افزودن نظر جدید

دوست عزيز، سلام 1. درباره فساد و بي بند و باري قره العين مي توانيد به كتب تاريخي از جمله تاريخ نبيل مراجعه فرماييد. آري او خلوتهاي بسياري در سفر از عراق به ايران با مردان بيگانه داشته است و ارتباط با بيگانگان را به جايي مي رساند كه حتي قدوس در بدشت از او ناراحت مي شود و اينها را در كتب تاريخي خود بهائيان مي توانيم به روشني ببينيم. در ضمن بد حجابي او پيش از بدشت است، هنگامي كه در عراق بود و صداي علماي عراق را در آورده بود و حتي نبيل از هم خانگي قره العين با آلوسي مي نويسد؛ ولي آنچه روشن است او در بدشت كشف حجاب كند نه بد حجابي. نپذيرفتن خواستگاري شاه هم دليل بر عفت او نبود. او چه هنگامي كه در عراق بود چه هنگامي كه بازگشت شوهر داشت. حتي شوهرش پس از بازگشت او، پيام فرستاد كه برگردد ولي با فحاشي او روبرو شد. حتي در صورتي كه شوهر هم نداشت، چه بسيار زنان فاحشه اي كه درخواستهاي خواستگاري را نمي پذيرند. 2. فرموديد اجازه باب براي يك مورد بوده است، اين تخصيص را از كجا آورده ايد، كدام منبع اصيل چنين چيزي را دارد. آيا جايي داريم كه باب اين را براي يك نمونه تجويز كرده است. حال آن كه خطاب جمله عام است، نه خاص. 3. درباره استمنا هم ما نگفتيم بابيان آن را حرام مي دانند و اشكال همينجاست كه يك دين الاهي هيچ فعلي كه مضرات فراواني براي جسم و روح انسان دارد را فاقد اشكال نمي داند، همانگونه كه اين كار در اسلام حرام است. 4. اگر همجنسگرايي منهي بود و مورد تأييد نبود، نمي گفت: انا نستحيي ان نقول حكم الغلمان
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.