آیا رافضی بودن مانعی برای عدم قبول احادیث شیعه است ؟

  • 1393/02/06 - 12:01
یکی از اتهاماتی که مخالفین به شیعیان وارد می‌کنند، اطلاق کلمه رافضی بر ایشان است، می‌گویند رافضی بودن جرمی بزرگ است و این جرم مانع قبول خیلی از مسائل می‌شود از جمله اینکه رافضی بودن، مانعی بزرگ برای عدم اعتماد به اقوال و اخبار شیعیان است. در این مقاله، به بررسی صحت و سقم این سخن می‌پردازیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_یکی از اتهاماتی که مخالفین به شیعیان وارد می‌کنند، اطلاق کلمه رافضی بر ایشان است، می‌گویند رافضی بودن جرمی بزرگ است و این جرم مانع قبول خیلی از مسائل می‌شود از جمله اینکه رافضی بودن، مانعی بزرگ برای عدم اعتماد به اقوال و اخبار شیعیان است.

در پاسخ به این سخنان متعصابانه لازم است به دو نکته زیر توجه شود

نکته اول:
معنای رفض در لغت و اصطلاح:
رفض در لغت، به معناي ترک و رها کردن چيزي است. «رفضته، اي ترکته»؛ رها کرد او را؛ يعني ترک کرد او را و رها کننده چيزي را رافضي گويند. روافض را به این دلیل به این نام می‌خوانند که رهبرشان را ترک کرده‌اند. (1)

رفض در اصطلاح، در کتاب «مقالات الاسلاميين» آمده است، «انّما سمّوا الروافض لکونهم رفضوا الدين»؛ همانا آنان را رافضي ناميدند، زيرا دين را ترک کردند. (2)

البته واضح است که نسبت دادن لقب رافضی به شیعه، هدفی جز تحقیر شخصیت و اهانت نمی‌تواند داشته باشد (البته شیعیان به این لقب افتخار می‌کنند، چرا که در روایتی می‌خوانیم که:عن ابی بصير قالَ : قُلْتُ لِابى جَعْفَرٍ (عليه السّلام ) : جُعِلْتُ فِداكَ اسْمٌ، سُمِّينا بِهِ اسْتَحَلَّتْ بِهِ الْوُلاة دِماءَنا وَ امْوالَنا وَ عَذابَنا، قالَ : وَ ما هُوَ ؟ قالَ : الرّافِضَة، فَقالَ ابُو جَعْفَرٍ (عليه السّلام) : انَّ سَبْعينَ رَجُلًا مِنْ عَسْكرِ فِرْعَوْنَ رَفَضُوا فِرْعَوْنَ فَاتَوْا مُوسى‏ (عليه السّلام) فَلَمْ يَكُنْ فى قَوْمِ مُوسى‏ احَدٌ اشَدَّ اجْتِهاداً وَ اشَدَّ حُبّاً لِهارُونَ مِنْهُمْ، فَسَمّاهُمْ قَوْمُ مُوسى‏ الرّافِضَة، فَاوْحَى الـله تَعالى‏ الى‏ مُوسى‏ (عليه السّلام) : انْ اثْبِتْ لَهُمْ هذَا الْاسْمَ فِى التَّوْراة فَانّى نَحَلْتُهُمْ، وَ ذلِكَ اسْمٌ قَدْ نَحَلَكُمُوهُ ال له.

ابوبصير گويد : به حضرت امام محمّد باقر (عليه السّلام) عرض كردم : فدايت شوم، براى ما اسمى گذارده‌‏اند كه به واسطه آن، حاكمان و واليانِ حكومت، خون و اموال ما را حلال كرده‌‏اند و هر گونه عذاب و شكنجه را در حقّ ما روا مى‏‌دارند. حضرت فرمود : آن اسم چيست؟ عرض كردم : رافضه. حضرت فرمود : هفتاد نفر از لشكر فرعون جدا شده و بدعت‏ها و سنّت‏هاى فرعون را ترك كردند و به موسى پيوستند و به اندازه‌‏اى مطيع و منقاد اوامر موسى بوده و نسبت به هارون برادر و وصىّ موسى محبّت و علاقه داشتند و در راه دين خدا كوشش مى‏‌كردند كه در ميان قوم موسى كسى مانند آنها نبود، قوم موسى آنها را رافضه نام نهادند، خداوند تبارك و تعالى به حضرت موسى عليه السّلام خطاب كرد : اين اسم را براى آنان باقى بدار که من اين اسم را به آنها عطا كرده‌‏ام. اى ابوبصير اين اسمى است كه خدا به شما عنايت فرموده است.(3)

به مرور زمان اين لقب درباره شيعه اماميه به جهت مخالفت با خلافت ابوبکر و عمر به کار برده مي‌‏شد.
چنان که ابوالحسن اشعري مي‌‏نويسد: «و انّما سمّوا الامامية رافضة لرفضهم امامة ابي‌بکر و عمر».
و همانا اماميه را رافضه ناميدند به جهت آن‏که امامت ابوبکر و عمر را رها نموده و محبت علی را بر سایر صحابه ترجیح می‌دهند.(4)

نکته دوم:
البته بر طالبان حق روش است، این سخن مخالفین شیعه که می‌گویند: رافضی بودن، مانع قبول روایات شیعیان می‌شود، کلامی دور از منطق است.
اگر حدیثی که شیعیان نقل می‌کنند، ضعیف است، پس چرا در کتب اهل سنت از این احادیث دیده می‌شود؟
مگر نه این است که در کتب مورد تایید اهل سنت آمده است، اگر راويان شيعه در میان روات اخبار، نباشند، روایات صحیحی در میان روایات پیدا نخواهد شد ؟
در کتاب خطیب بغدادی آمده است که و لو تركت أهل الكوفة لذلك الرأي يعنى التشيع خربت الكتب. اگر من روايات اهل کوفه را به خاطر تشيع بخواهم ترک کنم، کتابهاي ما خراب مي‌شود.(5)
ذهبي در رابطه با ابان بن تغلب که شیعه است مي‌گويد، ابان بن تغلب الكوفي شيعي جلد لكنه صدوق فلنا صدقه و عليه بدعته.ي
او یک شيعه متعصب است، درست است که شيعه متعصب است؛ ولي راستگو است، بدعتش براي خودش، ما با صداقتش کار داريم.(6)

به همین علت است که «دکتر شيخ تاج الدين الهلالي» از اساتيد بزرگ دانشگاه الازهر مصر خطاب به وهابيون می‌گوید: اگر پيروان اهل بيت (علیهم السلام) را کافر بدانيد بسياري از روايات کتب شما و بسياري از احاديث صحاح زير سؤال خواهد رفت؛ چون حدود 140 راوي در ميان راويان اين احاديث، از جمله راویان شيعيان هستند.

 

 

 

پی‌نوشت‌ها:

[1]کتاب العین،فراهيدى، خليل بن احمد، ج 7 ص 29
[2] مقالات الاسلاميين، ابوالحسن اشعري، ص 89، پاورقي
[3]بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج‏65، ص: 97
[4] مقالات الاسلاميين، ابوالحسن اشعري، ص 89، هدي الساري، ابن حجر عسقلاني، ص 333.
[5] الكفاية في علم الرواية، ج 1، ص 129
[6] ميزان الاعتدال في نقد الرجال، ج 1، ص 118

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.