جایگاه عقل و نقل در دین پژوهی

  • 1392/03/04 - 22:55
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صحبت کردن و تحقیق کردن در مورد ادیان یک نیاز ضروری و حیاتی هر انسانی است اما باید این کار با توجه به اصول آن انجام شود و یکی از آن اصول توجه به دو کلید واژه عقل و نقل است
عقل و نقل

گاهی انسان با توجه نکردن به اصول کاری بعد از ساعت‌ها و یا شاید روزها و سال‌ها پرداختن به آن متوجه اشتباه خود می‌شود و گاهی هم حتی فهم اشتباه مشکلی را حل نمی‌کند و به قول معروف بعضی وقت‌ها برای جبران دیر می‌شود.
از اصول مهمی که در علم کلام و مطالعه مکاتب دینی و مذاهب مختلف وجود دارد، فهم صحیح جایگاه عقل و نقل است. اگر انسان جایگاه صحیح عقل و نقل را نداند در پذیرفتن عقائد و آموزه های یک دین یا مذهب دچار اشکال و انحراف خواهد شد.
در علم کلام و اعتقادات بعضی آموزه‌ها و عقائد مانند خداشناسی و لزوم وجود پیامبر و اثبات یک پیامبر و ... با استفاده از مقدمات عقلی و منطقی فهمیده می‌شود که به این امور، امور عقلی محض می‌گویند و بعضی موارد به دلیل نبود مقدمات عقلی برای فهم آن‌ها، از نقل یا همان گفتار مهم بزرگان مکتب استفاده می‌شود. البته نقل در اصطلاح فراتر از گفتار است و شامل کردار و تایید آن بزرگ هم می‌شود.
در مقام مقایسه میان عقل و نقل چند نکته اهمیت بیشتری دارد :
۱- امور عقلی مقدم و لازمه قبول امور نقلی هستند. می‌توان گفت امور عقلی پله های ابتدایی رسیدن به امور نقلی هستند و طی نشدن این امور عقلی، امور نقلی را هم با امکان تردید زیادی رو به رو خواهند شد.
۲- امور عقلی هم گاهی دچار انحراف می‌شوند اما با استفاده از علوم عقلی مانند منطق و فلسفه می‌توان درصد این اشتباهات را بسیار کاهش داد. یعنی گاهی عده ای ممکن است به دلیل اغراض مختلف از شیوه های به خطا انداختن عقل، مطلب غیر منطقی را منطقی جلوه می‌دهند.
۳- امور نقلی نباید ضد امور عقلی باشند. به عنوان مثال اگر در یک مذهب گفته شود که ظلم خوب است، چون فلان شخصیت بزرگ در مذهب این‌گونه گفته است، نباید این جمله مورد قبول قرار گیرد چون با اصل ابتدایی عقل، که بد بودن ظلم را می‌رساند، مخالفت دارد و این مخالفت بیانگر این است که زمانی که عقل در اصل ابتدایی خود اشتباه نکرده است پس یا آن گفته، گفته آن بزرگ نیست و دروغی است که به او نسبت داده‌اند یا اینکه آن شخص قصد تعلیم امری ضد عقل داشته است که در این صورت آن شخص و مکتب پیروی آن شخص از صلاحیت راهنمایی انسان ساقط می‌شود.
فهم جایگاه عقل و نقل به دلیل همین نکات و نکات زیاد دیگری که به دلیل طولانی شدن کلام از پرداخت به آن اجتناب می‌کنیم ما را در انتخاب و گرایش به مذاهب کمک می‌کند.
به عنوان مثال در دین مسیحیت این مقام و جایگاه عقل و نقل به عمد یا سهو فراموش شده است. مسیحیان در معرفی خدا که از امور عقلی و غیر قابل اثبات به وسیله عقل است، از جملات کتاب مقدس استفاده می‌کنند. در حالی که پذیرش کتاب مقدس فرع و رتبه بعدی قبول و شناخت خدا است.
یا اینکه در بیان آموزه فدا که آموزه ای هست نقلی، مطالبی را بیان می‌کنند که ضد عقل است.
شاید به همین دلیل باشد که در دین اسلام تفکر از جایگاه و مقام رفیع و بلندی برخوردار است و این امتیاز شاخصه اختصاصی دین اسلام است و در دیر ادیان و مذاهب یا اصلاً دستور به تعقل وجود ندارد یا حتی در بعضی موارد مانند دین بهائیت فکر کردن و تعقل منع شده است.
و شاید باز به همین دلیل اهمیت تفکر و راهنما بودن عقل است که در قرون وسطی کلیسا با علم و دانش مخالفت سرسختانه ای می‌کرد.
البته ناگفته نماند در میان مذاهب اسلامی هم، تنها شیعه اثنی‌عشری هست که جایگاه عقل و نقل را در بهترین وجه ممکن درک کرده است و آن را در اعتقادات خود دخیل کرده است.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.