افزودن نظر جدید

سلام دوستان، دو نوع دانش حقیقی و ژرف در سرزمین های هند و ایران باستان به ظهور رسیده اند که برای انسان امروز و آینده از اهمیت شایانی برخوردار اند مشروط به اینکه آن دو دانش باستانی به روش علمی شرح و توضیح داده شوند. آن دو شناخت عظیم باستانی به اختصار خدمت شما دوستان عزیز و گرامی و دوست داشتنی به شرح زیر بیان میگردد : الف - چرخه یا گردش و یا زنجیره تولد و مرگ هندوان خردمند ودائی به زبان سانسکریت و با حروف لاتین samsara با تلفظ سَم سَرا به زبان تمثیل و فارسی به معنای سرا یا خانه زهر یا درد و رنج. در پشت نوسانات متوالی نوسانگر دو قطبی تولد و مرگ یک پیام شاد برای تک تک افراد انسانی نهفته است یعنی پیام جاودانه بودن زندگی انسان. در عوض پیام های جاودانه بودن زندگی انسان که توسط ادیان توحیدی- ابراهیمی بخصوص مسیحیت و اسلام به پیشگاه خاص و عام انسانی ارائه گردیده اند ، نه می توانند پیام شاد برای تک تک افراد انسانی محسوب شوند و نه میتوانند از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان به گوش سر بنیانگذاران و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع دینی این ادیان ابلاغ گردیده باشند. چرا ؟ زیرا این پیام ها با وعده عذاب های شدید جهنمی برای دیگران و دگر باوران و دگر اندیشان همراه می باشند و لذا مشروط اند و نه بدون قید و شرط. خردمندان هندو که این دانش را از طریق الهام و القاء درونی یا شهودات باطنی ( نه به شکل وحی و دریافت از طریق گوش سر ) کشف نموده اند، به علت عدم علم و آگاهی به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان، نتوانسته اند آن دانش را به روش علمی شرح و توضیح دهند که بعدا توسط آیندگان و پیروان آنان از طریق حلول روان تبیین و توجیه گشته است که حقیقت ندارد. ب - در سرزمین ایران قومی به نام میترائیان در اعصار بسیار دور دست یعنی دوران غار نشینی و امرار معاش از طریق شکار می زیسته اند. قبل از پیدایش کشاورزی و دام داری و قبل از اختراع خطوط میخی توسط اقوام فارسی زبان ایلامی و سومری و اوگاریتی و خط هیروگلیف توسط مصریان و قبل از پیدایش نوح. آن قوم بر این باور بوده اند که کیهان تنها دارای یک نظم کلی نمی باشد بلکه هفت تا و انسان در هرکدام از این نظم ها دارای یک زندگی دیگری می باشد. یعنی از دیدگاه آن قوم انسان تنها دارای یک نوع زندگی نمی باشد بلکه هفت نوع. آن باور و جهان بینی انسان و هستی شناسی سرزمین باستانی ایران بصورت راز و معنا در پشت پرده مراسم چیدن سفره یا میز هفت سین بهنگام بر پایی جشن باستانی عید نوروز پنهان گشته و اعصار فراوان را پشت سر گذاشته و بدست ایرانیان امروز رسیده است. اما تاکنون آن معنا و راز نهفته در پشت پرده این رسم کشف نگردیده است. برخلاف باور ابوالقاسم فردوسی حکیم بزرگ طوس ، آفریننده رسم چیدن سفره هفت سین پادشاهان پیشدادی نمی باشند بلکه قوم میترائی. آن قوم این رسم را به شکل یک ارابه یا خود رو تاریخی تصور نموده و باور و جهان بینی باستانی خودرا سوار بر پشت آن نموده اند به امید اینکه در طول اعصار به دست فراموشی سپرده نشود و به دست آیندگان دور دست برسد که علت و دلیل آنرا کشف کنند. از دیدگاه میترائیان فرا باستانی حرف سین حرف اول هفت شئی یا چیز نبوده است بلکه حرف اول واژه سامان به معنای نظم و زندگی. خردمندان میترائی هم به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان علم و آگاهی نداشته اند طوریکه بتوانند چگونگی ظهورات متوالی آن هفت سامان کیهانی و هفت زندگی انسان را به روش علمی شرح و توضیح دهند. لذا آن هفت نظم یا سامان را بصورت طبقه بر طبقه و یا محیط و محاط می پنداشته اند که بطور همزمان موجود اند و در هرکدام از طبقات انسان دارای یک نوع زندگی است. خطوط هفتگانه روی جام باستانی جم هم به جهان بینی هستی شناسانه میترائیان باز میگردد. آن جهان بینی هستی و انسان شناسانه میترائی در اعصار بعدی منجر به پیدایش هیئت یا نجوم بطلمیوسی و باور به هفت آسمان طبقه بر طبقه و یک کره زمین در مرکز آنها در بین اقوام دیگر شده است و خواب معراج یعقوب نوه ابراهیم و معراج نامه اردا ویرادف پارسی و خواب معراج پیامبر اسلام هرسه ریشه در آن جهان بینی دارند. ما ایرانیان عصر امروز و آینده می توانیم مشروط بر اینکه بخواهیم ، این دو دانش ژرف حقیقی و باستانی هندوان و میترائیان را از طریق کشف بزرگ محوری و اصلی تئوری علمی مه بانگ یعنی نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان به زبان و روش علمی شرح و توضیح دهیم و آنرا به پیشگاه والای انسانی تقدیم نمائیم و آنهم بدون فخر فروشی به بیگانگان. ظهورات متوالی سامان ها یا نظم های هفتگانه کیهانی؛ آسمان ها و زمین های هفتگانه قرآنی ؛ وادی های هفتگانه امر و تکوین الهی ( و نه وادی های هفتگانه تخیلی - توهمی و اعتباری سیر و سلوک عرفانی ) و هفت شهر عشق کیهانی از طریق چرخه یا گردش وقوع هفت مه بانگ متوالی بر اثر نوسانات باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن، شرح و توضیح دهیم. زرتشت به تلفظ ریشه ای و معنای واژه خویدوده به شکل 《 خود تو ده تایی 》 علم و آگاهی نداشته است و از زمان زرتشت تاکنون هم هیچ پژوهشگر و محقق دیگری به تلفظ ریشه ای و معنای اصلی این واژه به شکل بالا پی نبرده و دست نیافته است. در برترین حالت ملکوتی کیهان یعنی در بهشت برین هر فرد انسانی از یک خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن آفریده آفریده شده است با هدف زوجیت هر فرد انسانی با خود در قالب پنج زوج بنیادی و ملکوتی و به پنج روش مختلف. انسان های دهگانه و تمایلات جنسی و سرنوشت جنسی پنجگانه برای ظهورات متوالی خود در طول سلسله طویل نظم ها و حیات های دنیوی به ده عالم واقعی - شهودی - عینی و یا پنج عالم نیاز ندارند بلکه به هفت عالم بهمراه هفت آسمان و زمین و هفت وادی تکوین و هفت شهر عشق کیهانی. و آنهم هرکدام با درجات مختلف تکاملی فراوان بین دو سر حد ؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال ایده آل و این دو سرحد در طول سفر بی نهایت همیشه محدود و محصور بین دو نظام احسن آفرینش مبداء و پس از آن بین معاد های متوالی و بیشمار. این روند و تصویر برای محتوای کلیه جهان های موازی و مساوی و بیشمار همسان و برابر می باشند. این حقیر از این طریق حیران و شگفت زده عظمت خداوند متعال هستم و نه از طریق شنیدن شعار اللهُ اکبر مسلمانان و یا شعار هالالویای مسیحیان و یا مشاهده بازی کابالای حکیمان و عارفان قوم یهود و یا بازی تقلیدی ابجد بعضی حکیمان و عارفان مسلمان و یا نوشیدن شربت هوم موبدان زرتشتی.
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.