افزودن نظر جدید

عقیده و حقیقت: اینکه حقیقتی ورای ذهن کوچک و شرطی شده‌ی ما وجود دارد یا ندارد خود یک ایده و فکر است. در این باره چگونه می‌توانید مطمئن باشید؟ آیا با فلسفه بافی و تکرار برخی عقاید راهی به حقیقت باز می‌شود؟ آیا ذهن محدود می‌تواند راهی به ناشناخته‌ی نامحدود باز کند؟ شما در هر جامعه‌ای که رشد یافته باشید عقایدی را از کودکی از والدین، معلمین و جامعه‌ی خود دریافت می‌کنید. ذهنتان از کودکی با تصاویر و واژه‌هایی پر می‌گردد. این تصاویر و واژه‌ها را مقدس می‌نامید و مدام تکرار می‌کنید. اما این بازی‌های کودکانه هیچ ارتباطی با حقیقت متعالی ندارند. عقاید لذت بخش هستند زیرا بازتاب امیال و آرزوهای شما هستند . شما بدون آن‌ها احساس سرگشتگی و بلاتکلیفی می‌کنید. چشم پوشی از امید و لذتی که عقیده به انسان می‌دهد شهامت بالایی می‌طلبد. عقیده به ما احساس اطمینانی دروغین اعطا می‌کند و آنگاه این اطمینان حس نفرتی در ما نسبت به دگر اندیشان به وجود می‌آورد. نفرت مسلمانان از یهودی‌ها و بهایی‌ها، جنگ شیعه و سنی، بمبگذاری انتحاری، سربریدن انسانها و چه و چه همگی معلول عقاید کور و متعصبانه‌اند. یک بهایی با همان تعصبی به عقاید خود می‌نگرد که شما به عقاید خود می‌نگرید. و شما در کشورتان بهاییان را از تمام حقوق شهروندی محروم می‌کنید و برخی تبعیض ها را در باره‌ی اهل سنت، مسیحیان ارمنی و کلیمیان و زرتشتیان نیز تا حدودی اجرا می‌کنید. سخنانی که من گفتم عقیده‌ی شخصی نیست بلکه حقایقی است که فقط چشم بینا و ذهن آزاد می‌خواهد تا پذیرفته شود. من نمی‌گویم حقیقت چیست و چه ماهیتی دارد زیرا این خود نوعی عقیده خواهد بود در میان هزاران عقیده‌ی دیگر و به همان اندازه بی ارزش. برای درک حقیقت باید ابتدا ذهنِ خود را از هر عقیده‌ی ساختگی خالی کنید. با پیشداوری نمی‌توان به استقبال حقیقت رفت چون عقیده و پیشداوری، ذهن را در چنگال وهم و خیال اسیر می‌سازد. عارف مسیحی در مکاشفات خود ممکن است چهره‌ی مریم باکره را ببیند و عارف بودایی حسی از نیروانا و یگانگی با جهان و یا تصویری از بودا را تجربه نماید. این‌ها هیچ چیز را ثابت نمی‌کنند و فقط بازتاب عقاید فردی و گروهی هستند که ذهن را بازی می‌دهند. مدیتیشن شیوه‌ی نگریستن به واقعیات زندگی است بدون برچسب زدن، بدون چسبیدن و انکار کردن. مدیتیشن در لحظه زیستن است و با مبدأ هستی مرتبط شدن. مدیتیشن اگر به مفهوم رهایی ذهن از اوهام باشد مفید است اما همین مدیتیشن می‌تواند ابزاری برای خودفریبی شود. در مدیتیشن لحظاتی هست که روح شما با حقیقت هستی پیوند می‌خورد اما لحظاتی پس از آن فکر و عقیده وارد عمل می‌شود و به این تجربه‌ی ناب برچسب می‌زند و آن را به یک پدیده‌ی مرده و آلوده مبدل می‌سازد. فکر کردن به تجربه‌ی عرفانی و چسبیدن به آن منجر به تقویت خود می‌شود و میل تکرار تجربه را در انسان برمی‌انگیزد و پس از آن فکر ، تصویری از تجربه را بازآفرینی می‌کند و ذهن به این تصویر می‌چسبد و به سادگی وارد دوری باطل می‌شود که رها شدن از آن ساده نیست. این پدیده‌ی شوم را در تمامی مکاتب عرفانی می‌توان مشاهده کرد. تخدیر شدن با تصاویر بازتاب شده از عقاید فرقی با استعمال مواد مخدر ندارد بلکه از آن مخرب تر است. برچسب اسلامی، مسیحی یا بودایی زدن بر تجربه‌ی عرفانی تقویت این تخدیر و خودفریبی است. عقاید مختلف در ذات خود جداکننده و تجزیه کننده‌ی جامعه‌ی انسانی هستند. عقاید نفرت به بار می‌آورند. شما ممکن است دچار این توهم شده باشید که اگر تمام دنیا مسلمان و شیعه شوند ( و لابد آن هم از نوع اصول گرا) تمام مشکلات و بی‌عدالتی‌ها و رنج‌ها برطرف می‌شود. و آنگاه که می‌بینید دیگران نمی‌خواهند تابع تخیلات شما باشند و نقشه‌هایی که شما برای آینده‌ی جهان کشیده‌اید دارد نقش بر آب می‌شود، آنها را متهم می‌کنید که لجوجانه و عمداً چشمشان را بر حقیقت بسته‌اند و آنها را سزاوار عقوبت می‌دانید. کمی از چاردیواری خود بیرون بیایید و اوضاع جهان را از دیدگاهی وسیع‌تر بررسی کنید. مسیحیان هم مانند شما معتقدند که در پایان جهان همه مسیحی خواهند شد و یهودیان نیز آینده‌ی جهان را از آنِ قوم یهود می‌دانند و اگر اوضاع به همین منوال باشد صلح جهانی توهم و خیالی بیش نخواهد بود. منظور من از عقیده، آن دسته از باورهایی است که توسط جامعه از کودکی در ذهن ما جای داده شده است و ذهنمان نسبت به آنها شرطی شده است. عقایدی مانند وجود عالم زر ، وجود بهشت و جهنم، وجود فرشتگان و اجنه، معجزه‌ی شق القمر، بری بودن بزرگان دینمان از اشتباه، برتری دین ما بر سایر ادیان، نجس بودن سگ و خوک و بهایی و بسیاری از عقاید دیگر که فقط باید آن‌ها را بپذیری و جای چون و چرا ندارد. اینها همه درستند چون بزرگان ما گفته‌اند. و چرا این بزرگان قابل اعتمادند؟ چون خودشان گفته‌اند که معصومند. و چرا ...؟ دیگر خفه شو چون داری پایت را از حد فراتر می‌گذاری. مواظب باش حد مجاز پرسیدن را رعایت کنی وگرنه برچسب مرتد می‌خوری و ریختن خونت مباح و زنت بر تو حرام و چپاول اموالت بر مفتخوران حلال می‌شود. با تشکر از صبر و تحملتان...
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.