آیا امامت از اصول دین است یا از فروع؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_با ذکر چند نکته اصول دین بودن امامت را ثابت میکنیم.
نکته اول:
عموم اهل سنت معتقدند که امامت از فروع دین است و این مسئله مربوط به افعال مکلفین است
تفتازانى مىگوید: «نزاعى نیست که مباحث امامت به علم فروع لایق تر است،....» [ 1]
قاضى ایجى مىگوید: «امامت نزد ما از جمله مسائل فروع دین است، ولى ما به تأسّى از پیشینیان آن را در علم کلام ذکر مىکنیم.» [ 2]
اما تنها شيعه و پيروان مكتب اهلبيت(ع) و افراد كمي از اهل سنت مانند قاضي بيضاوي, و جمعي از پيروان او, آن را از اصول دين شمردهاند. [ 3]
امام سبکی و قاضی بیضاوی که جایگاه ویژه درمیان اهل سنت دارند، میگویند:
بخلاف الإمامة فإنها من الأصول ومخالفتها بدعة ومؤثرة فی الفتن.
به خلاف امامت که از جمله اصول به حساب میآید و مخالفتش بدعت به حساب آمده و مؤثر در فتنه واقع شدن میباشد. [4 ]
نکته دوم:
برای روشن شدن این مطلب که آیا امامت از اصول دین است، به قرآن و روایات صحیح رجوع میکنیم
در آیه ای از قرآن میخوانیم که:
الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ دينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دينا [5 ]
امروز، كافران از (زوال) آيين شما، مأيوس شدند بنا بر اين، از آنها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم
منظور از" اليوم" (امروز) كه در دو جمله بالا تكرار شده چيست؟ يعنى كدام روز است كه اين" چهار جهت" در آن جمع شده هم كافران در آن مايوس شدهاند، و هم دين كامل شده، و هم نعمت خدا تكامل يافته، و هم خداوند آئين اسلام را به عنوان آئين نهايى مردم جهان پذيرفته است
طبق تفاسیر علمای شیعه و سنی و روایات متواتری، روز اکمال دین، روز غدیر خم است,همان روزی که پیامبر(ص) علی(ع) را به عنوان امام به مردم معرفی کرد [6 ]
لحن آیه را دقت کنید چه روزی بوده است که آیه میفرماید که دین امروز (روز غدیر) تکمیل شده است این یعنی دین با معرفی و قبول امامت تکمیل میشود. یعنی اگر کسی امامت را قبول نکند دینش ناقص است .آیا این تعبیر نمیرساند که امامت از اصول دین است؟
در ایه دیگر میفرماید:
يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَه. [7 ]اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملًا (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام ندادهای.
به راستی معرفی امام توسط پیامبر چه مساله مهمی بوده که قرآن خطاب به پیامبر میفرماید: اگر این امر را تبلیغ نکنی، تمام آنچه را كه در 23 سال رسالت انجام داده است هدر مىرود. آیا به نظر شما این تعبیر نمیرساند که امامت باید جزئی از اصول دین باشد
طبق تفاسیر و روایات معتبری که در کتب اهل سنت است، آيه فوق درباره معرفی امام على (ع ) به امامت نازل گرديد. [8]
اگر چه دانشمندان و مفسران اهل سنت پس از نقل اين روايت معروف آنها به خاطر ترس از شرائط خاص محيط خود، و يا به خاطر پيش داوريهاى نادرستى كه جلو قضاوت صحيح را در اينگونه مباحث مىگيرد، از پذيرفتن آن خوددارى كرده اند، بلكه گاهى كوشيدهاند تا آنجا كه ممكن است آن را كم رنگ و كم اهميت جلوه دهند.
نکته سوم:
روایات معتبری که در کتب اهل سنت وارد شده است
من مات ولم يعرف إمام زمانه مات ميتة جاهلية [9 ]
هركس بميرد و امام زمانش را نشناسد، مرگش مرگ جاهلي است.
به راستی با توجه به این حدیث، آیا این تعبیر نمیرساند که امامت از اصول دین است؟
چقدر امامت ارزش دارد که حدیث میفرماید: اگر کسی آن را نشناسد به مرگ جاهلیت (کفر و نفاق) مرده است
نکته چهارم:
متاسفانه وقتی برای منکرین امامت از روایات دلیلی آورده میشود، می گویند که شیعه عاجز است از قرآن آیه ای واضح و مستقیم برای اثبات امامت بیاورد، دست به دامن احادیث میشود، در پاسخ به این ها باید گفت که: شما چه طور به ابوبکر و عایشه ایمان میآورید در حالی که به طور واضح و مستقیم اسمی از این دو در قرآن نیست؟ البته مخالفین چارهای ندارند که حداقل برای این که به ابوبکر و عایشه ایمان بیاورند، به روایات و تواریخ رجوع کنند.
ضمن این که قرآن در آیات زیادی امر میکند که از دستور رسول اطاعت کنید [10 ] این آیات به این معناست که گفتار رسول که شامل احادیث آن حضرت می باشد، دارای حجیت میباشند.
پس با آیات قرآن و روایات اهل بیت مساله امامت ثابت میشود
نتیجه:
هرکسی بدون تعصب این آیات و روایات را کنار هم قرار دهد به این نتیجه میرسد که مساله امامت از امور مهمی است و آن را باید در ردیف اصول دین دانست.
منابع:
[1 ] شرح مقاصد، ج 2، ص 271
[2 ] المواقف، ص 395
[3 ] دلائل الصدق 2/8
[4 ] الإبهاج ، امام سبکی ،ج ۲، ص ۲۹۶ -- المنهاج على منهاج الوصول إلى علم الأصول للبیضاوی ص۷۵ و...
[5 ] مائده آیه 3
[6 ] تفسير نمونه، آیت الله مکارم، ج4، ص: 265---الدرالمنثور، ذیل آیه سوم سوره مائده، تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج 8، ص 284. مسند احمد، ج 4، ص 281، و اربلى در كشف الغمه ص 94 و.......
[7 ] مائده آیه 67
[8 ] و ابن صباغ مالكى در فصول المهمة صفحه 27.و جلال الدين سيوطى در در المنثور جلد 2 صفحه 298.و قاضى شوكانى در فتح القدير جلد سوم صفحه 57.و شهاب الدين آلوسى شافعى در روح المعانى جلد 6 صفحه 172.و شيخ سليمان قندوزى حنفى در ينابيع المودة صفحه 120.و بدر الدين حنفى در عمدة القارى في شرح صحيح البخارى جلد 8 صفحه 584. و ابو الحسن واحدى نيشابورى در اسباب النزول صفحه 150 و........
[9 ] صحيح مسلم ج 3 ص 1478-- مسند أحمد بن حنبل ج 4 ص 96 و......
[10 ] آل عمران آیه 32
افزودن نظر جدید