نقش آیین زرتشت در انقراض ساسانیان

  • 1393/01/31 - 12:58
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از ابتدای خلقت تاکنون توجه به موجودی ماورایی و قدرتمند در بین مردم وجود داشته و مردم بنا به فطرت و نیاز دائمی به این مسئله گرایش نشان داده اند. ایرانیان مانند دیگر انسان های روی زمین از این قائده مستثنی نبوده اند و بر اساس همین گرایش ها در برخی ادوار سلاطین و پادشاه خویش را به خداوند منتسب می دانستند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از ابتدای خلقت تاکنون توجه به موجودی ماورایی و قدرتمند در بین مردم وجود داشته و مردم بنا به فطرت و  نیاز دائمی به این مسئله گرایش نشان داده‌اند. ایرانیان مانند دیگر انسان های روی زمین از این قائده مستثنی نبوده‌اند و بر اساس همین گرایش‌ها در برخی ادوار سلاطین و پادشاه خویش را به خداوند منتسب می‌دانستند. گاهی آن را به اهورامزدا و یا به مظاهر قدرت خداوند؛ مانند خورشید، مهر، آناهیتا و … نسبت میداده‌اند. چه بسا برخی اوقات شاهان خود مدعی خدائی بوده  و این قداست و پرستش را بازیچه قدرت خود قرار می داده‌اند[۱].
گروهی از این سلاطین و شاهان مستبد که  خدا و دین را بازیچه دست خود قرار داده و آن را مبنایی برای تاخت و تاز خوذ قرار دادند،  پادشاهان ساسانی بوده‌اند. آنها دین رسمی کشور را بر پایه‌ی زردشتی گری قرار داده‌اند، تا از این لا به لا  و از بستر این آیین  خود و  پادشاهان و حکومت های مابعد  آن‌ها را مشروعیت بخشند. این آیین قداست خاصی به پادشاهان می‌داد و  مردم نیز در برابر شاه مطیع کامل بودند[۲].  اما  در همان هنگام اديان ديگر  به صورت اقليت به مخالفت با پادشاهان ساسانی قد علم کرده بودند. اديانی كه‏ زردشت را پيغمبر می‌‏دانستند و نوعی انشعاب از دين زردشتی تلقی می‌شدند، و اديانی كه هيچ گونه ارتباطی با دين زردشت نداشته‌اند و حتی منكر پيامبری زردشت بودند[۳]. این امر سبب آشفتگی‌هایی در دوران حکومت ساسانیان شد و اوضاع کشور را متشتت کرد.
سعيد نفيسی نویسنده کتاب تاریخ اجتماعی ایران، سبب آشفتگی اوضاع در دوره ساسانيان را اینگونه بیان می کند که: مهمترين سبب اختلافات مذهبی‏ بوده و مدعی است كه اجحاف و اهمال موبدان زردشتی عامل مهمی برای نارضايتی و پيدايش انشعابات بوده است. وی می ‏گويد: «در تشكيلات آن زمان، روحانيان كه موبدان و هربدان باشند اختيارات نامحدود داشته‌اند. موبدان و پيشوای بزرگشان"موبدان‏ موبد" در دربار ساسانی مهمترين مقام را داشته است و حق هر گونه تعبير و تفسير و جرح و تعديل و نقض و ابرام و ناسخ و منسوخ در احكام مدنی يعنی‏ زناشويی وراثت و مالكيت داشته است، و اندك اندك هر چه دولت ساسانی‏ بيشتر گسترش می‏ي‌افته بر قدرت و اختيارشان افزوده می‏‌شد. مردم‏ ايران از فشار ايشان و تجاوزاتی كه به آن‌ها می ‏شد بیزار تر می‌شدند و می‏‌كوشيدند كه از زير بار گران اين ناملايمات خود را بيرون آورند. به‏ همين جهت در مقابل طريقه رسمی مزديسنی زرتشتی كه مذهب دولت و دربار بود و به آن "به دين" می‌گفتند، دو طريقه ديگر در ميان زرتشتيان پيدا شده بود: يكی طريقه زروانيان كه معتقد بودند اورمزد و اهريمن هر دو از موجود قديم تر و بالاتری به وجود آمده‌اند كه " زروان اكرنو " يعنی زمان‏ بيكران نام داشته است، و ديگر طريقه كيومرثيان كه معتقد بوده‌اند اهريمن‏ وجود مستقلی نبوده‌است بلكه زمانی كه اورمزد در كار خود شك كرده اهريمن از شك او پديد آمده است. زروانيان و كيومرثيان هر دو با زرتشتيان مزديسنی‏ اختلاف شديد داشته‌اند و بيشتر اين اختلافات جنبه دشمنی به خود می‏‌گرفته است و بيگانگان از آن بهره‌مند می‏‌شده‌اند[۴].»
در آن تاریخ پنج فرقه ديگر نيز در ايران وجود داشت كه نه تنها با زرتشتيان و زروانيان و كيومرثيان اختلاف داشته بلكه با خود نيز ناسازگاری می‌کرده‌اند: نخست يهودیان ايران بوده‌اند كه در زمان هخامنشيان در نتيجه تصرف بابل به‏ دست كورش از اسارت رهايی يافته و گروهی از ايشان به ايران آمده بودند و بيشتر در مغرب ايران يعنی خوزستان و اكباتان(همدان) ساكن شده و در دوره‏ ساسانيان بر شماره آنها افزوده شده بود و در داخل ايران پيش رفته و حتی‏ در ناحيه اصفهان جمعيت كثيری از ايشان جمع شده بودند. دوم نصارای ايران بوده كه در دوره اشكانی از همان آغاز دوره مسیحیت‏ عده‌ای از سكنه نواحی غربی ايران به دين ترسايان (پیروان دین حضرت مسیح) گرويده و كليساهای‏ در نواحی شرقی و غربی فرات داير كرده و طريقه خاصی را كه‏ به طريقه نسطوری (نِستوری یا نِسطوری شاخه‌ای از مسحیت است) معروف است پسنديده و بدان ايمان آورده بوده‌اند و كم كم در داخل ايران تا دورترين نواحی شمال شرقی ايران در ماوراء النهر رفته  و از آنجا به چين هم کوچ کرده‌اند و طريقه نسطوری را با خود به چين برده بودند[۵].
سوم طريقه مانوی است كه در سال ۲۲۸ ميلادی آشكار شد در ايران پيشرفت بسيار كرده و چون طريقه بی‌پيرايه‌‏ای بوده و مانويان كوشش‏ عمده در تصفيه اخلاق و تزكيه نفس و طهارت ظاهر و باطن داشته‌اند و جنبه‏ عرفانی و تجريد خاصی به طريقه خود می‌دادند و از ميان همه مذاهب قديم، حس زيبايی پسندی و جمال پرستی و جستجوی رفاه و آسايش مادی و معنوی در آن بيشتر بوده است. مردم ايران به سرعت فوق العاده بدان گرويدند كسانی كه به مانی ايمان آوردند عقيده راسخ به او داشتند و با همه سخت‏ گيري‌ها كه ساسانيان در برابر آن كردند نتوانستند آنان را از ميان‏ بردارند.
چهارم طريقه مزدكی است كه در حدود سال ۴۹۷ ميلادی در ايران ایجاد شد[۶]، قتل و کشتار پیروان مزدک در اواخر عهد قباد روی داد، عامل اصلی این واقعه، خسروانوشیروان بود که پیروان مزدک ولیعهدی وی را به خطر انداخته بودند در آغاز سلطنت خویش، در قلع و قمع بقایای پیروان مزدک دست به اقدامات جدی و شدیدی زد[ ۷]، با آنکه انوشيروان منتهای سختگيری را با آنان به کار برد و همه را در جايی‏ تحت محاصره قرار داد و تمام آنها را كشته بود باز مزدكيان از ميان نرفته و در ايران پنهانی‏ زندگی می‌كردند. پنجم بودائيان كه در نواحی شمال شرقی ايران، از يك طرف همسايه‏ هندوستان و از طرف ديگر همسايه چين بوده‌اند و در ايران به آنها بدهی‏ می‏‌گفته‌اند چندين مركز عمده فراهم ساخته و مخصوصا در باميان و بلخ بتخانه‌های مجلل داشته‌اند[۸].

پی نوشت:

[1]. آرتور کریستن سن، ترجمه رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، چاپ نهم، ۱۳۷۴، ص ۵۷۵ 
[2]. عبداللهمبلغی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، قم، مینا، چاپ اول، ج ۱، ص۳۲۴ 
[3]. مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، مجموعه آثار جلد14، ص165
[4]. سعيد نفيسی، تاريخ اجتماعی ايران، جلد دوم  ص28
[5]. مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، مجموعه آثار جلد14، ص166
[6]. سعيد نفيسی، تاريخ اجتماعی ايران، جلد دوم ص29 
[7]. عبدالحسین زرین کوب، تاریخ مردم ایران. تهران: انتشارات امیر کبیر، ۱۳۶۴،ص489
[8]. سعيد نفيسی، تاريخ اجتماعی ايران، جلد دوم  ص30

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.