نقد دیدگاه اهل سنت در موضوع بدعت نوروز
اسلام در مواجهه با آئین و سنن ملل دیگر، برخوردی دوگانه داشته است. با آن رسومی که آنها را مخالف با مبانی دینی خود یافته است برخورد سلبی کرده و با سنن و رسومی که مخالف با بینش اسلام نبوده برخورد اثباتی داشته است بهگونهای که یا خود همان سنن را و یا اصلاح شدهی آنها را امضاء نموده و جزء، آداب و احکام دینی خود قرار داده است.
سایت جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی میپندارند که دین مبین اسلام در برخورد با همهی فرهنگها و سنتهای دیگر ادیان و ملل، برخورد سلبی و انکاری داشته و همه آنچه را که در ادیان و آئینهای گذشته وجود داشته، منسلخ کرده و به انکار آنها پرداخته است، در حالیکه چنین پنداری، سخت اشتباه است؛ چراکه اسلام در رویارویی با فرهنگها و رسوم اقوام و ادیان دیگر، مواجههی نگرشی و ایدئولوژیک داشته است. اسلام آنچه را که با مبانی و ایدئولوژی دینی خود و نیز با فطرت انسانی، متغایر یافته به انکارش پرداخته است و هر جا در هر دین و آئینی، سنت و فرهنگی را موافق با اصول خود یافته است، با نگاه اثباتی، بر آن صحه گذاشته و اگر نقصی داشته آن را اصلاح کرده و به آن سمت و سوی عالی بخشیده و آن را جزء آداب و سنن خود قرار داده است؛ چنانکه میبینیم حتی اسلام برخی از سنن و رسوم جاهلیت بتپرست را نیز تایید و بر آن صحه گذاشته و آن را در سنت اسلامی نیز قرار داده است.
بهعنوان مثال، ماههای حرامی که در جاهلیت مرسوم بوده و در این ماهها جنگ و خونریزی را بر خود حرام میکردند، اسلام نیز که بنای خود را بر صلح و دوستی نهاده، به این رسم احترام نهاده و آن را از سنن اسلامی قرار داده است: «إِنَ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِي کِتَابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذٰلِکَ الدِّينُ الْقَيِّمُ فَلاَ تَظْلِمُوا فِيهِنَ أَنْفُسَکُمْ.[توبه/36] تعداد ماهها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده، دوازده ماه است؛ که چهار ماه از آن، ماه حرام است؛ (و جنگ در آن ممنوع میباشد.) این، آیین ثابت و پابرجا(ی الهی) است! بنابراین، در این ماهها به خود ستم نکنید (و از هرگونه خونریزی بپرهیزید)!». «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ.[مائده/2] ای کسانیکه ایمان آوردهاید! حرمت شعائر خدا و ماه حرام را نگه دارید.»
نمونههای مختلفی از این سنن و رسوم در نزد اعراب پیش از اسلام، مرسوم بوده که اسلام نه تنها بر آنها مهر تایید زده، بلکه یا همان سنن را و یا اصلاح شدهی آنها را جزء احکام اسلامی خود قرار داده است. مانند حج و احکام قصاص و دیه و ختنه کردن و حرم امن قرار دادن مکه و وفای به عهد و بسیاری از احکام دیگر.
بنابراین، اسلام نیامده تا بساط همه آئینهای قومی و قبیلهای و ملی را برچیند بلکه میخواهد به آن دسته از آئینهایی که موافق با مبانی دین اسلام است جهت دینی ببخشد و آن را در دین اسلام ذوب کند و به تعبیری، این سنن را اسلامیسازی کند چراکه بینش اسلام بر باقی گذاشتن سنتهای حسنه است چنانکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «آن که سنّتی نیک را پایهگذاری کند و بدان عمل شود، پاداش عمل خودش به اندازه پاداش دیگر عاملان، به وی داده میشود، بدون آن که از پاداش عاملان کم شود؛ و آن که سنّتی بد را پایه گذارَد و بدان عمل شود، وَبال عمل خودش و دیگران بر عهده اوست، بدون آن که از وِزْر و وَبال دیگران کاسته شود».[1]
امیرالمؤمنین (علیه السلام) نیز به مالک اشتر فرمود: «آیین پسندیدهای را بر هم مریز که بزرگان این امتْ بِدان رفتار نمودهاند و بهوسیله آن، مردم به هم پیوستهاند، و رعیّت با یکدیگر سازش کردهاند؛ و آیینی مگذار که چیزی از سنّتهای نیک گذشته را زیان رسانَد تا پاداش از آنِ نهندهی سنّت باشد و گناه شکستن آن بر تو مانَد.»[2]
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «یعمل فی الاسلام بفضائل الجاهلیة.[3] در اسلام به فضیلتها [و سنتهای نیکوی] عصر جاهلیت عمل میشود.» مقصود از این جاهلیت را میتوان اعم از جاهلیت عرب در پیش از اسلام گرفت؛ چراکه فضیلتهای جاهلیت اصطلاحی، خصوصیتی ندارد، بلکه میتوان فضايلى كه در روايت مطرح است به دیگر فرهنگها و ملل و ادیان نیز عمومیت داد، چون این فضائل، به طور طبيعى در هر ملّتى وجود دارد.
حال، پس از ارائه این مقدمه، به تحلیل سنت نوروز که از سنن ایرانیان باستان است، از منظر اسلام میپردازیم.
اسلام پس از ورود به ایران، با سنتهای متعددی از ایرانیان مواجه شد که برخی از این سنن، سنتهای دینی ایرانیان و برخی نیز از سنتهای فرهنگی اقوام ایرانی بود. در این میان، آیین بزرگداشت نوروز بهعنوان یک سنت دینی که در آن، امور دینی و عبادات صورت میگرفت، مورد توجه اسلام قرار گرفته است. اینکه در زبان قدیم پارسی از واژه جشن برای بزرگداشت این روز استفاده شده، به معنای بزم و پایکوبی و سرور نیست؛ چرا که واژهی جشن از ریشه «یسن» در لغت قدیم پارسی به معنای پرستش و عبادت و مراسم دعا خوانی است، چنانکه آقای ابراهیم پورداود در جلد یکم کتاب یسنا نوشتهاند: «لغت جشن نیز در فارسی از لغت یسن اوستائی به یادگار مانده است، چون اصلاً تمام اعیاد دینی بوده مانند عید فروردگان و عید مهرگان و در این اوقات بهخصوصه، به ستایش و پرستش و مراسم دینی میپرداختند یا به عبارت دیگر "یزشنه" میکردند از این جهت روزهای متبرک را جشن خواندهاند.[4] ایرانپژوه بزرگ هاشم رضی، محقق کتاب اوستا نیز به همین مطلب اشاره کرده است.[5]
حال، اسلام در مواجهه با این آیین، چه دیدگاهی داشته؟ آیا با دیدهی انکار به آن نگریسته و یا آنکه آن را با ارائه اصلاحاتی، امضاء نموده است؟
در میان دو فرقه شیعه و سنی، نسبت به این آیین، تفاوت دیدگاه وجود دارد، چرا که روایات شیعی غالباً به تعظیم و تایید این آیین پرداختهاند، گرچه چندی از روایات شیعه نیز مخالفت اندکی با این آیین را نشان دادهاند. اما در مقابل، روایات اهل سنت با آنکه مانند روایات شیعه به دو دسته تایید کننده و انکار کننده تقسیم شده است، اما عالمان اهل سنت به مانور دادن بر روایات انکار سنت نوروز تمایل فاحشی دارند و همواره بر طبل بدعت بودن بزرگداشت این روز کوبیده و تعظیم این روز را احیاء سنت کفر مینامند.[6]
امروزه اهل سنت در مانور بدعت دانستن بزرگداشت نوروز، بیش از پیش اغراق و مبالغه میکند و دلیلش نیز بدین خاطر است که ایران سالیان درازی است که قطب عالم تشیع قرار گرفته است؛ از اینرو میخواهند تشیع ایرانی را به مجوسیت _ دین ایرانیان پیش از اسلام _ گره بزنند، تا اینگونه القاء کنند که تشیع یک فرقه انحرافی و بدعتگذار در دین اسلام است، که از دین زردشت سرچشمه میگیرد.
ولیکن ما شیعیان معتقدیم که اسلام در رویارویی با آیین بزرگداشت نوروز، این آیین را اصلاح و آن را آیینی اسلامی ساخته است و از همینروست که برای این روز اعمال عبادی مختلفی در نظر گرفته است و سنتهای حسنهی این بزرگداشت [همچون صله ارحام] را تایید کرده است، چرا که برخی از سنتهای این آیین منطبق با سنن اسلامی است. بنابراین شیعه، بدین جهت که این آیین را آیینی اصلاح شده توسط امامان خود [که راسخان در علمند] میبیند، بزرگداشت این روز را بهعنوان عیدی اسلامی، هرگز بدعت نمیداند.
تحلیل این گفتار، اقتضای بحث مفصلی دارد که به جهت رعایت اختصار ناچاریم ادامه مباحث «نقد دیدگاه اهل سنت در مورد نوروز» را در مقاله بعدی مورد بررسی و تحقیق و کنکاش قرار دهیم و در مقاله دیگری رویکرد شیعی به این آئین را تبیین سازیم.
پینوشت:[1]. «فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ): مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً فَإِنَّ لَهُ أَجْرَهَا وَأَجْرَ مَنْ عَمِلَ بِهَا، مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْءٌ، وَمَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا، وَمِثْلُ وِزْرِ مَنْ عَمِلَ بِهَا، مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَيْءٌ». صحيحُ ابن خُزَيمة، أبو بكر محمد بن إسحاق بن خزيمة بن المغيرة بن صالح بن بكر السلمی النيسابوری(م311ق)، محقق: الدكتور محمد مصطفى الأعظمی، بیروت، المكتب الإسلامی، چاپ سوم، 1424ق-2003م، ج2، ص1185، ح2477، متن کتاب؛/ و صحيح ابن حبان، أبو حاتم محمد بن حبان بن أحمد بن حبان بن معاذ بن مَعْبدَ، التميمی الدارمی البُستی(م354ق)، المحقق: شعيب الأرنؤوط، تعلیق: شیخ محمد ناصرالدین البانی، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1414ق-1993م، ج8، ص101، ح3308، متن کتاب؛/ و مسند الدارمی المعروف بسنن الدارمی، أبومحمد عبدالله بن عبدالرحمن بن الفضل بن بَهرام بن عبدالصمد الدارمی التميمی السمرقندی(م255ق)، المحقق: نبيل هاشم الغمری، بیروت، دار البشائر، چاپ اول، 1434ق-2013م، ص193، ح553، متن کتاب؛/ و این حدیث نزد ناصرالدین البانی نیز صحیح شمرده شده است. صحيح الجامع الصغير وزياداته، أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدين الألبانی(م1420ق)، بیروت، المكتب الإسلامی، ج2، ص1081، متن کتاب؛/ و «مَنْ سَنَّ سُنَّةَ خَيْرٍ فَاتُّبِعَ عَلَيْهَا فَلَهُ أَجْرُهُ وَمِثْلُ أُجُورِ مَنْ اتَّبَعَهُ غَيْرَ مَنْقُوصٍ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْئًا، وَمَنْ سَنَّ سُنَّةَ شَرٍّ فَاتُّبِعَ عَلَيْهَا كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهُ وَمِثْلُ أَوْزَارِ مَنْ اتَّبَعَهُ غَيْرَ مَنْقُوصٍ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَيْئًا». سنن الترمذی، أبو عيسى محمد بن عيسى بن سَوْرة بن موسى بن الضحاك الترمذی(م279ق)، تحقيق وتعليق: إبراهيم عطوة، مصر، شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق-1975م، ج5، ص43، ح2675، جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. «و لاتَنْقُضْ سُنّةً صالِحَةً عَمِلَ بها صدورُ هذِهِ الاُمَةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِها الاُلْفَة وَ صَلُحَتْ علیها الرعِیَّةُ وَ لاتَحْدُثَنَّ سنّةً تَضُرُّ بشیء مِنْ ماضی تلکَ السُّنَنِ فیکونُ الأجْرُ لِمَنْ سَنَّها وَالوِزْرُ علیکَ بِما نَقَضْتَ مِنها». نهج البلاغة، أبوالحسن محمّد الرضی بن الحسن الموسوی، المحقق:الدكتور صبحی الصالح، لبنان، دار الكتاب، ص431، جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. محمد فؤاد عبد الباقی، مفتاح کنوز السنة، ص108، ذیل کلمه «الجاهلیة». تصویر کتاب؛/ و بهاءالدين خرمشاهى، قرآن پژوهى، تهران، نشر فرهنگى مشرِق، چاپ اول، 1371، ص555.
[4]. لغت نامه دهخدا، ذیل واژه «جشن»، به نقل از کتاب یسنا، ابراهیم پورداود، ج1، ص25-24.
[5]. اوستا، تحقیق و ترجمه: هاشم رضی، تهران، سازمان انتشارات فروهر، 1362ش، ص151، متن کتاب
[6]. مجلة الجامعة الإسلامية بالمدينة المنورة، ج37، ص269، به نقل از رسالهی «التمسّك بالسنن والتحذير من البدع» از شمس الدین ذهبی، متن مجله.
نویسنده: مصطفی عباسی هرازی
افزودن نظر جدید