عبدالله بن عمر از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله وسلم ) نقل کرده که فرمود: « بر مرد مسلمان است که گوش به فرمان حاکم خود داده و از او در آنچه دوست یا کراهت دارد، اطاعت کند، مگر آنکه حاکم او را امر به معصیت کند، در این صورت گوش دادن به فرمان او، و اطاعتش واجب نیست ».[8]

انس بن مالک از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نقل می‌کند که فرمود: « کسی که از خدا اطاعت نکند، حق طاعت ندارد ».[9]

اقسام بیعت

بیعت را می‌توان به سه نوع تقسیم کرد:

1. بیعت دعوت یا متابعت: اولین بیعت در تاریخ اسلام بیعت عقبۀ اولی است. در این بیعت، پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با دوازده نفر که یکی از آنان زن بود بیعت کرد تا قومشان را به اسلام دعوت کنند و از بیعت کنندگان، بر جهاد بیعت نگرفت، بلکه بیعت تنها برای دعوت بود.

2. بیعت بر جهاد: همانند بیعت عقبۀ دوّم که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با 72 مرد و دو زن بیعت کرد؛ تا با دشمنان پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و اسلام مقابله کنند. هم‌چنین بیعت رضوان نیز جزو این دسته است.

3. بیعت ولایت و امامت: مسلمانان در غدیر خم امیرالمؤمنین ( علیه السّلام ) بیعت کردند که او بعد از رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) خلیفۀ مسلمین است. این بیعت در حقیقت مردم است به اطاعت، به رغم این که ولایت امیرالمؤمنین ( علیه السّلام ) از جانب خداوند منصوص است و مشروعیتش را از اذن خداوند کسب کرده، نه این که بیعت به آن مشروعیت بخشد.

موارد بیعت‌های پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )؛ پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با اصحابش در موارد متعددی بیعت نمودند که به طور خلاصه به آنها اشاره می‌کنیم:

1. بیعت عقبۀ اولی

این بیعت در سال دوازدهم از بعثت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) صورت گرفت که در آن دوازده نفر از اهل مدینه با پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بیعت کردند: دو نفر از قبیلۀ اوس و ده نفر از قبیلۀ خزرج.

مضمون آن التزام به عمل کردن به تعالیم دین بوده است.[10]

2. بیعت عقبۀ دوم

این بیعت در سال سیزدهم بعثت صورت گرفت زمینه‌ساز هجرت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به مدینه شد. این بعثت در موسم حجّ با 72 مرد و دو زن صورت گرفت. عبادة بن صامت، از جمله کسانی که در آن بیعت حضور داشته دربارۀ مفاد بیعت می‌گوید: « ما با رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بیعت کردیم در امر جنگ که به سخنان او گوش داده و از وی در سختی و آسایش حمایت کنیم... ».[11]

3. بیعت هنگام حرکت به سوی بدر

امام موسی بن جعفر ( علیه السّلام ) از پدرش نقل می‌کند: « هنگامی که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به مدینه هجرت نمود، و وقت آن شد که به سوی بدر حرکت کند، مردم را به بیعت با خود دعوت نمود، مردم نیز دعوت او را پذیرفتند و بر سمع و طاعت با او بیعت کردند ».[12]

4. بیعت رضوان یا بیعت شجره

پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در سال هشتم هجرت با 1500 نفر از مهاجران و انصار، به قصد ادای حجّ یا عمره به طرف مکه حرکت کردند. هنگامی که به « حدیبیه » رسیدند لشکر دشمن از حرکت آنان به سوی مکه جلو گیری کرد. با مشاجرات فراوان که بین دو طایفه واقع شد، قرار بر این شد که در آن مکان با مشرکان مصالحه‌ای صورت گیرد و در نتیجه پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با اصحابش سال آینده برای اعمال حجّ به مکه وارد شوند. در این موقع بود که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با اصحابش در زیر درختی بیعت کردند. قرآن نیز به آن اشاره کرده می‌فرماید: « لقد رضی الله عن المؤمنین إذ یبایعونک تحت الشّجرة ».[ فتح / 18 ]

5. بیعت فتح

بعد از فتح مکه رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بر کوه صفا نشست و مردم دور او جمع شده و با او بیعت کردند که بر اسلام پابرجا بوده و به دستورهایش گوش فرا دهند و از وی تا سر حد توان اطاعت کنند.[13]

6. بیعت زنان

در جریان فتح مکه بعد از آن که مردان با حضرت بیعت کردند پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) دستور داد ظرفی از آب آماده کردند. حضرت دست خود را در آب فرو برد و خارج کرد؛ آن‌گاه فرمود: شما زنان دستانتان را داخل این آب کنید.[14]

روشن است که هیچ یک از مواد بیعت، بیعت بر نبوت، رسالت یا امامت و ولایت و حکومت نبوده است. و با دقت نیز پی می‌بریم که آن موارد همگی از لوازم ایمان و تصدیق به نبوت پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است.

 

 

منابع:

[1]. ماوردی، الأحکام السلطانیه، ص 7.
[2]. قاضی عبد الجبار، مغنی، ص 303.
[3]. منهاج السنه، ج 1، ص 141.
[4]. ظافر قاسمی، نظام الحکم فی الشریعة، ص 271.
[5]. مقدمۀ ابن خلدون، ج 2، ص 549.
[6]. صحیح بخاری، ج 5، کتاب الاحکام، باب البیعة.
[7]. همان باب بیعة الصغیر.
[8]. صحیح بخاری، کتاب الاحکام، باب السمع و الطاعة للامام.
[9]. کنز العمال، ج 6، ص 67.
[10]. سیرۀ ابن هشام، ج 1، ص 73.
[11]. سیرۀ ابن هشام، ج 1، ص 97.
[12]. بحار الانوار، ج 22، ص 278.
[13]. سنن نسائی، ج 7، ص 141.
[14]. کامل ابن اثیر، ج 2، ص 252.

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.