جانشینی کاظم رشتی برای رکنیت احسایی
پس از فرار شیخ احمد احسایی و فوت او در نجف بین شاگردانش بر سر جانشینی بحث هایی شروع شد که در این بین یکی از شاگردان شیخ به نام سید کاظم رشتی با مطرح کردن بعضی دعاوی خود را جانشین او اعلام میکند ،سید کاظم رشتي فردی که از استاد خود شيخ احسائي هم مرموزتر و خطرناکتر است و نسب و خاندان او ابدا در رشت معلوم نيست، کسي خاندان او را نميشناسد و به احتمال قوي از روسيه تزاري به نجف برای تحصیل رفته است. [1]
سید کاظم در هر جائي که بوده و به دنيا آمده مهم نیست مهم این است که در هنگام سفر احسائي به يزد مورد توجه او قرار گرفته است. به امر او کربلا را جهت اسکان و وطن خود اختيار کرد. [2] .
سید کاظم رشتی زمان فرار احسائي از نجف به مکه در حالي که 30 سال داشت و افتخار شاگردی احسایی را یدک میکشید به جانشيني او منصوب شد، زمام امور مريدان و پيروان شيخ احمد احسائي که مسلک شيخيه نام گرفته بودند به عهده ي او گذاشته شد. [3] .
طبق اسناد تاریخی فتنه اي که شيخ احمد احسائي با بافتن رکن رابع به وجود آورده بود، کاظم رشتي شاگرد مورد وثوقش بعد از او «رکن رابع» شناخته ميشد و شيخيان او را رایط بين امام و خود مي دانستند. سید کاظم رشتي شروع رکنیت خويش را با آموخته هائي که از احسائي داشت بسيار ماهرانه آماده کرده است[4]
او ابتدا به اين ترفند متوسل میشود و با زمينه سازی برای خود اشاره مینماید که انتشار اسلام به دو قسمت متمايز تقسيم ميشود: يک دوره ي حقايق ظاهري که پس از دوازده قرن پايان یافته و يک دوره حقايق باطني که با ظهور شیخ احمد احسائي آغاز ميشود [5] و براي تأمين اين ادعاي بسيار حساس به استدلال هاي بی مغز متوسل شده که رمز آميز و معماگونه است.[6] .
سید کاظم رشتي در پي طرح ایده «قريه ي ظاهره» که احسائي به زعم خود به تقليد از قرآن مطرح کرده بود [7] پيوسته آن عده را که اطرافش بودند به يافتن اين رجال الهي که رکن رابع و واسطه بین امام و امت باشند دعوت ميکرد، و در حقيقت به طور غير مستقيم مردم را به خويش ميخواند. [8] .
موضوع «رکن رابع» که بدون يافتن این شخص هيچ کس قادر نيست به معرفت خدا و پيامبر و امام برسد، افراد زیادی را که طالب اين مقام و منزلت بودند را فريب داده، از صراط مستقيم منحرف کرد و به پای درس کاظم رشتي بازمانده ي شيخ احسائي کشاند تا او با کلماتي عجیب و غریب اغفال شدگان را متوجه و پايبند خود نگاه دارد.
تبحر عجیب کاظم رشتي در طرح اين اختراع بدون پايه و اساس احمد احسائي چنان بود که ميتوانست افراد را به ياد لحظاتي از زندگي امامان بيندازد که براي داشته هاي الهي خود فردي دارای قابلیت را پيدا نميکردند تا برايش سخن بگويند. چنانکه او مينويسد: «بسياري از رموز عجيبه و غريبه را من پنهان ميکنم. زيرا براي شنيدن آن کسي را نمي يابم و در دلم مطالب زيادي است که هرگاه سينه ام از آن تنگي ميکند زمين را با دستهايم حفر مينمايم و اسرار دلم را به زمين ميگويم.» [9]
اين گفته کاظم رشتی درست عین همان دستوري است که امام باقر (عليه السلام )به جابر جعفي ميدهد و ميفرمايند: هر گاه رواياتي که به تو سپرده ام و کسي براي اهلیت شنيدنش پيدا نکردي، چاله اي فراهم آور، آنها را به چاله بازگو کن.
و چنانچه مشاهده شد سید کاظم رشتی با مهارتی که در سخنوری و خطابه داشته توانسته بین شیخی ها جایگاه خود را بدست آورد و راهی که توسط احمد احسایی پایه گزاری شد ولی نیمه تمام ماند به دست بگیرد تا با ارشادات و راهنمایی استعمار به سرانجام برساند
پی نوشت:
1.اميرکبير قهرمان مبارزه با استعمار ص 271 - 270.
2.بهائيان ص 91.
3.شيخيگري ص 29.
4.خاطرات انحطاط و سقوط فضل الله صبحب مهتدی ص 63
5.دائرةالمعارف تشيع ج10 ص 187.
6.شرح قصيده ي لاميه از اين خيالات ساخته شده است.
7.قرآن کریم سوره سبا آيه 18.
8.بهائيت در ايران ص 91.
9.شرح القصيده ص 236.
افزودن نظر جدید